#کندوی_عنکبوت 🕷🕸
❌ داستان دهشتناک یورش نوین
شیاطین 🔱 به ایران در آخرالزمان ⁉️
#قسمت_پانزدهم
با اشاره ابلیس 🔱،خود و سران جنی 👿 روی زانو جلوس کردند. ابلیس 🔱 مکثی کرد. در یک دست عصای جادویی 🔱 خود را به حالت عمود، قرص گرفت و دست دیگرش را گره کرده روی زانو نهاد. ابروهایش را درهم کشید و با چشمان اسرارآمیزش به نقطهای دوردست خیره شد. گویا باید برای تحلیل پروژه ی رهبران ⭐️ زمینی 🌏، یعنی پروژه ی تشکیلات تمرکز زیادی به خرج دهد.
ابلیس 🔱 عصایش 🔱 را محکم به زمین زد و با جدیت لب به سخن گشود.
ابتدا زیرلب چندین مرتبه کلمه ی" تشکیلات" را زمزمه کرد. انگار این کلمه رازهای ناگفته و پیچیده فراوانی داشت.
او آرام آرام و با صدای بم گفت:" رهبران ⭐️ زمینی 🌏 برای اینکه بتوانند دست آدمیان 👥 را گرفته و به آرمان آفرینش ✨ برسانند، مشکل بزرگی سر راه داشتند.
آن ها اگر میخواستند سراغ تک 👤 تک 👤 زمینیان 🌏 بروند و برای پرورش آن ها وقت بگذارند، عمرشان کفاف نمی داد و با کمبود زمان⌛️مواجه میشدند، پس به حکم خدا ✨ به کمک خدا ✨ موظف شدند تا پروژه تشکیلات را اجرایی کنند.
با این نقشه، کار ما برای نابودی زمینی آن بسیار سخت شد.
نقشه ی خدا ✨ این بود که پیشوایان ⭐️ زمینی 🌏 باید برای پیشرفت سریع تر زمینیان 🌏 دنبال تشکیل نظام و سازمان پیچیده باشند تا هم کار آن ها برای تربیت آدمیان 👥 سهل شود و هم با همبستگی و همدلی به قدرتی برسند که در مقابل با بدخواهان 🕎✡♈️ خود شکست ناپذیر باشند."
ابلیس 🔱 نگاهی به سران جنی 👿کرد و گفت:" من هنوز چیزی نگفته ام .ذره ای حواستان پرت نشود! عملیات ویژه ی من علیه آدمیان 👥، مشروط به فهم این اسرار 🔮 است. شما باید پیش از آغاز عملیات ویژه، نکته به نکته ی این اسرار 🔮 را به سپاهیان و سران جنی 👿 خود درس دهید تا با تمام قوا به سرزمین 🌏 آدمیان 👥 بتازند."
مولف: روح الله ولی ابرقوئی