#مهمانی_خدا
#در_آغوش_خدا✨️
بعد از نماز مغرب، چشمش به بستهی خرمایی افتاد که چند دقیقهی قبل خادم مسجد، کنار سجادهاش گذاشته بود.✨️ کامش را شیرین کرد و زیر لب گفت: خدایا کام ما رو به ظهورِ آقا شیرین کن!🤲🏼❤️
اللهم کن لولیک الفرج💚
✨@golabbaton95
#توسل #روضه
#دعا #اعتکاف۱۴۰۳
#اعتکاف_مادر_دختری
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
✊| #تا_فتح_مسجدالقصی
✨️|#نذر_های_طلایی
برای آباد شدنت...
حالا که غزه رنگ آتشبس به خود دیده، هزاران کودک آواره و ترسیده از جنگِ مداوم، یک نفسِ آسوده میکشند.✨️ مادرانی که از شدت و تعدد حملههای صهیونیستها، فرصت لحظهای عزادارای نداشتهاند، به سمت آوارِ خانههایشان برمیگردند؛ تا شاید پارههای جانشان را در بین خرابهها پیدا کنند.💔
النگوی من به نیت بازسازی یک وجب از غزهای که بیش از ۷۰ سال بمب و موشک و جنگ، خانهای را آنجا در امان نگذاشته است.✌🏼🇵🇸
❤️@golabbaton95
#مقاومت #فلسطین #لبنان #غزه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
📃|#بخوانید؛
روایت مکتوب از اعتکاف دخترانه ۱۴۰۳
➖️قسمت اول:
انا نباهی به فاطمه✨️❤️
چشمهایم را باز کردم. همه چیز را در هالهای تار میدیدم. چند لحظه گیج و منگ بودم و محیط اطرافم برایم ناشناخته بود! فراموش کرده بودم که دیشب توی رختخواب خودم نخوابیدم.🤭 چند بار پلک زدم تا تصویر پیش رویم واضح شود. پارچهی بزرگی که رویش سبز رنگ نوشته شده بود: انا نباهی به فاطمه.✨️به پهلو چرخیدم. پتو را بیشتر روی خودم کشیدم. روی دیوار سمت چپ محراب هم همین جمله نقش بسته بود. چقدر این جمله برایم آشنا بود!💖
مغزم هنوز خوابش میآمد. من هم اذیتش نکردم و خواستم دوباره پلکهایم را ببندم. به دقیقه نکشید که صوتی پخش شد. نمیشد با بلندگوهای بزرگ مسجد جنگید و به این صدا بیتوجه ماند. یک جایی از مداحی دقیقا همین عبارت را میخواند: انا نباهی به فاطمه!✨️ مجری صدایش را با لحنی سرخوش و شاد پشت بلندگو انداخته بود و میگفت: "دخترها بیدار شدین؟ مهمونی دو نفرهی سه روزه شروع شدهها!" با این حرفش تازه انگار آپلود شده باشم. همهی دیشب را به یک باره به خاطر آوردم. سر در ورودی مسجد نوشته بود: به مهمونی دو نفره سه روزه خوش اومدین. همان موقع بود که برایم سوال شد چرا دونفره؟ حسابی یخ زده بودیم و دیگر فکرش را نکردم. نورافشانی و فشفشهها در حیاط امامزاده سر و صدایی به پا کرده بود. همه اینها به مناسبت شب میلاد امیرالمومنین (ع) بود.💚
ادامه دارد...
💚@golabbaton95
#اعتکاف_۱۴۰۳
#اعتکاف_مادر_دختری
#اعتکاف_دونفره_سهروزه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
ادامه...
پا به پا کردم تا داخل برگردیم. نور کمی در مسجد بود. وقت خواب بود مگر؟ صدایی با آوای ملایم پخش میشد و این جمله را تکرار میکرد: "من حالم خوبه، با تو"...❤️
یکی از دخترها با صدای بلند و هیجانزده گفت: "عههه اینا چیه؟"😍 و همگی نگاهمان کشیده شد به جایی که او نگاه میکرد. روی پتویش یک کتاب، شمع، انار و مهر با طرح قلب بود! مریم زد روی شانهام و گفت: "اینجا هم هست. روی وسایل من!" جای من کمی با آنها فاصله داشت. چند قدم جلوتر رفتم و روی پتوی گلگلی من هم بود. توی تاریکی حواسم نبود. کناریهایم هم داشتند. مجری پشت بلندگو گفت: "دخترها دوست دارید هدیههاتون رو؟ اینها هر کدوم یه نشونه از حضرت زهراست." ❤️ همانجا بود که راز مهمانی دو نفره را گفت. ولی امروز صبح که در مسجد چشم باز کردم و او آنطور زیبا با نامش من را در برگرفته، خودم را بیشتر در بغلش حس میکنم.
پایان.
💚@golabbaton95
#اعتکاف_۱۴۰۳
#اعتکاف_مادر_دختری
#اعتکاف_دونفره_سهروزه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
📃|#بخوانید؛
روایت مکتوب از اعتکاف دخترانه ۱۴۰۳
➖️قسمت دوم:
جنگ شناختی رو نشناختیم!❌️
"دشمن با نماز، به جنگ نماز میرود!" سرش را در جمع گرداند تا تاثیر حرفش را بفهمد. عبا از روی شانههایشان سُر خورده بود و روی بازویشان جمع شده بود. گفتند: "این حرف من نیست. امیرالمومنین در خطبه ۵۰ نهجالبلاغه گفتن. دشمن قسمتی از حق را با باطل مخلوط میکنه. اینطور نیست بیاد و زیرآب همه چیز رو یکباره بزنه!" کمی از چایی که نیم ساعت پیش آوردند و حالا دیگر یخ کرده بود، نوشید و گلویش را صاف کرد. دوباره حاج آقا سیدحسین آقامیری با جدیت ادامه داد: "پس اگر به نماز و حجاب و اعتکافت مینازی سخت در اشتباهی! باید عبادتهات محور داشته باشه. همه این کارها حول یک محور انجام بشه و اون محور، مسئله ولایت هست."✨️
این گعده نیمهشب بود که با حاج آقا آقامیری داشتیم. عصرها هم گعده خودمونی و صمیمی با همدیگر. امروز عصر بحث با بچهها بالا گرفته بود. زهرا مدام بین نظرات، به شوخی میگفت: آخ آخ اعتکافتون باطل شد! و میرفت روی مخ همه کسایی که جدی در جمع گعده خودمونی گروهیمان حرف میزدند و نظراتشان را میگفتند. سوالمان این بود: "دختر قوی چه ویژگیهایی داره؟" حالا با حرفهای حاج آقا، پیوندی در سرم شکل گرفته است.🤔🤯
ادامه دارد...
💚@golabbaton95
#اعتکاف_۱۴۰۳
#اعتکاف_مادر_دختری
#اعتکاف_دونفره_سهروزه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
ادامه...
با سر تکان دادنی، گفتند: "اینکه عکس آقا رو دیوار اتاقتون هست کافی نیست! بگین خداوکیلی آخرین سخنرانی رهبر رو گوش کردین؟" راست میگفتند. داشتم کم کم از خودم میترسیدم.😔 نشانههایش را یک به یک داشتم. درست شبیه بیماری مرموز و خطرناک. آرام آرام در جانت نفوذ میکند. متوجه نمیشوی مریض شدی. ظاهر اتاقت، ظاهر پوششات، ظاهر رفتارهایت همرنگ و بوی مذهبی میگیرد، ولی عمق ندارد.💔 آن وقت دشمن راحت میتواند آن ظاهر سراسر نورانیت را با پیت بنزین بشوید و تو را ببرد در تیم خودش. توی دفترچهام برای روزهای بعد از اعتکاف اینطور نوشتم:
خواندن همه سخنرانیهای رهبری درباره زنان!
💚@golabbaton95
#اعتکاف_۱۴۰۳
#اعتکاف_مادر_دختری
#اعتکاف_دونفره_سهروزه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
ادامه... با سر تکان دادنی، گفتند: "اینکه عکس آقا رو دیوار اتاقتون هست کافی نیست! بگین خداوکیلی آخری
📃|#بخوانید؛
روایت مکتوب از اعتکاف دخترانه ۱۴۰۳
➖️قسمت سوم:
من اعتکاف دومی بودم.😇
وقتی اعتکافاولی هستی، همه چیز برایت جدید است. بین ادعیهها میگردی و نمازهایی جدید که نامش هم به گوشت نخورده را کشف میکنی که برای چه چیزی توصیه شده؟ چه اثری دارد؟ پس چرا من تا حالا این را نشنیدم!.. هر کسی توصیه خواندن مناجات و دعایی را میکند، فوری آن را میخوانی. احکام را بارها و بارها از دیگران میپرسی و ورد زبانت میشود: این کار اعتکافم رو که باطل نمیکنه؟ نه؟ ولی امسال از این شور و شوق و حساسیت و دقت خبری نبود. چون من اعتکاف دومی بودم! 😇✨️
تا چشم باز کردم، در دستم یک چاقو و در دست دیگرم سجاده بود. خودم ترسیدم اینجا چه میکنم؟ در فضایی تاریک و گرم! دست و پا زدم و پتو از رویم کنار رفت! مغزم با تابش نور از پنجرههای مسجد، تازه شروع کرد به کار کردن. ریا نباشد قرار گذاشته بودم این چند روز، نماز شبم ترک نشود. همان موقع که قصد کردم از چمدان جانماز و وسایل دیگرم را بیرون بیاورم، اعلام کردند: خانم ها چادرهایتان را سر کنید یا بروید زیر پتو! آقایی میآید تا بخاریها را درست کند! نزدیکترین وسیله همان پتو بود. شنیدهها هاکی از آن است که بنده خدا کارش ده دقیقه هم طول نکشیده و رفته است، منتها من آن وسط زیر پتوی گرم، نمیدانم کی خوابم رفت!💔🤭
ادامه دارد...
💚@golabbaton95
#اعتکاف_۱۴۰۳
#اعتکاف_مادر_دختری
#اعتکاف_دونفره_سهروزه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
ادامه...
احکام را میدانستم و با بیحوصلگی جواب اعتکافاولیهایی که ده بار در طول روز میپرسیدند: آینه چی؟ و من هم منبع لایزال احکام دین. یک بار میگفتم: حلاله. یک بار حرام و گاهی هم فتوا میدادم که مکروه است!🫣 خداوند از سر تقصیرات من بگذرد. خب باید مینشستند همان روز اول که خانمی حوزوی و متخصص آمد و احکام را مو به مو گفت، خوب گوش میدادند!🙄
البته با وجود آن تجربهی ناموفق نمازشب خواب خورده، اشتیاقم را حفظ کردم. قرار گذاشتم نماز نافلهها را بخوانم! شاید اینطور به قول زهرا سیمم وصل میشد!✨️ منتها وقتی بین دو نماز، الله اکبر گفتم به نیت نافله، حاج آقا قامت نماز دوم را بست. دو رکعت مستحبی را با چنان سرعتی خواندم تا به نماز دوم جماعت برسم که مطمئنم فرشته کنار شانهام نتوانسته یک خطش را هم بنویسد و برایم حسابش کند.😂😶🌫️
سال پیش میدانستم اعمال ام داوود طولانی است و خودم را برایش آماده کرده بودم. طراحیم این بود که لحن و صوت نخوانم. هر چه تندتر بهتر. تا یک بار هم که شده آن اعمالی را که روزگاری ام داوود انجام داده من هم پا به پایش انجام دهم. وسط خواندن سورهها خوابم رفت.😴 حاج و واج با مناجات آخر اعمال ام داوود از خواب پریدم. یک اعتکافاولی زرنگ روی شانه ام زد و گفت: نگران نباش، خوابت هم عبادته!💖
وقتی که حسابی روزهداری فشارم را انداخته بود، یک ساعت مانده به اذان و تمام شدن اعتکاف، به ستون مسجد تکیه داده بودم و نمیدانستم چرا هنوز که پا بیرون نگذاشتهام اینقدر دلتنگم؟!💔 اشکهایم را شبیه بچهپروهای خطاکار، با آستین پاک کردم و رو به محراب گفتم: خدایا بازم مهمونیت دعوتم کنیها!..😭☹️
پایان.
💚@golabbaton95
#اعتکاف_۱۴۰۳
#اعتکاف_مادر_دختری
#اعتکاف_دونفره_سهروزه
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم