#کندوی_عنکبوت 🕷🕸
❌ داستان دهشتناک یورش نوین
شیاطین 🔱 به ایران در آخرالزمان ⁉️
#قسمت_سیزدهم
ابلیس 🔱 دستش را روی شانه لاقیس 👹 گذاشت و گفت:" اما چیزی که به سبب آن، شما را اینجا گرد آورده ام، اسرار 🔮جدیدی است که به تازگی از آنها مطلع شدهام.
زمانی که به تمام ابعاد و زوایای این رموز 🔮 واقف شدم، ذهنم برای مقابله با زمینیان 🌏 به شدت درگیر شد و مدت ها اندیشیدم تا بتوانم با مکر و حیله های مدرن و پیچیده، آن ها را خنثی و بی اثر کنم.
اکنون به نتایجی رسیده ام که مطمئنم با استفاده و بهره گیری از نقشه هایم، می توانم با حمایت و استعانت شما 👿 سربازان وفادار، سرنوشت دنیا را به نفع خود رقم بزنیم."
رؤسای جنی 👿 که کاملاً مبهوت سخنان ابلیس 🔱 شده بودند، لحظه به لحظه تشنه ی شنیدن اسرار 🔮 جدید و دسیسههای ابلیس 🔱 می شدند.
آنها به وضوح درک کرده بودند که این بار آماده باش ابلیس 🔱 با دفعات پیشین تفاوت فاحشی دارد و او میخواهد مهمترین و ویژه ترین عملیات خود را علیه زمینیان 🌏 و آدمیان 👥 اجرایی کند.
🕷 پروژه تشکیلات
سران جنی 👿 با اشاره ی ابلیس 🔱 جلوتر آمدند. ابلیس 🔱 از ترس اینکه سخنان رازآلودش به گوش جاسوسان برسد، تا می توانست سرش را جلو آورد و با زمزمه ای لرزان گفت:
" خدا ✨، آرمان مهمی برای آفرینش موجودات زمینی 🌏 دارد و آن، این است که آدمیان 👥 با پوشیدن جامه ی خوبی ها و پشت کردن به ناپاکی ها، آن قدر به او ✨ نزدیک شوند تا به جایگاه و مقام شیرین هم جواری و قرب او ✨ برسند."
ابلیس 🔱 که از هزاران سال پیش، این معلومات را با پَرسه زدن در جماعت پریان عرشی به خاطر سپرده بود، زبانش برای بازگویی آن ها به سختی می چرخید، چرا که این اعترافات برای او و فرماندهان جنی 👿 اش مرارت آور بود.
مولف: روح الله ولی ابرقوئی