eitaa logo
حفظ و دفاع از خون شهداء
416 دنبال‌کننده
89.6هزار عکس
63.2هزار ویدیو
314 فایل
باسلام هدف از کانال مقابله با جنگ فرهنگی و نرم دشمن به سبک زندگی شهدایی _ زنده نگه داشتن یادونام شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ و آلهِ الطّاهِرین. خدایا راهنمایی ام کن در آن به کارهاى شایسته و اعمال نیک و برآور برایم حاجتها و آرزوهایم اى که نیازى به سویت تفسیر و سؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه هاى جهانیان است درود فرست بر محمد وآل طاهر او 🔷🔸💠🔸🔷
💠دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ بِالشُّكْرِ وَ الْقَبُولِ، عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ يَرْضَاهُ الرَّسُولُ، مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ، بِحَقِّ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. خدایا روزه ام را در این ماه، بر پایه آنچه تو و پیامبر، آن را می پسندد مورد سپاس و پذیرش قرار ده، درحالی که فروعش بر اصولش استوار باشد، به حق سرورمان محمّد و اهل بیت پاکش، و سپاس خدای را پروردگار جهانیان. 🔷🔸💠🔸🔷
🔳▪️🔳▪️🔳▪️🔳▪️🔳 «معامله» وضعیت بازار نابسامان بود. جوان بود و پر از امید. برای مخارج سنگین زندگی باید تجارتی می کرد که در آمد قابل توجه داشته باشد، اما خودش تجارت را نیاموخته بود از طرفی هم وجه قابل توجه برای کسب و کار نداشت. مطلع شد که شخصی برای تجارت به سفر می رود، تصمیم گرفت مقدار پولی که دارد به او بدهد تا با آن کار کند و برایش سودی بدست آورد. با خود گفت بهتر است با پدر مشورت کنم. آمد خدمت پدر و تصمیم خود را بیان داشت. پدر که دنیا دیده بود و به مسائل و احکام هم آشنائی داشت؛ صلاح او را در این معامله ندید و اورا منع کرد زیرا مردم در مورد آن تاجر دید مثبتی نداشتند و می گفتند او لب به شراب می زند. از خدمت پدر مرخص شد و با خود گفت من جوان امروزم، نباید پولم راکد بماند و باید در آمد و سود داشته باشم. پس تصمیم خود را عملی کرد و پولش را در دست آن تاجر به امانت سپرد تا برایش سودی بدست آورد. اما زمانیکه تاجر از سفر باز گشت برخلاف انتظارش، حتی اصل پول را هم به او باز نگردانید. هر چه دلیل آورد و تلاش کرد سودی نبخشید و سرمایه اش از دستش رفته بود. حالش بد و بهم ریخته بود و نمی دانست چه بکند. موقع ایام حج فرا رسیده بود، تصمیم گرفت به زیارت خانه خدا مشرف شود اما بسیار غمگین بود، کلاه بزرگی بر سرش رفته بود. در حال طواف بسیار دعا می کرد. «خدایا مرا ببخش و عوض پولم بهره مندم کن» اما تاجر آن کسی نبود که تغییر رویه دهد و پول را برگرداند و می گفت با آن پول سودی نکرده و اصل پول هم در سفر از بین رفته است... در همین حال که مشغول دعا بود، شخصی از پشت بر شانه اش زد و گفت: تو هیچ حقی بر خدا نداری که به تو عطا کند ای فرزند، آیا ندانستی که او شراب خوار است و سرمایه ات را به او سپردی! پسر گفت: من که ندیدم او شراب بخورد، مردم در مورد او می گفتند لب به شراب می زند!!. پدر گفت: آیا ندیدی که خدای متعال در کتابش فرمود: «پیامبر خدا، خدا و مومنین را تصدیق می کند-سوره توبه/ آيه 61.» پس تو هم باید به روش پیامبر خدا، سخنان مردم مومن را نادیده نمی گرفتی و در طرف معامله ی خود تحقیق بیشتر می نمودی. و آیا ندیدی که فرمود: «اموال خود را به انسانهای نادان ندهید. سوره نساء/ آيه 5.» پسرم اسماعیل؛ بدانکه،پیشنهاد شراب خوار در مورد ازدواج پذیرفته نیست، میانجیگری او قبول نشود،امانت به او سپرده نمی شود، پس کسی که به شراب خوار اعتماد کند بر خدا حقی ندارد. پس پسر،دست پدر( امام صادق علیه السلام) را بوسید و معذرت خواست... بحارالانوار، ج 78، ص 320. ✍️ به قلم: سرکار خانم مریم رضایت