از پشت ابر تیره که هیچ آبرو نداشت
دیگر نگاه روشنِ خورشید سو نداشت
با ابر در مبارزهی تن به تن گریخت
خورشیدِ بیرمق، نفسِ های و هو نداشت
حتی نسیم وقت عبور از درختها
با برگهای تازه دل گفت و گو نداشت
جز یاکریم بغض مرا هیچکس ندید
بغضی که راه پیش و پسی در گلو نداشت
#پاییز، فصلِ رویشِ ما بود و بعد از آن
دیگر بهار در نظرم رنگ و بو نداشت
برگِ صنوبری که در این سینه میتپید
جز دیدن دوبارهی تو آرزو نداشت
@shokoohsher✨
#شادی_جودکی🍁
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁🍂
ای غمِ خاطرهآمیز تو را میخواهم
رنجِ با بغض گلاویز! تو را میخواهم
دل ندادم به همه عالم و آدم اما
بیشتر از همه، هر چیز تو را میخواهم
من که لب بستهام از زندگیِ دور از تو
بوسهی وسوسهانگیز تو را میخواهم
میسپاری به من آرامشِ آغوشت را؟
خستهام از غمِ پرهیز تو را میخواهم
عطر تو در همهی زندگیام پیچیده
پشت آن پنجره این میز تو را میخواهم
حیف ما نیست از این ثانیهها رد بشویم؟
با همین چایی لبریز تو را میخواهم
تا زمستان نرسم طاقت من طاق شده
در همین خلسهی #پاییز تو را میخواهم
در همه ثانیههایم جریانت پیداست
آه ای مرگِ دلانگیز تو را میخواهم
مینا شیرخان
🍂🍁
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom