#بداهه_نمونه
غم است کنج گلویم، غم است و بسیار است
غمی که در دل من میهمان همواره است
دوباره گم شده در کوچه شعر های محل
منم کسی که غزل هاش رو به تکرار است
به هرکه تکیه زدم، آجر آجرش افتاد
کسی که مانده برایم رفیق، دیوار است
برای حال خوشت، باز آتشش زده ای؟
مگر دلی که به دستت رسیده سیگار است ؟
دوباره خیرگی ام کار دست من داده است
ولی مگر که تماشات توبه بردار است؟
تنم! تنی که به عشقت همیشه بیمار است
سرم! سری که برایت همیشه بر دار است
هزار شاخه گل از دامنم جدا کردم
اهای، ملت عاشق! کسی خریدار است؟
تورا چکار به این دل! در این فراوانی
بیا و بشکن و بگذر که شیشه بسیار است
دلم عروسک زشتیست گوشه ی انبار
که از هرآنکه از او بهتر است بیزار است
کجاست عید که ادم تکانی ام بکند
که نارفیق در این آشیانه بسیار است
تمام شب همه در انتظار او ماندند
چقدر خنده ی خورشید پرطرفدار است
#ریحانه_ابوترابی
@goharshadqom
نشسته ام برای تو ستاره گریه میکنم
کمی قرار میشوم دوباره گریه میکنم
به خود میآیم و خبر، دوباره پخش میشود
از ابتدا برای هر گزاره گریه میکنم
خبر اشاره میکند که مثل اینکه پیکرت...
بخار شیشه م! به هر اشاره گریه میکنم
چقدر پای پیکر تو اشک ریخت آسمان
شبیه ابرهای پاره پاره گریه میکنم
چقدر آب رفته ای، تمام قد فدا شدی
شدم تمام قد فقط نظاره، گریه میکنم
دلم گرفته بود، نامه ای نوشتم و نشد
برای نامه های نیمه کاره گریه میکنم
مرا ببخش، واژه های من برای تو کمند
شبیه شاعران به استعاره گریه میکنم
کسی خطاب میکند: سلام سید شهید!
دوباره شوکه میشوم، دوباره گریه میکنم
#ریحانه_ابوترابی
#شهید_جمهور
#شهید_خدمت
@goharshadqom
بین بازی کردنش... یکباره بی فریاد رفت
کودکم یک مشت خاکستر شد و بر باد رفت
تکه ای از او به روی شاخه های تاک رفت
کودکم یک کیسه خاک و خون شد و در خاک رفت
کودکم لبخند بر لب داشت، لبخندش کجاست؟
رنگ و بوی خاک های این حوالی آشناست
چشم هایش.... دست هایش... موی پر پیچ و خمش
خنده های مهربانش، اشک های نم نمش
چین پر چاک و رفوی کهنه ی پیراهنش
انعکاس نور در برق نگاه روشنش
ترس هایش، تشنگی هایش، لبان پر تبش
خنده های صبح زودش، اضطراب هر شبش
لحن گرم شعرهایش، صوت قرآن خواندنش
مثل مادر از نگاه غیر، مو پوشاندنش
دست دشمن آمد و گیسوی عمرم را برید
دخترم در انفجار ظلم ها شد ناپدید
ردی از او نیست بین خاک ها، آوارها
ردی از گلبرگ هایش نیست بین خارها
تکه ای از روسری، یا تکه ای از دامنش؟
این گل سرخ و سفید افتاده از پیراهنش
میشناسم دست های کوچکش را... زخم بود
هرچه او نازک بدن، دشمن ولی بی رحم بود
خرد شد آینه ی چشمش نصیب سنگ شد
شیشه ی عمرم به زیر نور صدها رنگ شد
شب به جز آغوش من، مامن برای او نداشت
مرگ بر صهیون که آغوش مرا خالی گذاشت
اشک میریزم کنار جاری خون ترش
شعله میگیرم به پای مانده ی خاکسترش
ذره ذره با دو دستم پیش هم آوردمش
گفت مادر چیست؟ گفتم دخترم! آوردمش!
محکم اما ایستادم تا نیفتد مادرش
برکت این خاک خواهد شد یقینا پیکرش
دخترم آن دختر زیبای زیتون پرورم
سبز شد زیتون ولی با خون سرخ دخترم
قطره قطره خون شد و این شهر را آباد کرد
دخترم پرواز کرد و قدس را آزاد کرد...
#ریحانه_ابوترابی
https://eitaa.com/otaghekonji
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
سلام حضرت معصومه جان! من آمده ام
به شوق دیدن تان، کل راه ، پر زده ام!
نه غصه با خودم آورده ام نه حاجت و آه
فقط منم، تک و تنها رسیده ام از راه
دلم کشیده بیایم فقط سری بزنم
کمی نفس بکشد از گلاب پیرهنم
به چشم های غبارم کمی زلال دهم
به شانه های زمینگیر، فکر بال دهم...
به دست خالی خود یک ضریح هدیه کنم
بایستم، به ستون رواق تکیه کنم...
به تکه تکه ی اینه ات دچار شوم
میان قالی فیروزه ای بهار شوم
چه مامنی، چقدر سقف خانه ات امن است
شکسته بال وپرم... آشیانه ات امن است
#ریحانه_ابوترابی
https://eitaa.com/joinchat/4077519164C6ffca5f589
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
کنج خلوت نشسته م اما
در سرم های و هوی یک غزل است
پی تنهایی خودم بودم
شعر گاهی خروس بی محل است
خوش به حالت کلاغ جالیزی!
باز در مزرعه مترسک هست!
دل من که اسیر معشوقی...
بی لب و بی نگاه و بی بغل است
آه بیچاره عاشقی که دلش
به همین شعرهای ساده خوش است
شعر میگوید و نمیداند
باز هم مهره ی علی البدل است
دوست دارم تورا بیاندیشم
دوست دارم که دوستم داری
"عرض کردم که دوستم داری"
بله فرض محال، محتمل است
سوژه ی ناب شعرخوانی من
طعم حلوای تن تنانی من
تا که نام تو برزبان من است
در دهانم حلاوت عسل است
سست مانند خانه های دِهَم
اخم وا کن، مرا نریز بهم
آه این سرزمین زلزله خیز
سر و کارش همیشه با گسل است
#ریحانه_ابوترابی
#نوشتم_تا_ولم_کنه
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom