#کندوی_عنکبوت 🕷🕸
❌ داستان دهشتناک یورش نوین
شیاطین 🔱 به ایران درآخر الزمان ⁉️
#قسمت_یازدهم
🕷 هاله آتش 🔥
زمانی بعد با فرمان ابلیس 🔱، عفریته های پرده خوان 🎼 و رقاص، بساط 🎹🎻 خود را برچیدند و به سمت سرزمین خود کوچ نمودند. ابلیس 🔱 آماده شد تا به مابقی حرف های سرّی خود بپردازد.
سرش را به سمت آسمان بلند کرد و غرشی هولناک سرداد. او با این صدای مهیب به سران جنی 👿 فهماند که باید اسرار 🔮 دیگری را با زحمت به زبان جاری کند. گوش ها تیز شد تا ببینند چه اسراری 🔮 قرار است از دهان ابلیس 🔱 خارج شود.
سکوتی عجیب بر فضای کاخ سیاه حاکم شد. ابلیس 🔱 برگشت و به روسای جنی 👿 پشت کرد. مکثی نمود و به یکباره عصای خود را یک دور بالای سرش چرخ داد.
با این حرکت، صدای بسته شدن درهای کاخ سیاه به گوش رسید. ابلیس 🔱 برای اینکه سخنان و حرف های محرمانه اش به بیرون درز نکرده و به گوش جنیان موحد و خدا ✨ پرست نرسد، با این کار راه شنود جاسوسان را بست.
با اشاره ی لاقیس 👹 روسای جنی 👿 از جا برخاستند و پشت سر ابلیس 🔱 گرد آمدند.
ابلیس همان طور که پشتش به سران جنی 👹👿 بود، با اشاره ی دستش حصاری از آتش 🔥و دود 🌫 به دور خود و یارانش کشید تا اسرارش 🔮 را داخل محفظه ای نفوذ ناپذیر در گوش آنها نجوا کند.
ظاهر امر نشان می داد که ابلیس 🔱 اسرار 🔮 فوق سری دارد. او به سران جنی 👹👿 رو کرد و با صدای آرام و پُر گفت:" اینکه شما را در این هاله ی آتش 🔥 جمع کرده ام، حکمتی دارد و از اکنون تا می توانید گوش های خود را تیز کرده و حرف های تازه و ناب بشنوید!"
مولف: روح الله ولی ابرقوئی