📸🖋#روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان❤️
توسلوا...
روز مراسم شده، دست به قلم شدهام، احساس میکنم خالیام... فهمیدهام که از شما و برای شما نوشتن، آنقدرها هم که تصور میکردم، راحت نیست...
در ذهن خودم دنبال تصویری از شما میگردم... دریغ از یک قاب کوچک، ناتوانتر از این حرفهاست ذهنم که فکرمیکردم...
باید جایی دیگر به دنبالتان بگردم و از دیگری کمک بگیرم... از قلبم... از همان عضوی که تپشهایش را مدیون شماست. از همان که...
توضیح ندارد...
آنچه میخوانید و خواهید خواند، نه بر آمده از ذهن است و نه تصور...
تمامش را دل مینویسد... قلبی که از خدا خواستهام، فرمانش را بدهد به دست مادر...
بسماللهالرحمنالرحیم...
روایت هیئت سوگواری مادر آغاز شد...
1️⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان❤️
دخترها کمکم زیر سایهی امامزاده آرام میگرفتند. مقابل سن پُر میشد و صفها آرامآرام نظم میگرفت. سربندهای سرخ یا فاطمهالزهرا سلاماللهعلیها میان سیاهی چادر دخترها جلوهی ویژهای داشت. درست مثل دکور مقابل دخترها که یک سیاهی عظیم بود با سربند مادرانهی یا زهرا. با این تفاوت که گلهای سرخ را روی پردهی سیاهی چسبانده بودند اما دخترها خودشان گل بودند.
دکور و فضاسازی حرفهای زیادی برای گفتن داشت. کفنهای نمادین خونآلود کودکان، مظلومیت حضرت محسن تا کودکان فلسطین را بهتصویر میکشید و در دو طرف سِن، دو دختر هنرمند از خادم های جوانه های (نوجوانهای دهههشتادی)، مشغول طراحی و هنرنمایی بودند.
ضریح پُر نور امامزاده قاب زیبای سمت چپ سن بود. نور سرخی که از داخل ضریح به بیرون منعکس میشد، یاد ضریح اباعبدالله را برایمان زنده میکرد. شاید این کار مادر بود که دوست داشت در مجلسش، نشانهها میهمانان را به یاد پسرش بیاندازد.
2️⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان❤️
خانم مجری بعد از خوشآمدگویی و عرض ارادت، قاری جوان، استاد مهدی فروغی را دعوت کرد تا مراسم مادرمان با قرائت آیات وحی و گرمای صوت ایشان، رسما آغاز شود. بعد از ایستاده، خواندن سرود ملی ایران عزیز، زیارت حضرت مادر با نوای آرامبخشی در فضا پخش شد. مادر اجازهاش را داد. خواست و اراده کرد تا به او سلام دهیم. این یعنی تو را برگزیدم تا سوگوار من باشی. اجازهای که سالها پیش از مردم گرفته شد و این روزها به ما داده شده است. این نعمت شکر دارد. تا به قیامت شکر دارد.
3️⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️|#روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان❤️
نمایشی هنرمندانه با نام سقوط که اجرایش را دختران جوان گروه هنری مشکات بر عهده داشتند. روایت انتخاب و گرفتن تصمیم های حساس بود. تصمیمی به بزرگی گشودن در خانه به روی فاطمه سلامالله علیها. تصمیمی از جنس گذشتن از زر و زیور دنیا و انتخاب همراه شدن با علی علیهالسلام.
حرف از حارث بود و همسرش که ساز مخالفت میزد و مادرش که با به یاد آوردن ماجرای غدیر خم، نمیتوانست دست از بیعت گذشتهاش با علی علیهالسلام بِکِشد. وقتی حق خلافت از مولایمان علی علیهالسلام غصب شد، و از طرفی فدک نیز از فاطمه سلامالله گرفته شد، ایشان بیتابتر از پیش شدند. مردم گمان ناروا بردند و بیتابیهای ایشان را شخصی تلقی کردند حال آنکه او برای تمام بشریت میگریست. برای تمام عالم که میبایست در سختی دوری از مولا و امام خویش روزگار بگذراند و از حق خود محروم بمانند...
مادر جان؛ ما از امام خود محرومیم... برای پایان این دوری و مهجوری و محرومیت دعا کن... دعا برای آنکه باقی ماندهی غیبت را خدا بر ما ببخشد...
دعایمان کن مادر...
پسرت را صدا بزن، از میانهی آتش و دود...
4️⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان❤️
روضهخوان با ذکر سیدهالنساءالعالمین از مادر خواند و بیت های حماسی را هم نوا شدیم. روضه و مرثیه همان است که هر سال می شنویم اما وسعت غمش آنقدر زیاد است که نه تکرار میشود و نه تکراری! حرف از بردن علی شوهر فاطمه نیست. حرف از بردن و آزار دادن ولی خدا و امام زمان است. فاطمه میان در ماند، کودک از دست داد و شعله به در خانهاش نشست در راه دفاع از حق و امامت و ولایت، نه برای حفظ زندگی و شوهر و فرزندانش. خودمانیاش میشود اینکه فاطمه این روزها را دیده بود که دست از علی نمیکشید. میدانست اگر امامش را ببرند، در آیندهای هر چند دور، فرزندانش در سراسر جهان در غم محرومیت از ولی خدا خواهند سوخت و رنجها خواهند کشید. مادرمان فلسطین را میدید. دست و بازوی فاطمه در حمایت از حق ما که باید امامی داشته باشیم تا سعادتمند شویم، با غلاف شمشیر از کار افتاد و دیگر توان نوازش و شانه کردن موی فرزندانش را نداشت...
فاطمه تنها دختر پیامبر ما و همسر امام اول ما نیست. فاطمه پیش از تمام اینها مدافع بزرگ بشریت است. مدافع حق و حقوق ماست. او شاید نخستین کسی بود که تلاش کرد تا از حق داشتن اماممحروم نشویم و چه رنجها که در بازپس گرفتن این حق کشید...
روضهی حضرت مادر فکر کردن دارد. که اگر فکر نکنیم و عزادار صرف باشیم و حق او را نشناسیم، به او و جایگاه و زحماتش ظلم کردهایم.
5️⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان ❤️
مداح هیئتمان حاج امیر عباسی بود. با ذکر یا زهرا سلامالله نوای حماسی آغاز شد و شنیدن یا حسینهای پیدرپی همراه با نام مادر، حس و حال عجیبی را ایجاد کرده بود. مداح اهل دل بود و در همان دقایق نخست، اذن اربعین آینده را از مادر میخواست. به خدا که حرف دل تمام دخترها بود. راهی مشایهها شدن آرزویی بود که بعد از هر بار برآورده شدن، دوباره در دل جان میگرفت و از خدا خواسته میشد. در همین میان بود که میهمان جدیدی به جمعمان پیوست. از سمت چپ مجلس درست روبروی ضریح امامزاده جعفر شهید داخل شد. نه روی پاهای خودش که روی دستان دخترها. گمنام بود. مثل مادرش. قلب ما هم ندیده و نشناخته برایش تندتر تپید. مثل مادرش.
6⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنحمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر❤️
مجری بار دیگر روی سن مقابل میهمانان قرار گرفت. از مداح و همراهی و عزاداری دخترها تشکر کرد و یادآور شد که وقت همعهدیست. همه برای پنجمین سال، زیر پرچم عزای مادر جمع شده بودیم تا با سردار همیشه عزیز دلهایمان عهد ببندیم. دستهای راستمان را بالا گرفتیم و مادرمان را صدا کردیم و لبیک دادیم. برای مادرمان دلبری کردیم و همنوا با یک دیگر خواندیم: چادرت را بتکان روزی ما را بفرست، ای که روزی دو عالم همه از چادر توست... با اعتقاد خواندیم و اشک ریختیم. و به یاد آوردیم که رهبر عزیزمان فرموده بودند: من رزق یک سال کشور را از حضرت زهرا سلامالله میگیرم. احساس نوکر و فرزند چنین مادری بودن در جانمان دوید و خواندیم: الحمدلله که نوکرتم... الحمدلله که مادرمی...از ته جانمان شکر کردیم و بار دیگر دستهایمان را به نشانهی بیعت بالا گرفتیم. اما اینبار به نیابت از تمامی مردم رنجدیده و مقاوم فلسطین عزیز و استغاثه به حضرت مادر.
7️⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان❤️
من بابای سه تا دخترم!
دکتر برمایی با این جمله شروع کرد. بعد از سلام و احوالپرسی، با مطرح کردن سوالی چالشی، ذهن همه را به یافتن پاسخ سوال درگیر کردند و پرسیدند: دختری که گاهی با مادر خودش دچار اختلاف و تعارض میشود، چگونه میتواند با زنی که سالها پیش زیست کرده و جامعه و حال و هوایی متفاوت از فضای زندگی ما را تجربه کرده سنخیت داشته باشد؟ اصلا یک دختر، یک زن، چطور میتواند با حضرت زهرا سلاماللهعلیها ارتباط بگیرد و تمام ابعاد زندگی ایشان را در زندگیاش پیاده کند؟؟
سوال مطرح شد و دستها برای پاسخ دادن بالا آمد. هر کس چیزی گفت و پاسخها یکدیگر را کامل کردند و پاسخ نهایی از زبان استاد شنیده شد: حضرت زهرا سلاماللهعلیها قدیس نیستند. چرا که قدیس را باید بیچون و چرا پرستید و تبعیت کرد. ایشان الگو هم نیستند. چرا که الگو محدود به زمان و مکان است و نمیتواند در هر وقت و موقعیتی از آن استفاده کرد. بلکه ایشان اسوه است. در قید و بند زمان و مکان نیست. زنانه و مردانه ندارد و بهترین است. برای همین است که در هر شرایط و عصر و زمان، و در تمام برهههای زندگی فردی و اجتماعی میتوان از حضرت زهرا سلاماللهعلیها کمک گرفت و به پیش رفت.
هر زن و دختر جوانی میتواند با حضرت ارتباط بگیرد چرا که ایشان یک اسوهی حسنه هستند.
برای همه، آزاد از قید و بند زمان و مکان و همیشه بروز. جواب قانع کننده بود و مورد تایید مهمانان جمع. بعد از آن استاد اشاره کردند که باید به زندگی حضرت فکر کنیم و بر اساس سیرهی ایشان برای زندگی خودمان نسخه بنویسیم.
ادامه دارد...
8️⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان ❤️
📚غرفهی باشگاه کتابخوارها:
غرفهی کتاب؛ همان غرفهی همیشه پا برجا و وفادار برنامه های حسینیه انقلاب! همان غرفهای که تمام قد و فقط با تغییر محتوای کتابهایش به تناسب مناسبتها، در تمامی هیئتها و جشنها در جایگاه رفیع خودش باقی مانده و از رتبهی خودش پائین نیامده است. خادم غرفهی کتاب در حال توضیح دادن موضوع یکی از کتابهای روی میز به میهمان هیئت است. اینجا قرار نیست دخترها کتابی را ندیده و نشناخته بخرند و بگذارند گوشهی کتابخانه تا خاک بخورد. اینجا با راهنمایی خادمین، کتاب مورد علاقهات را خواهی یافت.
☕موکب چای و خرما:
موکب چای و خرما نه؛ بگو موکب شای عراقی با رطب!
بگو یادآوری خاطرات شیرین اربعین و مهماننوازی موکبداران عراقی. بگو هلابیکم یا زوارهای پیدرپی و اصرارهای مکرر برای نوشیدن چای...
دخترهای موکب چای و خرما، توفیق داشتند که چند ساعتی مثل موکبداران عراقی، خوشآمدگو و پذیرای مهمانان مادر ارباب و علاوهبر آن، واسطهی آشنایی دخترها با پاتوق صمیمی و جذااب حسینیه انقلاب باشند. چرا که بستههای خرما، همراه برگههای کوچک آیدی مجازی حسینیه و فرصت شرکت در 14 قرعه کشی مشهد، تقدیم دخترها میشد. خوش به سعادت خادمهای موکب چای و خرما!
👟کفشداریِ پُر ماجرای هیئت:
کنار در ورودی امامزاده، در کفشداری هیئت، تمیزکاری و واکس زدن و یک اتفاق ویژه برای کفشها اختصاص داده شده بود. پلاستیک کفشها را دخترهای کوچک هیئت پخش میکردند و تمیز کردن و واکس زدن به کفش عزادارن حضرت مادر بر عهدهی خادمهای دیگر بود. و اما اتفاق ویژهای که برای هر کفش رخ میداد، رسالت لگد کردن پرچم آمریکا و اسرائیل بود. چسباندن برچسب پرچم این دو شیطان بزرگ، هر چند کار کوچکی مینمود اما برائت و بیزاریمان را نشان میداد.
9️⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان ❤️
🇮🇷🇵🇸غرفهی نقش پرچم روی دست و صورت ماه مهمانها:
رنگها و قلموها که بیکار نمیشوند. مخصوصا اگر رسالتشان به تصویر کشیدن هویتها باشد. یکبار سبز و سفید و سرخ را ترسیم میکنند و هویت ایران را فریاد میزنند و بار دیگر برای طرفداری از ملتی مقتدر و مظلوم و برای بیزاری از ظالم، سبز، سفید، سیاه و سرخ را ترسیم میکنند. دست و صورت مهمان هیئت مادر نیز، میزبان این هویتها، طرفداریها و برائتها بود.
⁉️خادمین سیار جواب بده و جایزه بگیر:
سوالات چالشی درمورد فلسطین و شبهات پیرامون آن پرسیده میشد و خادمین سیار برای پاسخهای صحیح میهمانان، هدیهای را درنظر گرفته بودند. سوالاتی هم که بیپاسخ میماندند، توسط خود خادمین سیار که وجه تمایزشان با دیگر خادمین، رودوشیهای مزین به پرچم فلسطین بود، پاسخ داده میشد. پاسخهای منطقی، صحیح و مستدل. پاسخهایی که هدفشان، باز کردن گرههای ذهنی دخترها بود.
🧸حسینیه کودک:
یک محیط رنگی با خادمهایی خوشرو که با آغوش باز از کودکانی که با مادرها راهی هیئت شدهاند، استقبال میکنند. فضا همهجوره باب میل کودکان است و مربیها برای سرگرم کردن بچّهها، از تمام توان و خلاقیتشان استفاده میکنند. از آنجا که دوست داریم مادرها با فراغ بال، خیالی آسوده و بدون نگرانی از نگهداری فرزند در مراسمات شرکت کنند و از برنامههای تدارک دیده شده بهرهی کامل ببرند، در حد وسع فضا و امکانات، حسینیه کودک را با محیطی امن، کودکانه و شاد برای فرزندان میهمانان حضرات فراهم کردیم.
🎁غرفهی هدایا:
امسال هم هدایای مراسم مادر، برای تقویت روح و جسم میهمانان تدارک دیده شده بود.
صلوات خاصهی حضرت زهرا، در ابعاد کوچک و جیبی، که همیشه و همه جا همراهمان باشد. نامهای از زبان معطر حاج قاسم که همیشه پُر است از حرفهای تازه و چراغیست پُر نور برای تشخیص راههای هموار از ناهموار. و رزق ویژه و تبرکی غذای نذری، با عطر و بوی همیشه آشنای دستپختهای مادرانه برای تمام دخترانی که میهمان مادر شده بودند. اینبار هم تغذیهی جسم و جانمان بر عهدهی مادر بود و رزق سفرهمان از گرد و غبار چادر ایشان رسید.
و دیگر غرفههایی که در متن روایتها به آنها اشاره شد.
🔟
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان ❤️
نوش جان و روحت غذای نذری رفیق❤️
خیلی وقت ها غذای نذری روزیمون شده مثل الان؛ یجورایی با همه غذای های خوشمزه دنیا فرق داره. نه به خاطر مواد اولیه هست، نه آشپزش! اسم کسی که به نامش غذا رو طبخ کردن، میتونه از هرچیز دیگه ای مهم تر باشه.
این غذای نذری و برکتی به نام حضرت زهرا (س) اتفاقی نرسیده دستت. از طرف مادر مهربونی که نه فقط الان! از وقتی که چشم به این دنیا باز کردی، به واسطه مهر و محبت و توجه مادریش روزیت رو فرشتهها برات فرستادن.
یادت باشه فاطمه تنها خانومیه که تو عالم تغذیه قلب و روحمون هم توی دستای مهربونشه... وقتی که دستت خالی از رزق و روزی شده، وقتی که قلبت تشنه آرامشه و وجودت محتاج یک نشونه هست؛ هر چی میخوای، از مادرمون بخواه!
🔺 پیوست معرفتی غذای گرمِ نذری که مهمان سفره پرنور و برکت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به همت و تلاش خادمین امامزاده جعفر شهید بودیم.
1️⃣1⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان ❤️
🖌️قلمو که بوم را نوازش کرد، رنگ ها که از بافت کاغذ لیز خوردند، نقشی از پرچم فلسطین ظهور کرد. ✨
🇪🇭 رو به ضریح امامزاده ایستاده بود و از مقاومت دختران میکشید. دخترانی که پرچم فلسطین در دست با هر ظاهر و فکر و عقیده ای دوست ندارند این روزها ساکت باشند. با نقشی که روی بوم در حین هیئت تکمیل میشد انگار آیینه دست گرفته باشد و خودش و دوستانش را در بوم نقاشی میدید. دختری چپیه انداخته، دختری پرچم فلسطین دارد. او جمعی از دختران مبارز را به تصویر کشیده بود که نمیتوانستند ساکت بمانند و دوستداشتند از بوم بیرون بیایند و کاری کنند.
🖍️آنطرف سن هیئت، دختری روی میز با مدادرنگی هایش، در نهایت دقت و ظرافت رویای آزادی قدس را در نقشه غصب شده فلسطین نقش میزد.
✊هنر میتواند روح مرده را هم زنده کند و به رویاها جلد حقیقت بپوشاند. اسرائیل باید از هنر دختران آزاده ایرانی بترسد که نابودیش را آزاده فریاد میزنند.
🔺 نقاشی های زیبا و با ظرافت، هنر دست دختران نوجوان حسینیه انقلاب اسلامی است. به هدایتِ دختران دانشجو در طرح و ایده و به همت دختران توانمند نوجوان در اجرای ایده از ساعت شروع تا پایان مراسم، چشمان شما به نقشی از مقاومت مهمان شده بود.
1️⃣2⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان ❤️
قربون اون دستای کوچولو و قشنگت، مهمون کوچولوی حضرت مادر....❤️😘
انشاءالله زیر سایه و تحت حمایت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، تو آغوش مادرت برای امام زمانت (عجلاللهتعالیفرجه) محفوظ باشی...🥺🤲🏻
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان ❤️
با نام خدا شروع کردم و با شکرش تمام میکنم. شکر برای اینکه توانستم زیر چادر مادر که خیمهی هیئتمان بود، جا بگیرم و آرام شوم. چقدر اضطراب داشتم که نکند محروم شوم. چرا که شنیده بودم روضهی حضرت زهرا سلامالله اختصاصی است. هر کسی را راه نمیدهند و من ترس داشتم که نکند لایق این جمع خصوصی نباشم.. تا آنکه پایم رسید روی فرشهای هیئت. جانم آرام گرفت. مثل کودکی که از محیط نا امن خیابان، به آغوش مادرش باز میگردد. دور و برم را خوب نگاه کردم. صدها دختر مثل خودم را دیدم که در آغوش مادرمان آرام گرفته بودند. تماممان مثل هم بودیم. یکدست سیاهپوشِ داغِ مادر، با سربندهای سرخ که از لابهلای خطوط یا فاطمهالزهرایش، فریاد یا منتقم سر میداد.
_ پایانِ این برش از روایتها _
ادامه دارد...
1️⃣3️⃣
💚🖤💚🖤💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
به یاد محسن بن علی...
به یاد علی اصغر حسین..
به یاد نبیله نوفل...
به یاد تمام کودکان شهیدی که قلبمان برایشان جراحت عمیق برداشته است...💔
و مشتهایمان برای جنگیدن و انتقام گره محکم...👊🏻
یا منتقم.... اِنتقم...✋🏻
🖤🖤🖤🖤🖤
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
#پنجمین_هم_عهدی_دخترانه_با_مادر_قهرمان ❤️
🔹برش های خواندنی از صحبت های دکتر برمایی:
🔸 حضرت زهرا (س) توی ظلمتِ زندگی و دنیای ما، چراغ قوه انداخته برامون تا نور رو دنبال کنیم! حواست هست؟
🔸 توی مجلس روضه خانومی گریه میکنی که حق طلبی کرده! حق طلب بودن زمان نداره که! برای هر عصر و دوره ای که باشی مهمه!
🔸 همین امروز برو ببین زنی ۱۴۰۰ سال پیش در خطبه فدک چی گفته؟ اون فیالبداهه در میان جمعیتی از مردان حرف زده ولی هم آسیب شناسی اجتماعی کرده، هم با منطق و استدلال از حق مردم دفاع کرده و هم برای مشکلات راهکار داده است.
🔸 بی کار نشینید! در زمانی که علی مامور به سکوت بود به خواست خدا، فاطمه وظیفه اش را نسبت به فضای جامعه انجام داد. وظیفه تو نسبت به اوضاع جامعه خودت و جامعه جهانی و خون های بیگناهی که از مردم فلسطین ریخته میشود، چیست؟؟؟
➖منتظر صوتِ بسیااار شنیدنی، دستهبندی شده و کاربردی از منبرانهی بزم عزایمان باشید.
🖤🖤🖤🖤🖤
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید |📽| برشی کوتاه از پنجمین همعهدی دخترانه با مادر قهرمان❤️
به یاد حاج قاسم عزیز...🍃
#فاطمیه_۱۴۰۲
تو را که دختران روی دست میآوردند فقط نگاه میکردم. چرا همین طور خشکم زده بود و گریه میکردم؟ فکر میکنم تو چیزی داری که من ندارم. فکر میکنم کیلومترها فاصله است بین ما. فکر میکنم خیلی خسته ام برای شبیه تو بودن. جمعیت با تابوتی که با پرچم ایران پوشیده بود به سمتم آمدند. فکرمیکنم تو چرا آمده ای در این مجلس؟ حضورت در زیر سقفی که من نفس هایم را با آه بیرون میدادم شبیه اکسیژن تازه بود. شبیه ماهی که به آب رسیده، در همان دقایق کوتاه فقط نگاهت میکردم. از پشت هول خوردم. همه خودشان را میخواستند به تابوت برسانند و من هم با جریان جمعیت به تو نزدیک شدم. نامی نداری و نمیدانم چه خانه ای بعد از تو چشم انتظار مانده، اما اینجا و این لحظه وقتی که دستم را بالا بردم و خیلی کوتاه روی تابوتت کشیدم خانه دلم را روشن کردی. تو همراه جمعیت رفتی و من ماندم. جمعیت با تو رفت و من همانجا ماندم، تنها.
💚🤍❤️ 🇮🇷 ❤️🤍💚
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#برای_بانوی_بهشت ❤️
از آن زمان که چشمانم به درب ورودی مسجد افتاد مهرت را بیشتر احساس کردم. امروز به دعوتت، با تمام وجود قدم به خانهات میگذارم و مهمانت میشوم مادر... تمام اتفاقات را مو به مو، در قالب پانزده موقعیت مینویسم تا برای مهمان های دور و نزدیکت خوب روایت کنم.
بسم الله الرحمن الرحیم:
برای بانوی بهشت...
موقعیت اول: رواق ِ حیاط
چه آب و جارویی! چه زمین نمخورده و حیاط آماده ای...
فکرش را نمیکردم که حیاط ِ مسجد،درخت و نیمکت و تاب و سرسره داشته باشد.آن طرف حیاط،مادر و بچه ها،گرم بازی بودند و خنده هایشان مثل ماه،روی صورتشان نقش بسته بود.کمی آنطرف تر،عده ای در فضای سبز مشغول قدم زدن و تماشای محوطه و همصحبتی با دوستانشان بودند.
پرچم های روی دیوار،رفت و آمد بی وقفه ی خادمان را شاهد بودند و هردم با نسیمی،آرام تکان میخوردند.
موقعیت دوم: یک جرعه حاجت
همینکه چشمم به بخارِ داغِ سماورِ چای و دمنوش افتاد،لبم به حلاوت گرما تشنه شد.لیوان،بدست خادم ِ لبخند به لب،برایم پر از چای شد.چند تکه قند راهم کنارِ لیوانِ چای گذاشتم و تشکر کردم.مزه اش درست مزه ی چای محرم را میداد.شاید علتِ هم مزّگی،این باشد که چای محرم راهم مادر ِ ارباب دم میکند...
1️⃣4️⃣
🏴🏴🏴🏴🏴
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#برای_بانوی_بهشت ❤️
موقعیت سوم: صف میزها
کتابها نظرم را شکار میکرد وتیترهایشان مرا به دام می انداخت.ی کبار به دام رمان ها میافتادم و باری،پرچمِ فلسطینِ روی کتاب،فکرم را تا غزه،راهی و دلم را برای بچه های تنها و زخمی به تپش میانداخت. میز کتاب ها برایت از هر موضوع مهمی حرف داشت.
چند قدم جلوتر میز هدایا را دیدم.با خود این احتمال را میدادم که دستانم،تا چند دقیقه ی دیگر،از رزق پر خواهد شد.
همینطور هم شد. صلوات خاصه ی حضرت مادر و وصیت نامه ی حاج قاسم عزیز...
چقدر از داشتنشان خوشحال بودم. از اینکه در جای جای زندگی ام، چراغِ توسل با صلوات خاصه روشنتر خواهد شد و یادگاریِ امروز، یادگاری مادرانه ی تمام عمرم خواهد بود.
غرفه ی بعد،غرفه ی فروش روسری، به نفع خیریه بود؛پر از روسری های گلگلی و رنگهای ملیح دخترانه...
بیش از هرچیزی،طرحِ سیاه و سفید ِ مقاومت،به چشمم خورد و وادارم کرد تا روسری را بردارم و بهتر نگاهش کنم...
موقعیت چهارم: کفشداری...نه؛ عشقداری
چیزی به شروع مراسم نمانده بود.خادمان کفشداری صدای آمدن مهمانهارا خوب حس میکردند و سرشان را به نشانه ی سلام،همراه لبخندِ دلنشینی تکان میدادند. نگاهشان قدوم مارا بچشم میگذاشت و دست و دستمالِ گلگلی شان، غبار از کفشهای خسته مان می ربود.
خادمی، زحمتِ زدن واکس به کفشها را میکشید و خادمی هم برچسب ِجالبی را روی آنها میزد. برچسبی که جایش خوب ِ خوب ِانتخاب شده بود، زیر ِپا و پاشنه...
تابحال آنقدر برای پوشیدن کفش ذوق نداشتم. دلم میخواست همان لحظه دوباره کفش را بگیرم و لذتِ له کردن پرچمِ آمریکای معلون و اسرائیل ِ ظالم را درجا ببرم.
1️⃣5️⃣
🏴🏴🏴🏴🏴
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#برای_بانوی_بهشت ❤️
موقعیت پنجم: شروع پرواز
پاهایم از کفش، سبک شده بود. احساس میکردم پشت این در، بار سپرده و سنگینیها را بیرون گذاشته ام.حال و هوای خانه ی مادر، از همان اول، دل از ما میبرد و بالهایمان را برای پرواز آماده تر میکرد.
منهم مانند بقیه، به کمک خادمان خوش برخورد انتظامات، میان جمعیت دختران و مادران گرفتم و با ذکر یازهرا(س)، حضورم را محضر مادر عزیز، رساندم.
موقعیت ششم: سندِ سرخ یا زهرا(سلاماللهعلیها)
سربند بزرگ ِیازهرایی(س) که روی پارچه ی یکدستِ مشکی نصب شده بود، قطره در چشم می انداخت و دل را دریا میکرد. مادر چقدر نامت خواستی بود!سرم را بالا میگرفتم و نگاهم را به سربند خیره میکردم تا مقام تورا ببینم، به جایی نمیرسیدم، وصف ِمادرانه هایت تمام نشدنی بود و من میان این همه لطف گم شده بودم. وجود من در مقابل این سربند، همان سندِ دعوتِ تو بود.
دستی به سربند یازهرایی(س) که به سرم بسته شده بود کشیدم و نگاه چرخاندم. گلهای سرخ روی پارچه، مرا به یاد باغِ وجودت میانداخت و سرخی اش یادآورِ روزهای سختِ دربسترت بود. با دیدن گلها، غنچه روضه در دلم شکوفا شد و عطرش را در اعماق دلم پراکنده کرد.
1️⃣6️⃣
🏴🏴🏴🏴🏴
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#برای_بانوی_بهشت ❤️
موقعیت هفتم: رنگ و بویِ غزه
وقتی روی دوپا نشستم، قندانه های کفن پیچ و خون آلود ِروی دکور، توجهم را جلب کرد.همزمان سرم را چرخاندم و پرچمِ فلسطین را که از سقف آویزان، و لباس و جورابِ بچه ها به آن آویخته شده بود، دیدم.
تصویر کودکان فلسطینی در ذهنم مرور شد و دلم به درد آمد. برایشان از ته دل، دعای پیروزی، گذراندم و زیر لب صلواتی گفتم:
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
وجودِ کودکان کوچکی که پرچمِ فلسطین، روی دستانشان نقش بسته بود، بگونه ای آرامم میکرد. با خود میگفتم شاید همین ها سربازانی برای ظهور باشند و یاری شان برای آن اتفاق خوب، زمینه ای را فراهم کند.
البته تعدادشان خیلی بیشتر بود. وقتِ آمدن مادرانی را دیدم که کودکان را به خاله های مهربانِ حسینیه کودک میسپارند و آنها را خوشحال و مطمئن روانه میکنند.
به امید ظهور؛ زمزمهی: اللهم عجل لولیک الفرج
موقعیت هشتم: آغازِ انس
با آمدن مجری خانم محمدی و شروع برنامه، سلام و صلواتی برپا شد و گرمی محفل، ما را بیش از قبل متوجه برنامه کرد. رو به روی ضریحِ امامزاده شاه جعفر، دعای فرج را خواندیم و حاجاتِ دلها را به ضریح گره زدیم. من را هم در این جمع پرشور، از دختران مادر خواندن و در همان آغاز هم عهدی چشمانم ستاره باران شد.
1️⃣7️⃣
🏴🏴🏴🏴🏴
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#برای_بانوی_بهشت ❤️
موقعیت نهم: و یطعمون الطعام علی...
تلاوت گرم استاد فروغی، کلمات قرآن را بر دلمان آرام مینشاند. آیه ی مبارک (و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیرا) مقصد قلب ما را هدف گرفت و آن قصه ی زیبا را به یادمان انداخت...
کمی بعد، سرود ملی را ایستاده خواندیم و برای دعوت مجری از برنامه ی بعد، منتظر ماندیم.
موقعیت دهم: قصه ی اشعث بن قیس
برای چند لحظه خاموشی حاکم شد. پس از روشن شدن چراغ ها، پیرزنِ نابینا، در قطب نگاه همه قرار گرفت. مادرِ اشعث بن قیس... مادری که در حجة الوداع حضور داشت و ولایت حضرت علی(ع) را پذیرفته و مدافع آن بود. مادری که برای حمایت از جانشینی امیرالمومنین(ع)بعد از رحلت پیامبر(ص)،میانِ جمعی مخالف،به سختی افتاده بود.
اشعث بن قیس، فردی بود که بعد از رحلت پیامبر(ص)،بر ضد جامعه ی اسلام و مسلمین قیام کرد. با این وجود که او در چند جنگ، با امام همراه بود،در نهایت بخاطر منافع خود و خانواده اش از ایشان دفاع نکرد. روایتِ مادر اشعث، و دوران مظلومیت حضرت علی(ع) و فاطمه(س)،به زحمتِ زیاد گروه مشکات و اجرای زیبای تئاتر آنها، در ذهنمان ماندگار شد.
1️⃣8️⃣
🏴🏴🏴🏴🏴
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#برای_بانوی_بهشت ❤️
موقعیت یازدهم: رزقِ امضا شده
نوای یا وجیهتا عندالله؛ اشفعی لنا عندالله توسط مداح اهلبیت، امیر عباسی، مجلس را به سوگ نشاند و روضه آغاز شد. اشک های امضا شده از دست مادر، تقدیم چشمهایمان میشد و بر گونه هایمان مینشست. نسیم روضه در خانه میپیچید و مارا غرق خود میکرد. زیر لب ذکرِ یا فاطمه(س) میگفیتم، که ناگهان تابوت شهید گمنام فرارسید و روی دستها(خوشنام)درخشید. دلهای متلاطم و خسته از پریشانی، بسمت قایق ِ تابوت، راهی میشدند تا آرام بگیرند و به ساحل ِ امن ِ چادر مادر(سلام الله علیها)برسند.
موقعیت دوازدهم: اللهم استعملنی لما خلقتنی له
حضور دکتر برمایی و شروع منبرشان با دعای(اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ) از حضرت زهرا(س)،بحث را شنیدنی کرد.
حاج آقا، کبوتر ِسوال رادر ذهنمان پر دادند و نگاه ها را به آن مشغول ساختند.
(چطور یک خانم، که ۱٤۰۰ سال پیش زندگی میکرده، الگوی الانِ ماست؟)
کبوتر سفیدِ سوال در ذهن ما میچرخید و پیِ جواب میگشت. کمی بعد حاج آقا،دانه های جواب را برای کبوتر گریزپای ذهنمان، ریختند و از بند سوال، خوب رهایی اش دادند.
1️⃣9️⃣
🏴🏴🏴🏴🏴
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#برای_بانوی_بهشت ❤️
موقعیت سیزدهم: هم عهدی هرساله
دست به دست هم دادیم و برای هم عهدی آماده شدیم. دستها را به نشانه ی هم عهدی گره کردیم و کوچک و بزرگ از حضرت مادر طلب کردیم:
چادرت را بتکان روزی مارا بفرست...
این آخرین فرازمان در آسمانِ چادر مادر بود.
موقعیت چهاردهم: از مشهد الرضا(ع) تا بهشت حسین(ع)
مراسم با قولِ قرعه ی ۱۴ سفرِ مشهد، به پایان خود نزدیک میشد. آرام آرام از جا بلند شدم و بسمت در خروجی رفتم.
با دیدن پرچم یا حسین(ع)، بوی بهشت کربلا را احساس کردم. دست دلتنگی ام را به نشانه آخرین سلام روی پرچم کشیدم و روبه روی ضریح امامزاده قرار گرفتم، یادِ مزارِ مخفی مادر کردم و بقیع را از نظرم گذراندم.
دعای (الهی بفاطمة عجل لولیک الفرج) برلبانم زمزمه شد و یاد فاطمیه ی۱۴۴۴ متفاوتتر از قبل، جایش را میان خاطره هایم ثبت کرد.
2️⃣0️⃣
🏴🏴🏴🏴🏴
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📸🖊️| #روایت_نوشت
#برای_بانوی_بهشت ❤️
موقعیت پانزدهم: مادرم خداحافظ
حضرت مادر آخر هم عهدی به کاممان تربت کربلا چشاند؛ وقتی که از زیر پرچم مشکی با ذکر سرخ یا حسین به تبرکی رد شدیم. پرچم، ماه محرم مهمان قبر شریف اباعبدالله بوده است. فکر میکردم این آخرین تصویر من از هم عهدی و آخرین رزقی که مادر نصیب من و دیگر دخترهایش کرده باشد. کنشگری مجازی درباره فلسطین، خواندن خطبه فدکیه، توسل به مادرسادات برای آن مشکلی که دلم را تیره کرده و... جرقه هایی در ذهنم میخورد که حرفم را پس میگیرم. لیستی بلند بالا از کارهایی که دوست دارم زودتر شروعشان کنم، نشان میدهد هم عهدی یک اتفاق چند ساعته نیست. هم عهدی دخترانهمان در لحظه های زندگی جریان دارد. وسط حیاط امامزاده ایستادهام، حالا که آسمان آبی، تیره شده است؛ دلم میخواهد زودتر به خانه برگردم، خیلی کار دارم.
_ پایان _
2️⃣1️⃣
🏴🏴🏴🏴🏴
@golabbaton95
#شهادت #حضرت_مادر #فاطمیه
#هم_عهدی_دختران_مادر #دخترانه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم