#یادداشت_کوتاه
سوال:
مکانیزم رفع تحریم جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ آیا با دستور رئیس جمهور آمریکا امکان رفع تحریم ها هست یا فرایند پیچیده تری دارد؟
پاسخ:
رفع تحریمهای آمریکا علیه ایران فرآیندی پیچیده است و به نوع تحریمها و اختیارات قوای مختلف در نظام سیاسی آمریکا بستگی دارد. در کل، تحریمهای آمریکا علیه ایران به دو دسته اصلی تقسیم میشوند:
۱.تحریمهای اجرایی (Executive Orders):
این تحریمها توسط رئیسجمهور آمریکا و بدون نیاز به تصویب کنگره وضع شدهاند (مثلاً تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران تحت دستورات اجرایی مختلف).
پس رئیسجمهور میتواند به طور یکجانبه این تحریمها را لغو یا تعدیل کند، همانطور که اوباما در زمان توافق برجام (JCPOA) برخی تحریمها را معلق کرد و ترامپ بعداً آنها را بازگرداند.
۲.تحریمهای قانونی (مصوب کنگره):
برخی تحریمها مانند تحریمهای ILSA (قانون تحریم ایران و لیبی، بعداً تغییر نام یافت به ISA) یا CAATSA (قانون مقابله با مخالفان آمریکا از طریق تحریمها) توسط کنگره تصویب شدهاند. برای لغو این تحریمها، معمولاً تصویب قانون جدید توسط کنگره یا توقف اجرای آنها با شرایط خاص لازم است. رئیسجمهور به تنهایی نمیتواند این تحریمها را کاملاً لغو کند، اما ممکن است با استفاده از اختیارات معافیتی (waivers) به صورت موقت آنها را متوقف کند (مانند معافیتهای دورهای برجام).
چگونه تحریمها ممکن است لغو شوند؟
توافق جدید: اگر ایران و آمریکا به توافقی مشابه برجام یا گستردهتر برسند، رئیسجمهور میتواند تحریمهای اجرایی را لغو کند، اما برای تحریمهای مصوب کنگره، نیاز به همکاری قانونگذاران است.
-تصویب قانون در کنگره: در موارد نادر، کنگره ممکن است قانونی برای لغو تحریمها تصویب کند (مانند لغو تحریمهای مربوط به ویتنام در گذشته).
-استفاده از معافیتها (Waivers): رئیسجمهور میتواند به صورت موقت تحریمها را برای مدت محدود متوقف کند، اما این راهکار دائمی نیست.
چالشهای سیاسی:
- مخالفت کنگره (بهویژه جمهوریخواهان) با لغو تحریمها
- درخواست های تضمین از سوی ایران (مثلاً در مورد برنامه هستهای یا موشکی) که به دلایل واهی از سمت آمریکا مطرح میشود
- فشار لابیهای صهیونیستی و برخی متحدان منطقهای آمریکا
در نتیجه، رئیسجمهور آمریکا تا حدی قدرت عمل دارد، اما لغو کامل تحریمها معمولاً نیاز به ترکیبی از اقدام اجرایی و توافق با کنگره دارد که همین امر نتیجه مذاکرات را در ابهام قرار میدهد.
✍ #آسد_مجاهد
@gofteman20
#یادداشت_تحلیلی
اگر رئیسجمهور آمریکا بخواهد تحریمهای ایران را لغو کند، با چالشهای سیاسی و قانونی متعددی روبهرو خواهد شد. مخالفتها عمدتاً از سوی کنگره، لابیهای قدرتمند، متحدان منطقهای آمریکا و حتی بخشی از افکار عمومی این کشور نشأت میگیرد. در ادامه، مهمترین چالشها و مخالفان این تصمیم بررسی میشوند:
۱. مخالفت کنگره (بهویژه جمهوریخواهان و برخی دموکراتها):
- کنگره (بهویژه سنای آمریکا) نقش کلیدی در تحریمهای مصوب قانونی علیه ایران دارد (مثل CAATSA یا ISA). حتی اگر رئیسجمهور بخواهد تحریمهای اجرایی را لغو کند، کنگره میتواند با تصویب قوانین جدید، دست او را ببندد.
-جمهوریخواهان معمولاً سیاستهای سختگیرانهتری نسبت به ایران دارند و هرگونه تلاش برای کاهش تحریمها را "تسلیم در برابر تروریسم" یا "تضعیف امنیت رژیم منحوس اسرائیل" میدانند.
-برخی دموکراتهای میانهرو یا محافظهکار نیز ممکن است به دلایل امنیتی یا فشارهای انتخاباتی با لغو تحریمها مخالفت کنند.
چرا مخالفند؟
- نگرانی از تقویت ایران در منطقه (حمایت از گروههایی مثل حزبالله، حماس و حشد الشعبی)
- عدم اعتماد غیر واقعی به تعهدات ایران در زمینههای هستهای، موشکی و منطقهای
- فشار لابیهای صهیونیستی و طرفداران رژیم غاصب اسرائیل در کنگره
۲. لابیهای صهیونیستی و گروههای فشار AIPAC (کمیته امور عمومی آمریکا-اسرائیل) و دیگر لابیهای طرفدار اسرائیل، از تأثیرگذارترین مخالفان کاهش تحریمها هستند.
-بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) و برخی نئوکانها نیز مدام ایران را تهدیدی برای امنیت رژیم غاصب اسرائیل و آمریکا معرفی میکنند.
چرا مخالفند؟
- تلاش برای حفظ برتری رژیم جنایتکار اسرائیل در منطقه و جلوگیری از افزایش نفوذ ایران
- باور به اینکه تحریمها باید تا تغییر رفتار یا تغییر حکومت ایران ادامه یابد
۳. متحدان منطقهای آمریکا (اسرائیل غاصب، عربستان و امارات)
- رژیم منحوس صهیونیستی بهصورت علنی و پشت پرده علیه هرگونه توافق با ایران لابیگری میکند.
-عربستان سعودی و امارات نیز اگرچه اخیراً روابط خود با ایران را بهبود بخشیدهاند، اما همچنان نگران کاهش تحریمها و افزایش قدرت اقتصادی-نظامی ایران هستند.
چرا مخالفند؟
- رقابت منطقهای با ایران بر سر نفوذ در عراق، یمن، سوریه و لبنان
- ترس از کاهش حمایت نظامی و سیاسی آمریکا از خودشان در صورت بهبود روابط با ایران
۴. افکار عمومی و رسانههای جریان اصلی (رسانههایی مثل فاکس نیوز، CNN و واشنگتن پست) معمولاً روایتهای منفی از ایران ارائه میدهند و هرگونه کاهش تحریمها را "پاداش دادن به رژیم ایران" قلمداد میکنند.
- بخشی از افکار عمومی آمریکا (بهویژه راستگرایان و برخی چپگرایان) تحت تأثیر این روایتها، با کاهش تحریمها مخالفت میکنند.
چرا مخالفند؟
- تصویر ایران به دلایل غیر واقعی بهعنوان "حامی تروریسم" و "ناقض حقوق بشر" در رسانههای غربی غالب است.
- برخی گروههای حقوق بشری و مخالفان جمهوری اسلامی نیز در غرب علیه هرگونه نرمش لابی میکنند.
۵. چالشهای حقوقی و بوروکراتیک:
- حتی اگر رئیسجمهور بخواهد تحریمها را لغو کند، دستگاه بوروکراتیک آمریکا (مثل وزارت خزانهداری و وزارت امور خارجه) ممکن است با تأخیر یا سنگاندازی اجرای دستور را پیچیده کنند.
- دادگاههای فدرال نیز گاهی با شکایت گروههای فشار، اقدامات رئیسجمهور را مسدود میکنند (مثل مواردی که در دوره قبلی ترامپ و بایدن رخ داد).
نتیجهگیری: آیا لغو تحریمها ممکن است؟
بله، اما با شرایط بسیار دشوار.
- رئیسجمهور میتواند تحریمهای اجرایی را لغو کند، اما برای تحریمهای مصوب کنگره نیاز به همکاری قانونگذاران دارد.
- حتی در صورت توافق جدید (مثل برجام ۲)، کنگره و لابیها میتوانند مانع شوند.
- تغییر فضای سیاسی در آمریکا و کاهش فشار لابیهای رژیم منحوس صهیونیستی ضروری است.
بهطور خلاصه، لغو تحریمهای ایران بدون هزینه سیاسی سنگین برای رئیسجمهور آمریکا تقریباً غیرممکن است، مگر اینکه تغییر اساسی در معادلات داخلی آمریکا رخ دهد.
✍ #آسد_مجاهد
@gofteman20
#یادداشت_تحلیلی
بی نتیجه بودن مذاکرات در بیانات رهبر معظم انقلاب بر چه اساسی است؟
این سوال به دیدگاه سیاسی و تحلیل استراتژیک بستگی دارد. از نگاه رهبر معظم انقلاب، مذاکره با آمریکا تاکنون نتایج ملموسی برای ایران نداشته، زیرا:
۱. آمریکا به تعهداتش پایبند نبوده (مثل خروج ترامپ از برجام)
- حتی وقتی ایران طبق برجام تعهدات هستهای را محدود کرد، آمریکا نه تنها تحریمها را کاملاً برنداشت، بلکه بعداً با خروج ترامپ از برجام، تحریمهای شدیدتری اعمال شد.
- این باعث بیاعتمادی شده که "آمریکا قابل اتکا نیست و ممکن است با تغییر دولت، توافقات را نقض کند."
۲. تحریمها بهراحتی لغو نمیشوند (حتی با توافق)
- همانطور که تحلیل شد، رئیسجمهور آمریکا اختیار کامل برای لغو همه تحریمها را ندارد و کنگره و لابیها مانع میشوند.
- حتی در صورت توافق، ممکن است فقط بخشی از تحریمها برداشته شود و بقیه تحت عنوان های واهی "تروریسم" یا "حقوق بشر" باقی بمانند.
۳. آمریکا به دنبال امتیاز بیشتر بدون دادن امتیاز متقابل است
- آمریکا معمولاً خواهان محدودیتهای هستهای بیشتر، توقف موشکی و کاهش نفوذ منطقهای ایران است، اما در مقابل، تضمینی برای لغو واقعی تحریمها یا عدم تحریمهای جدید نمیدهد.
- از نظر ایران، این "مذاکره یکجانبه" است، نه گفتوگوی عادلانه.
۴. تجربه نشان داده مذاکره، فشارها را کاهش نداده
- پس از برجام، ایران انتظار داشت روند عادی تجارت و بانکداری باز شود، اما به دلیل ترس شرکتها از مجازات آمریکا، این اتفاق نیفتاد.
- حتی امروز، اروپا هم به دلیل فشار آمریکا، نمیتواند تعهدات اقتصادی خود در برجام را انجام دهد.
اما آیا واقعاً مذاکره کاملاً بیفایده است؟
- موافقان مذاکره (مثل برخی جناحهای اصلاحطلب) معتقدند:
- بدون مذاکره، تحریمها ادامه مییابد و اقتصاد بیشتر آسیب میبیند.
- حتی اگر نتیجه کامل نباشد، کاهش نسبی فشارها بهتر از وضعیت فعلی است.
- مخالفان مذاکره(مثل اصولگرایان و انقلابی ها) میگویند:
- آمریکا فقط به دنبال تضعیف نظام است و مذاکره ابزاری برای اعمال فشار بیشتر است.
- ایران باید با مقاومت و تقویت همکاری با شرق و همسایگان خود، از وابستگی به غرب خارج شود.
نتیجهگیری: آیا رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران درست میگوید؟
- از لحاظ تجربی: تاریخچه مذاکرات نشان داده که آمریکا یا توافق را نقض کرده(دوره قبل ترامپ) یا نتوانسته تضمین کافی بدهد (بایدن).
- از لحاظ استراتژیک:تا زمانی که ساختار قدرت در آمریکا تحت تأثیر کنگره و لابیهاست، امیدی به توافق پایدار نیست مگر اینکه ایران امتیازات بزرگی بدهد که از نظر نظام پذیرفته نیست.
- راهحل جایگزین از نگاه ایران:*
- تقویت روابط با شرق و همسایگان
- توسعه اقتصاد مقاومتی
- افزایش قدرت چانهزنی از طریق پیشرفتهای هستهای و موشکی و علمی
پس به یک معنا، ادعای رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران که "مذاکره با آمریکا بیفایده است" بر اساس تجربیات گذشته قابل دفاع است و باید مبنای سیاست گذاری ها بر مقاومت باشد نه سازش.
✍ #آسد_مجاهد
@gofteman20
#یادداشت_تحلیلی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان خود فرمودند که هزینه سازش بیشتر از مقاومت است، بر اساس این فرمایش چگونه موافقان مذاکره با آمریکا را متقاعد کنیم که مذاکره با آمریکا یک خطای راهبردی است؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی با درایت و ژرفنگری خود به این اصل مهم اشاره فرمودند که «هزینه سازش بیشتر از مقاومت است». این گزاره بر اساس تجربیات تاریخی جمهوری اسلامی ایران و تحلیل واقعبینانه از رفتار آمریکا شکل گرفته است. برای متقاعد کردن موافقان مذاکره با آمریکا مبنی بر اینکه مذاکره یک خطای راهبردی است، میتوان به دلایل زیر استناد کرد:
۱. آمریکا به تعهدات خود پایبند نبوده و قابل اعتماد نیست
- مثال برجام: ایران با محدودیتهای گسترده هستهای موافقت کرد، اما آمریکا نه تنها تحریمها را بهطور کامل برنداشت، بلکه با روی کار آمدن ترامپ، یکجانبه از برجام خارج شد و تحریمهای بیشتری اعمال کرد.
- تضمینناپذیری توافق: حتی اگر دولت دموکراتها بخواهد به تعهدات عمل کند، کنگره (بهویژه جمهوریخواهان) و لابیهای صهیونیستی مانع اجرای کامل توافق میشوند.
نتیجه: مذاکره با طرفی که سیاستهایش با هر تغییر دولت دگرگون میشود، ریسک بزرگی است و هزینههای آن بیشتر از مقاومت خواهد بود.
۲. مذاکره، فشارها را کاهش نمیدهد، بلکه بهانههای جدید میسازد
- آمریکا پس از هر دور مذاکره، به بهانههای جدیدی مانند "حقوق بشر"، "حمایت از تروریسم" یا "موشکهای بالستیک" تحریمهای تازه اعمال میکند.
- حتی در صورت توافق هستهای، تحریمهای غیرهستهای (تحت عنوان تروریسم یا حقوق بشر) باقی میمانند و اقتصاد ایران را تحت فشار قرار میدهند.
نتیجه: مذاکره نه تنها مشکلات را حل نکرده، بلکه ابزاری برای اعمال فشار بیشتر شده است.
۳. سازش، عزت و اقتدار نظام را تضعیف میکند**
- هرگونه امتیاز دادن به آمریکا بدون دریافت تضمینهای واقعی، ملت ایران را در موضع ضعف قرار میدهد.
- تاریخ نشان داده آمریکا به دنبال تغییر رفتار ایران نیست، بلکه هدف نهایی آن تغییر نظام است (مانند تجربه لیبی و عراق).
نتیجه: مقاومت، اگرچه سختتر است، اما حفظ استقلال و عزت ملی را در پی دارد، درحالیکه سازش، تنها به افزایش تحریمها و تهدیدها منجر میشود.
۴. راهحل واقعبینانه: مقاومت هوشمندانه و تقویت روابط با شرق
- اقتصاد مقاومتی: کاهش وابستگی به نفت و توسعه تولید داخلی.
- همکاری با قدرتهای غیرغربی (چین، روسیه، کشورهای منطقه):ایجاد اتحادهای استراتژیک برای شکست تحریمها.
- افزایش قدرت بازدارندگی (هستهای، موشکی، نفوذ منطقهای): هرچه ایران قویتر باشد، آمریکا کمتر میتواند آن را تحت فشار قرار دهد.
نتیجه: مقاومت فعال و هوشمندانه هزینههای آمریکا را افزایش میدهد و در نهایت آنها را مجبور به پذیرش واقعیتها میکند.
۵. تجربه سایر کشورها: مذاکره با آمریکا به صلح منجر نشده
- کره شمالی: با وجود مذاکرات متعدد، تحریمها همچنان پابرجاست.
- ونزوئلا: آمریکا علیرغم وعدهها، همچنان به تحریمها ادامه داده است.
- روسیه: حتی پس از پایان جنگ سرد، آمریکا به فشارها علیه روسیه ادامه داد.
نتیجه: آمریکا از مذاکره نه برای حل اختلافات، بلکه برای تحمیل خواستههای خود استفاده میکند.
✍ #آسد_مجاهد
@gofteman20
#یادداشت_تحلیلی
با توجه به مذاکرات اخیر ایران و آمریکا در عمان (آوریل ۲۰۲۵)، میتوان سه اصل عزت، حکمت و مصلحت را در این چارچوب به شرح زیر پیاده کرد:
عزت:
ایران باید با حفظ استقلال و اقتدار ملی مذاکره کند. این به معنای تأکید بر مذاکرات غیرمستقیم (با واسطه عمان) به جای پذیرش فشار برای گفتوگوی مستقیم است، همانطور که عباس عراقچی اعلام کرده مذاکرات مستقیم فعلاً مورد پذیرش نیست.
حفظ خطوط قرمز، مثل عدم پذیرش دخالت در سیاستهای داخلی یا برنامه دفاعی، و مذاکره از موضع برابر، عزت ملی را تضمین میکند. برای مثال، ایران با تکیه بر پیشرفتهای هستهای و نفوذ منطقهای خود، میتواند از موضع قدرت وارد شود.
حکمت:
حکمت یعنی استفاده از دیپلماسی هوشمند برای پیشبرد منافع. در مذاکرات عمان، ایران با تبادل پیام از طریق وزیر خارجه عمان و تمرکز بر موضوعات مشخص (مثل برنامه هستهای و رفع تحریمها) نشان داده که با عقلانیت عمل میکند.
درس گرفتن از تجربه برجام و پیشبینی مکانیزمهای راستیآزمایی برای تعهدات آمریکا (مثل رفع قابلتأیید تحریمها) نشانه حکمت است. همچنین، مذاکرهکنندگان ایرانی باید با شناخت دقیق مواضع آمریکا (مثل دیدگاه متعادلتر استیو ویتکاف نسبت به دیگر مقامات آمریکایی) از فرصتها استفاده کنند.
مصلحت:
مصلحت یعنی اولویت دادن به منافع بلندمدت کشور. مذاکرات عمان با هدف کاهش تحریمها و بهبود اقتصاد (مثل تقویت ارزش ریال و رشد بورس پس از دور اول مذاکرات) میتواند به مصلحت باشد، مشروط بر اینکه به استقلال و اصول خدشهای وارد نشود.
تمرکز بر موضوعات کلیدی مثل رفع تحریمها در ازای محدود کردن غنیسازی (بدون توقف کامل آن، همانطور که آمریکا در این دور درخواست نکرده) میتواند توازنی بین منافع اقتصادی و حفظ توان هستهای ایجاد کند.
چگونه این اصول را در مذاکرات عمان رعایت کرد؟
مواظبت از عزت: ایران با تأکید بر غیرمستقیم بودن مذاکرات و رد هرگونه فشار برای گفتوگوی مستقیم، عزت را حفظ کرده است. دیدار کوتاه عراقچی و ویتکاف در پایان دور اول نیز در حضور وزیر عمان و بدون مذاکره مستقیم بود.
اعمال حکمت: مذاکرات با مدیریت دقیق و تبادل پیامهای سازنده (۴ بار رفتوآمد پیام در دور اول) نشاندهنده دیپلماسی حسابشده است. ایران با نزدیک شدن به «مبنای مذاکراتی» بدون دادن امتیاز زودهنگام، عقلانیت را رعایت کرده است.
پیگیری مصلحت: مذاکرات با فضای «دوستانه» و توافق برای ادامه در هفته آینده، به بهبود شرایط اقتصادی (مثل کاهش نرخ دلار به زیر ۹۰ هزار تومان) کمک کرده، که نشانه مصلحتاندیشی است، البته به شرط حفظ توان هستهای و استقلال.
در مجموع، ایران در مذاکرات عمان با حفظ موضع غیرمستقیم، تمرکز بر منافع ملی و استفاده از دیپلماسی هوشمند، میتواند این سه اصل را رعایت کند. ادامه این مسیر نیازمند هوشیاری در برابر فشارهای احتمالی و پایبندی به شروط مشخص است.
ا✍ #آسد_مجاهد
@gofteman20
📌کاهش اخیر قیمت دلار (از ۱۰۰ هزار به ۸۶ هزار تومان) ناشی از جو روانی و تبلیغات دشمن است، نه تغییر واقعی در اقتصاد.
🔻 آمریکا و رسانههای وابسته با بزرگنمایی مذاکرات، تلاش دارند افکار عمومی را فریب دهند، همانطور که در برجام این کار را کردند.
🔻تحریمها هنوز پابرجاست و کاهش قیمت دلار، صرفاً هیجانی و نا پایدار است.
🔻تاریخ تکرار میشود:
مانند فریب معاویه در جنگ صفین، امروز هم دشمن با اخبار «مثبت» میخواهد اقتصاد ایران را شرطی کند تا در صورت شکست مذاکرات، شوک بزرگی به بازار وارد شود.
🔻ایران با اقتدار وارد مذاکرات شده، اما هرگز از خطوط قرمز (استقلال، حق هستهای، حمایت از مقاومت) کوتاه نمیآید.
🔻هشدار: کاهش فعلی دلار، یک بازی روانی است. اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، شاهد افزایش شدید قیمتها خواهیم بود.
🔻 راه نجات، مقاومت و خودکفایی است، نه امید بستن به دشمن.
✍ #آسد_مجاهد
#اقتصاد_مقاومتی #مذاکره #روشنگری
🔹 به اشتراک بگذارید تا دیگران فریب تبلیغات دشمن را نخورند!
@gofteman20