شهید حسن مینوئی الکه جوانی که قامتش از ایمن استوار بود و قلبش از تقوا روشن. متین و باوقار، چنان که گویی آینهٔ فضیلت‌هاست. زبانزد خاص و عام، نه به خردسالی که به مردانگی، نه به گفتار که به کردار. و سپس... سوم مردادماه سال ۱۳۶۷، در خاک گرم اسلام‌آباد غرب، وقتی آسمان به رنگ شهادت درآمد، او هم پرواز کرد. در نبردی سخت، در مقابل منافقان زمان، ایستاد تا نفس‌های آخر... و عاقبت، همان‌طور که همیشه آرزو داشت، به فیض عظیم شهادت نائل گشت. اما... پیکر مطهرش میان دود و باروت گم شد. گویی زمین نخواست از او دل بکند، یا شاید آسمان، او را در آغوش کشید و با خود برد. 🍃شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh

شهید علیرضا مشیریان دزفولیان شهید علیرضا مشیریان در یکم فروردین‌ماه ۱۳۳۷ در شهر اراک متولد شد. او در خانواده‌ای مسلمان و زحمت‌کش پرورش یافت. دوران کودکی تا پایان دوره راهنمایی تحصیل کرد و پس از پایان خدمت سربازی، مدتی در بازار اراک کار می‌کرد و سپس در کارخانه واگن سازی پارس به عنوان کارگر جوشکار مشغول به کار شد. او به ورزش توجه ویژه‌ای داشت؛ هم در رشته کاراته فعالیت می‌کرد و هم سرپرست تیم فوتبال واگن پارس بود. وی در حمله‌ی رژیم بعثی به کارخانه مجروح شد و پس از تحمل ۵ روز جراحت در ۱۰ مرداد ۱۳۶۵ به شهادت رسید 🍃 شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh

شهید مرتضی غلام‌نژاد ستاره‌ای از آسمان جنوب تهران، که در شانزدهم دی‌ماه ۱۳۴۸ در خانواده‌ای خاکی، اما روح‌آکنده از ایمان، درخشیدن گرفت. پدر و مادرش، ریشه‌دار در سرزمین اراک، نهال وجودش را با عطر قرآن و اخلاص آبیاری کردند. از همان کودکی، هم‌پای درس و مدرسه، دل در گرو کلام خدا نهاد و آیات نورانی قرآن، نه فقط بر زبانش، که در ژرفای قلبش جاری شد. ورزش، به‌ویژه فوتبال، جلوه‌ای دیگر از نشاط جوانی او بود؛ اما هم‌بازی‌هایش را نه فقط به ورزش، که به جوانمردی دعوت می‌کرد. در کوچه‌های محله‌اش، ردپایش با بوی نماز جماعت و گرمای مسجد گره خورده بود. گویی پاهایش همیشه به سوی خانه خدا می‌دوید و دلش پیش محراب می‌تپید. وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد، او که تازه بهاران زندگی را تجربه می‌کرد، بی‌درنگ به صف مدافعان حقیقت پیوست. آموزش‌های نظامی را نه با ترس، که با شوق شهادت پشت سر گذاشت. جبهه برایش مدرسه عشق بود و سلاحش، قلمی برای نوشتن وصال. و سپس، در هفدهم مرداد ۱۳۶۷، در منطقه شلمچه، وقتی آسمان از خون گرمش سرخ شد، او تنها نوزده بهار داشت؛ اما عمری به بلندای ابدیت را در دل فشرده بود. در آخرین نگاهش، شاید تصویر کربلا را می‌دید، یا شاید لبخند رضای خدا را. پیکر پاکش را به آغوش خاک زادگاهش سپردند، اما روحش در ملکوت، هم‌نشین شهیدان شد. 🍃 شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 📌 گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh

شهید ابوالفضل دبیریان، فرزند سرزمین آزادگان ایران، در دوم خرداد ۱۳۴۶ در خشکرود زرندیه چشم به جهان گشود. از همان کودکی، عشق به خدمت و پایبندی به ارزش‌های اسلامی در وجودش ریشه دواند. با اشتیاقی آتشین به مدرسه می‌رفت و در کنار درس، یار و یاور خانواده بود. نمازش قوام زندگی‌اش، و ایمانش چراغ راهش شد. وقتی جنگ فراخوان داد، بی‌درنگ پاسخ داد. پدر با نگاهی استوار و مادر با چشمانی پر از اشک، اما با دلی سرشار از افتخار، او را بدرقه کردند. بوی اسپند و دعاهای مادرانه، همراه آخرین نگاهش به خانه، در خاطره‌ها ماند. در میمک، زیر آسمان غرب، با لشکر ۲۸ کردستان جنگید؛ تک‌تیراندازی که هر گلوله‌اش نشان عشقی بی‌پایان به میهن بود. و سرانجام، در ۲۴ مرداد ۱۳۶۶، تیر دشمن کوردل، پیکر پاکش را به خاک نشاند، اما روح بلندش را به ملکوت اعلی پیوند زد. خاک خشکرود، تو را به آغوش کشید، اما نامت در آسمان ایران جاودانه شد... ✨🕊️ 🍃شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh

شهید یدالله همتی آهویی در سکوت روستای آهو از دیار آشتیانِ استان مرکزی، در چهارم تیرماه ۱۳۴۴، ستاره‌ای تابان شد. نامش را یدالله گذاشتند؛ همان که قرار بود روزی قامتش به قامت مردان بزرگ برسد. در دامان مادری پاک‌دل و پدری سخت‌کوش، ریشه دواند. درس ایمان آموخت، درس فداکاری و شجاعت. از خاک پاک آشتیان در استان مرکزی، قد کشید تا برسد به روزی که دیپلم اقتصاد بگیرد. وقتی وقت سربازی رسید، پس از شش ماه تلاش شد یکی از مردان تیپ ۱۱۰ بروجرد. به گردان ابوذر پیوست و رفت تا در خاک مهاباد، از این سرزمین دفاع کند. و سپس در سی‌ویکم مرداد ۶۴... در جوانیِ و در سن بیست و یک سالگی... در منطقه گوگ مهاباد، تیری آمد و سینه پاکش را شکافت. رفت... به سوی معشوقش پر کشید. اکنون پیکر مطهرش در زادگاهش در آشتیان استان مرکزی آرمیده... در همان خاکی که از آن برخاسته بود تا به آسمان برود. 🍃 شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh

شهید غلامعلی جیریایی در دل اراک، در خانواده‌ای مهربان و بی‌ریا، پسری متولد شد که اذان و اقامه، نخستین نوای زندگی‌اش بود. نامش را غلامعلی نهادند تا از همان آغاز، غلام علی(ع) باشد. قلبی پاک و روحی بلند داشت. همه او را دوست می‌داشتند؛ هم برای ادبش، هم برای ایمان راسخش. کودکی را در دامان پدر و مادری فداکار سپری کرد و علوم دینی را همان‌جا فراگرفت. در سال ۱۳۶۸ ازدواج کرد و پس از آن عازم گذراندن خدمت سربازی شد به عنوان پاسدار وظیفه به لشکر ۷۱ روح الله پیوست و بعد از ۱۵ ماه خدمت سرانجام در سرپل ذهاب، در روز هفتم شهریور سال ۱۳۷۰، مینی که یادگار جنگ بود، پای مبارکش را شکافت و او با جراحتی جان‌سوز، به شهادت رسید. پیکر پاکش را در زادگاهش، روستای جیریا، به خاک سپردند 🍃 شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh

🔸شهید حسین عسگری مهر آبادی 🇮🇷برشی از زندگی نامه شهید شهید حسین عسگری مهرآبادی فرزند علی اکبر در پنجم اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۸ در روستای مهرآباد به دنیا آمد در جوانی به استخدام ارتش درآمد و از آنجا که جوانی با نشاط و پر توان بود دوره ی تکاوری را با موفقیت به پایان برد و رتبه اول در مسابقات تیراندازی را کسب نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع غائله کردستان داوطلبانه برای سرکوبی اشرار و ضد انقلاب به منطقه غرب کشور اعزام شد او در یکی از درگیری ها با گروهکهای ضد انقلاب بعد از نجات دو نفر از سربازانش آماج گلوله های دشمن قرار گرفت استوار یکم لشکر ۲۱ حمزه سیدالشهدا (عليه السلام در چهاردهم شهریورماه سال ۱۳۵۸ در منطقه پیرانشهر در نهایت ایثار و از خود گذشتگی شربت شهادت را نوشید 🍃 شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh

شهید سلطانعلی تنهایی 🌾 در سال ۱۳۰۷، در دل خاک روستای دالستان، کودکی چشم به جهان گشود که بعدها با دستان پینه‌بسته‌اش، نه‌تنها زمین را شخم زد، بلکه تاریخ را ... سلطانعلی تنهایی، فرزند کشاورزی مظلوم، در سایه اربابان زیست، اما در دلش آفتاب آزادگی می‌تابید. 🔸در جوانی ازدواج کرد، پدر پنج فرزند شد، و با خاک و عرق، نان حلال بر سفره‌اش گذاشت. با طلوع انقلاب اسلامی، دلش به تپش افتاد؛ پیر بود، اما شور جوانی در رگ‌هایش جاری. در تظاهرات شرکت کرد، فریاد زد، ایستاد. 🕊️ و آنگاه که جنگ آمد، در ۵۶ سالگی، دست پسرش را گرفت تا با هم به جبهه روند. پسر گفت: «تو بمان»، اما پدر گفت: «من عمرم را کرده‌ام، نوبت من است که بروم». رفت، تنها، با قلبی پر از ایمان. در پادگان امام حسن (ع)، روزهای سخت آموزش را تاب آورد. اما در واپسین لحظات رزمایش، قلبی که سال‌ها برای وطن تپیده بود، ایستاد. 🌹 و این‌گونه، شهید سلطانعلی تنهایی در راهی که باور داشت، جاودانه شد. 🍃شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی

📜 قسمتی از وصیت‌نامه شهید سید مجتبی واعظی حال که با همراهی چند تن از برادران به جبهه حق علیه باطل می‌روم، سخنی چند با شما امت رسول‌الله (ص) دارم، من در حالی به جبهه می‌روم که صدای روح خدا، رهبر امت را می‌شنوم، که با صدای بلند فریاد می‌زند: 🔸 «هل من ناصر ینصرنی» ما هم به این صدای حق پاسخ مثبت می‌دهیم و می‌گوییم: ای امام (ره)، ما مردم کوفه در زمان حسین (ع) نیستیم که او را به شهرشان دعوت کنند و سپس با او به ستیز برخیزند، ما پیرو محمدیم (ص)، ما پیرو حسینیم (ع) و چون تو حسین (علیه‌السلام) زمانی، از تو پشتیبانی کرده و به دستورهایی که به ما بدهی با جان و دل آن‌ها را خریداریم و هم‌اکنون که تو دستور جهاد به ما می‌دهی، ما فرمان تو را اطاعت می‌کنیم و این جان ناچیز را در اختیار اسلام و قرآن قرار می‌دهیم. 🕊️ قسم به آن کسی که مرا آفرید و مرا دوباره خواهد برد، اگر صد جان دیگر در اختیار من قرار می‌داد همه جان‌هایم را برای اسلام می‌دادم؛ همان‌طوری که امام حسین (ع) و یارانش و شهیدان این را ثابت کردند. 🍃 شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 🌹 | گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی

🔸 شهید ناصر مولایی، در یکم خردادماه سال ۱۳۴۷ در روستای ده کوثر از توابع شهرستان شازند به دنیا آمد. دوران کودکی را در کنار خانواده به تحصیل و کار در مزرعه کشاورزی گذراند. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. از ویژگی‌های خاص او حجب و حیایی بود که ایشان داشت و از نوجوانی از او فردی مورد اعتماد و دوست‌داشتنی تصویر می‌کرد. 🌹 دوران جوانی‌اش مصادف بود با جنگ تحمیلی، لذا از سوی ارتش به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. دوره آموزشی را در تهران سپری کرد و از تابستان ۱۳۶۶ به عنوان سربازی در تیپ دوم از لشکر ۸۱ باختران مفتخر شد تا برای دفاع از کشور عازم مناطق جنگی غرب کشور شود. 🔸 سرباز شهید نزدیک به چهار ماه در منطقه سرپل ذهاب خدمت کرد و در چهارم مهرماه ۱۳۶۶ بر اثر مسمومیت غذایی در منطقه جنگی به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد. 🍃شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید. #شب_زیارتی #شب‌های_جمعه 📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی