#✨نیمه_شعبان
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خیر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
#سید_حمیدرضا_برقعی
🦋🌷🍃🦋🌷🍃
@golchinmolodiarosimazhabi
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌴💫🌷🌴💫🌷🌴💫🌷
غفلت از راه تو بی یار شدن هم دارد
غرق در درهم و دینار شدن هم دارد
خواب شهوانی ما عار شدن هم دارد
"غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد"
هر که از غیر خبر داد محلش ندهند
هر که از عشق شد آزاد محلش ندهند
نزند بنده چو فریاد محلش ندهند
"هر که از چشم بیافتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد"
درد اینجاست که هر صبح نمی بینیمت
غم عظماست که هر صبح نمی بینیمت
سینه غوغاست که هر صبح نمی بینیمت
"عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد"
ما ز هجران تو در اوج غریبی هستیم
ما گرفتار بلایای عجیبی هستیم
در به در، بی سر و سامان نهیبی هستیم
"همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد"
دینمان گم شده ای یار دلت با ما نیست؟
نشده موعد دیدار؟ دلت با ما نیست؟
نوه ی حیدر کرار دلت با ما نیست؟
"ای طبیب همه انگار دلت باما نیست
بدشدن حس دل آزار شدن هم دارد"
اشک ها در اثر هجر شما جمع شده
خون دل در دل مردان خدا جمع شده
سوز و تاثیر ز الحان دعا جمع شده
"آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده
این همه عقده تلمبار شدن هم دارد"
همه ی ندبه کنان سائل این درگاهند
از عطش سوخته افتاده میان راهند
منتظر در صف دیدار رخت ای شاهند
"از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد"
خسته ایم از غم هجران و جدایی آقا
ذکر ما صبح وشب این است کجایی آقا
کی رسد بر سر ما دست شفایی آقا
"نکند منتظر مردن مایی آقا
این بدی مانع دیدار شدن هم دارد"
ما فقیریم فقیر غم دنیا هستیم
در جوانی همه گیر غم دنیا هستیم
بی سبب نیست شهیر غم دنیا هستیم
"ما اسیریم، اسیر غم دنیا هستیم
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد"
مجتبی قاسمی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌱💐🌾🌱💐🌾🌱💐🌾
ما را همه گفتند گرفتار نگاهت
لب تشنه ی بارانی انوار نگاهت
احسنت بر این دولت بختی که نصیب است
افتاده به ما نیز سر و کار نگاهت
بخشنده تر از این نشنیدیم، ندیدیم
خوب است پذیرایی رفتار نگاهت
آن ذره که ناید به حسابیم ولیکن
خورشید شدیم از تب بسیار نگاهت
تو یوسفی و در طلبت ریخته خونِ
آنقدر زلیخا سر بازار نگاهت
نادیده گرفتی و ندیده نگرفتی
قربان کرم خانه ی ستار نگاهت
بیچاره دل ما پرما چشم تر ما
کرده همه را یکسره آواره نگاهت
ما دیده براهیم در این نیمه شعبان
دنبال نگاهیم در این نیمه شعبان
در کوچه ی ما آیینه بندانی اگر هست
خیر قدم توست ، چراغانی اگر هست
حتما خبر از آمدن مرد بزرگی است
در کوچه ما صحبت قربانی اگر هست
هجران، خبر آمدن صبح وصال است
فرداش بهار است، زمستانی اگر هست
گفتیم بیایی همه شیدای تو هستیم
گفتی که بیارید مسلمانی اگر هست
از فتنه ی ایام چه باکی چه هراسی
پرچم به يَدِ یار خراسانی اگر هست
نذر تو نذر حرم عمع سادات
بر پیکر عشاق شما جانی اگر هست
در طایفه ی ما همه جان بر کف یارند
دور و بر ما لشگر سفیانی اگر هست
دلداده حق بیم ز تحریم ندارد
روحانیت عمامه تسلیم ندارد
در جلوه رویت اَرنی ریخته محبوب
در کام تو شیرین دهنی ریخته محبوب
در وصف لبت هر که چشیده است نوشته است
سرخی عقیق یمنی ریخته محبوب
رویت نبوی و علوی سیرتی اقا
در تو تب مکّی مَدَنی ریخته محبوب
آنقدر کریمانه شدی لحظه بخشش
این دست کرم را حسنی ریخته محبوب
پیغمبر نازی و بدنبال تو آنقدر
مجنون اویس قرنی ریخته محبوب
پروانه سر راه شما بال و پرش سوخت
در شمع سحر سوختنی ریخته محبوب
در صبح و مسای تو حسین است شب و روز
در طالع ما سینه زنی ریخته محبوب
خیر العمل هر شب ما نام حسین است
پس نیمه شعبان شب بین الحرمین است
گفتند که ما دردسری داشته باشیم
در جاده ی تو در به دری داشته باشیم
با چشم گنه کار نظر بر تو محال است
باید همه چشم دگری داشته باشیم
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
ای کاش که ماهم هنری داشته باشیم
خوب است سحر داشتن و چشم تر اما
باید به کف خود تبری داشته باشیم
آقا نکند نامه ی ما با خط کوفیست
آقا نکند ک ضرری داشته باشيم
گفتند شب جمعه حرم میروی ای کاش
همراه تو یک شب سفری داشته باشیم
از علقمه باید بنویسیم بیایی
باید دهن نوحه گری داشته باشیم
ای اهل حرم میر و علم دار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
برگرد و بخوان روضه آب آورى اش را
برگرد و بخوان روضه بى ياورى اش را
برگرد و بخوان روضه شرمندگى اش را
شرم دل بي تاب على اصغرى اش را
پشت سر افتادن او خيمه اى افتاد
از خيمه گرفتند دم حيدرى اش را
واي از دل زينب چه كند بعد علمدار
محكم گره زد مقنعه و روسرى اش را
با شمر سفر كردن او را چه بگوييم
شرحى نبود اينهمه ناباورى اش را
ديدى علم افتاد جه شد در ته گودال
با زور درآورده شد انگشترى اش را
زينب بدني ديد اگر پيرهنى ديد
بردند زتن ارثيه مادرى اش را
از بعد علمدار امان از دل زينب
در كوچه و بازار امان از دل زينب
محمدجواد پرچمی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌹💫🌸🌹💫🌸🌹💫🌸
اومدم دعا کنم تا که بیای
هی خداخدا کنم تا که بیای
بعداز این میخوام که همراه دعا
دوری از خطا کنم تا که بیای
اومدم بگم منو نگا کنی
تو نمازشب برام دعا کنی
اومدم که التماست بکنم
نشه یک لحظه منو رها کنی
اگه تو بیای آقا بهار میاد
تو دل منتظرات قرار میاد
یه روز عاشقات بهم خبر میدن
آقامون داره با ذوالفقار میاد
میای و لبارو خندون می کنی
مهربونی رو فراوون می کنی
شب انتظار دیگه تموم میشه
میای و دردا رو درمون می کن
میای و غم از تو سینه می بری
میاری صفا و کینه می بری
کاش که باشیم و اون روز ببینیم
که میای مارو مدینه می بری
میای و با چشمای تر میخونی
میای از غربت حیدر میخونی
چه قیامتی میشه وقتی آقا...
برا ما روضه ی مادر میخونی
کاشکی از باغ خزونت بخونی
از عموی مهربونت بخونی
ما چقد لطمه بصورت می زنیم
وقتی که از عمه جونت بخونی
سیدمجتبی شجاع
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🍃🌸🌿🍁🍃🌸🌿🍁🍃
اگر بِرکهام ماهتابی شدم
اگر ذرهام آفتابی شدم
گَهی در فراق و گَهی در عراق
اسیرِ همین بی حسابی شدم
بنا نیست تا که بنایم کنند
که آباد از این خرابی شدم
چه فرقی کند مثلِ خون سُرخَم و
وگر مثل امواج آبی شدم
هوایم همیشه هوایِ علی است
مرا قبله ایوان طلایِ علی است
همانکه مرا اهلِ باران نوشت
خودش حالِ من را پریشان نوشت
دلم بُرد راهِ نجف کربلا
مرا زائرِ یک خیابان نوشت
پس از کربلا سامرامان رساند
شب قدر ما را به شعبان نوشت
حرام است اگر بر کَسی رو زنیم
که روزیِ ما با کریمان نوشت
خودش خواست اگر جمکرانی شدیم
گدایانِ صاحب زمانی شدیم
چه زلفی سرِ شانه دارد کریم
عجب نیست پروانه دارد کریم
تمامیِ آنرا به ما میدهد
هرآنچه که در خانه دارد کریم
خودش لقمه دستِ گدا میدهد
درِ بازِ کاشانه دارد کریم
سرِ سفرههاشان همیشه شلوغ
چه لطفی به بیگانه دارد کریم
در این خانه ما خانه زادش شدیم
کرَم با کَرَمخانه دارد کریم
تمامِ امامانِ من را ببین
شبِ نیمه شعبان حسن را ببین
خدا آمد و تیغ مولا کشید
علی را به چشم تماشا کشید
خدا نام دیگر به احمد گذاشت
خدا آمد و باز زهرا کشید
خدا رویِ دامانِ نرگس شکفت
چه زیبا چه زیبا چه زیبا کشید
خدا چارده جلوه را جمع کرد
تمامیِ خود را به یکجا کشید
خدا در شبِ سامرا الغَرَض
شبیه حسینش حسن را کشید
رسیده تمامیِ پیوندها
رسیده خداوندِ لبخندها
بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقار
بزن تکیه ای مردِ این کارزار
بزن تکیه گو که اَنابنُالحُسین
بزن نعره تا بشنوم الفرار
بگو یا لثاراتُ جَدی حسین
بکِش تیغِ خود را درآری دمار
به عباس بیرق ، به اکبر عَلَم
بگو یا علی بر یمین و یسار
اگر مُرده باشم لحد بشکنم
اگر زیرِ خاکم مرا هم درآر
شود تاکه باشیم عمّارِ تو
و از سیصد و سیزده یارِ تو
میان من و تو که دیوار نیست
ولی حیف یار است و عمار نیست
چه بسیار دیدم تو را پیشِ رو
و دیدی دلم را گرفتار نیست
سلامم که کردی ندادم تو را
جوابِ سلامی که دشوار نیست
چه بسیار آغوشِ تو باز شد
ولی گفتیام این خریدار نیست
چه بسیار گفتی بمان حیف حیف
که گوشم به حرفت بدهکار نیست
به من سرزدی و ندیدم تو را
چقدر آمدی و ندیدم تو را
مبادا بگویی که ما رد شدیم
نفهمیدم آقا چرا بد شدیم
به هم رحم قدری نکردیم هیچ
میان کَجیها زبانزد شدیم
تو خونِ دل از حالِ ما خوردی و
ولی ما هرآنچه نباید شدیم
زِ خوبی و اخلاق ماندیم دور
میان بد و بد مُردد شدیم
اگر فاصله بینِ ما شد زیاد
ولی باز راهیِ مشهد شدیم
تو دیدی که این خاک خاکِ رضاست
تو دیدی که ایران هلاکِ رضاست
دعا کردی آقا که بهتر شویم
رحیم و کریم و کبوتر شویم
دعا کردی آقا شبیهِ قدیم
دوباره همه چون برادر شویم
که ما مثل مردانِ بی ادعا
شبیهِ شهیدانِ خیبر شویم
همه مَردِ وَالفجر و فتح المبین
همه از اهالیِ سنگر شویم
چکید اشکِ چشم توو سیل شد
که بارِ دگر مَردِ معبر شویم
همه دوش بر دوش هم آمدیم
مدافع شدیم و حرم آمدیم
اگر سیل آمد ببین سیلِ ما
ببین سیل دلهای درد آشنا
ببین سیلِ مِهر و حضور و شکوه
ببین سیل مردانِ بی ادعا
همه همت و کاظمینی شدیم
که شد خاک ما خانهی قلبها
به لطف نگاه تو راهی شدیم
همه ارتشی و سپاهی شدیم
بگو نیمه شبها کجا میرَوی
به دنبالِ یک آشنا میرَوی
شبیه یتیمان چرا میشَوی
به دنبال مادر کجا میرَوی
دلم گفت نامِ عمویت بَرَم
شنیدم به این روضهها میرَوی
مرا میبَری میکشی با حسین
شب جمعه ها کربلا میرَوی
به لبهای تو وا علی اصغر است
اگر سمت آن بوریا میرَوی
بیا با شما اربعین میرویم
همه کربلا اربعین میرویم
حسن لطفی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🍁🌸🌷🍁🌸🌷🍁🌸🌷
تشنگانیم و به دل حسرت باران داریم
چشم بر مرحمت حضرت جانان داریم
چند قرن است که ما امّت سرگردانیم
چند قرن است که دل های پریشان داریم
جمعه ها می رسد و می گذرد ، امّا باز
هر چه غم در دل ما بود کماکان داریم
جمعه ی اول سال است ، خدا می داند
سال ها چشم به آن نقطه ی پایان داریم
هر چه را داده خدا وعده همان خواهد شد
ما به برگشتنش امّید فراوان داریم
صبح با ولوله سر داد به والعصر قسم
گفت با لهجه ی خورشید که مهمان داریم
شب نشینیم ولی از قدم نورُ الله
در دل خسته ی خود شور دوچندان داریم
بنویسید به تقویم که عام المهدی است
بنویسید دو تا نیمه ی شعبان داریم
سال ها در به در پیچ و خم دنیاییم
سال ها منتظر منتقم زهراییم
اسماعیل شبرنگ
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨🌼🌱✨🌼🌱✨🌼🌱
شب بود نورت را به مشرق ها سپردند
خورشید را حالا به این دنیا سپردند
مانند "کوثر" آیه آیه از تو جوشید
شرح نزولت را به "اعطینا" سپردند
تا خلقتت تکمیل گردد پیکرت را
در عرش دست حضرت زهرا سپردند
باید اذان عشق در گوشت بگوید...
قنداقه ات را به علیمولا سپردند
دریا ترین ذکر الی الله خدایی
تسبیح نامت را به ماهی ها سپردند
در زیر این بار امانت عرش خم شد
این شد که عشقت را به قلب ما سپردند
تنها شما هستی کس و کارم به زهرا
باور کن آقا دوستت دارم به زهرا
سرچشمه ی توحید شد نور حیاتت
ولله در واژه نمی گنجد صفاتت
جبریل پرهای خودش را نذر کرده
تا بافته گردد از آن پرها قُماطت
لب های تو شیرین تر از شهد عسل هاست
جانم فدای بوسه ی شاخه نباتت
طولِ جلالی،عرضِ عشقی،عمقِ نوری...
سر در نیاورده کسی از مختصاتت
تو چهارده لبخند را در قاب داری
جمع است در آئینه ی تو مشتقاتت
موسی عصا،عیسی دمش را از تو دارد
اینهاست تنها گوشه ای از معجزاتت
لب تشنه دیگر طاقت خشکی ندارد
دست کویر و دامِن خیسِ قناتت
در عشق باید ابتدا ثابت قدم بود
امّا امان از نوکرانِ بی ثباتت
أَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طـاعَتِه*...من عهد بستم
شرمنده ام هر بار عهدم را شکستم
چشم تو را آیات قرآنی نوشتند
خشم تو را دریای طوفانی نوشتند
تا زلف تو در کهکشان ها باز گردید
مشّاطه ها شرح پریشانی نوشتند
لیلای ما گرچه عرب زاده است امّا
نام مجانین را به ایرانی نوشتند
اسم مرا صبح ازل خوانند امّا
گفتند تو از نسل سلمانی؟..،نوشتند
قربان آن هایی که در قصر کریمان
رسم گدایی را مسلمانی نوشتند
با خاک نرم طوس بر پیشانی من
دیوانه ی شاه خراسانی نوشتند
تو جمعِ اشک بی کرانی،جمکرانی
ما را تمام سال بارانی نوشتند
مثل زلیخا ناز یوسف را کشیدیم
ما عشق را در گنبد فیروزه دیدیدم
وقت اذان دست گدا پیش تو رو شد
اشک سحرگاهیِ من آب وضو شد
سرخی اشکم در میان کاسه ی چشم
مثل شرابی کهنه در جان سبو شد
مانند پیراهن دل صد پاره ی من
با تکّه ی امیدواری ها رفو شد
نوزادها بعد از جوانی پیر گشتند
یک نیمهشعبان دیدن تو آرزو شد
شیخ کلینی گفت:سویِ چشم هایم
با اشک های ندبه خرج راه او شد
من لافِ عشقت را زدم ای وای بر من
از دوری ات کِی حال قلبم زیر و رو شد؟
گفتی سراسیمه خودت را می رسانی
هروقت حرف از روضه ی مشک عمو شد
پیشانی او با عمودی سخت چین خورد
سقا بدون دست از مرکب زمین خورد
*َاَحْکَمْتُمْ عَقْدَ طـاعَتهِ:
آن عهدى را که در فرمانبرداریش داشتید سخت استوار سازید
(فرازی از زیارت جامعه کبیره )
بردیا محمدی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌸🌴🔆🌸🌴🔆🌸🌴🔆
#شعر_بی_نقطه
در ولادت امام زمان «عج»
سَرور سرا آمد حامل لوا آمد
کام دل روا آمد درد را دوا آمد
او مکرّم و اکرم ، او معلّم اَعلم
محرم دل عالَم ، عالِم عَلا آمد
در کمال سرمد او ، اکمل و سرآمد او
رهرو محمّد او ، وه امام ما آمد
هر عدوّ او هالک در دو ملک او مالک
سِلک سِلم را سالک ، سالک ولا آمد
سائلِ درِ او حور ، او سرور هر مسرور
در امور او مأمور ، داور و گوا آمد
او سوارۀ سالار ، اُسوۀ همه احرار
اهل حال را دلدار ، لالۀ هُدا آمد
او عُصارۀ ارواح ، او سرودِ هر مدّاح
در سلاح او اصلاح ، روح ماسوا آمد
دادگر گواهِ او ، راه عدل راهِ او
حکم دادگاه او ، محکم و رسا آمد
ماه طالع مسعود ، روح احمد محمود
مرد مصلح و موعود ، در ملأ ملا آمد
عامر عماد دل ، حاصلِ وِداد دل
وصل او مراد دل ، اصل مدّعا آمد
دُرّ طاهر طاها ، لعل لؤلؤ و لالا
او محک مسِ دل را ، مهر او طلا آمد
مُرده را دهد او دم ، مدح گو وِرا آدم
طول عمر او هر دم ، اوّل دعا آمد
اسم در علم دارد ، راه در حرم دارد
درگه کرم دارد ، مصدر عطا آمد
در کلام کام آمد ، کام در کلام آمد
سامع سلام آمد ، دائم الصّلا آمد
ولی الله کلامی زنجانی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌿🌷💫🌿🌷💫🌿🌷💫
مثنوی نیمه شعبان از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها
اهل عالم من دلیل خلقتم
گوهر بی مثل و والا عصمتم
از عقول ماسوا بالاترم
پاره جان رسول آخرم
من سراپا خیر و مهر و رحمتم
دین حق را مایه ی هر عزّتم
نام من گردیده حک بر نه فلک
خاکبوس خانه ام باشد ملک
من به دنیا رنگ و رو بخشیده ام
من به هستی آبرو بخشیده ام
آفرینش هر چه دارد از من است
جنّت از یمن حضورم گلشن است
همسر شاه دو عالم حیدرم
فاطمه خاتون روز محشرم
مهر در ذات خداداد من است
پادشاهی دست اولاد من است
عالم از اولاد من دارد شرف
هستی یکسو باغ من هم یکطرف
کلّ فرزندان من ماهند ماه
بر زمین و آسمان شاهند شاه
آسمانها گرد زیر گامشان
حق تجلّی میکند در نامشان
هستی هستی بود از هستشان
حکمرانی جهان در دستشان
یازده گل یازده نور حقند
بر همه بی شک ولی مطلقند
هرکه شد پابست آنها برد کرد
در حقیقت ظالمان را خُرد کرد
یازده نورٌ علی نوراند و بس
یازده موسای در طورند و بس
یازده بنیانگر روح اند روح
موج غم را ناجی و نوح اند نوح
یازده آئینه ربّ جلیل
بت شکنهایی قوی تر از خلیل
یازده فیض مسیحایی نفس
یازده منجی روح از هر قفس
یک یک اولاد من نام آورند
از تمام اهل عالم برترند
الغرض دنیا وفاداری نکرد
از خزان شد رنگ باغم رنگ زرد
دو محمّد سه علی و دو حسن
یک حسین و جعفر و موسای من
جملگی قربانی اعدا شدند
نوگلان پرپر زهرا شدند
لیک یک گل مانده من را در زمین
گل نه دلداری عزیز و مه جبین
او گل دردانه اهل ولاست
بهترین سرمایه آل کَساست
تا نگردد این گلم مجروح خار
زامر هستی آفرین پروردگار
گشته غایب از تمام دیده ها
تا که آید موعد امر خدا
اوتمام عشق و امّید من است
وارث آئین جاوید من است
او گل زیبا و مه روی من است
مرهم و داروی پهلوی من است
ذوالفقار شوهر من یار اوست
انتقام محسن من کار اوست
او به زخم نور عین من شفاست
یکّه خونخواه حسین و کربلاست
فکر خونخواهی ز دشمن آه اوست
زینبم چشم انتظار راه اوست
او گل زیبای احساس من است
فکر خونخواهی عباس من است
مجتبی صمدی شهاب
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨🌟🌿✨🌟🌿✨🌟🌿
بخوان به گوش فلک نغمه ی اذان امشب
که غرق نور خدا می شود جهان امشب
بخوان که بر تنِ بی روح و جان این عالم
ز یمن مقدم جانان رسیده جان امشب
شکفته گل ز گل عالمین همچو بهار
چنان که می رود از کوچه ها خزان امشب
جهان دوباره پر از نغمه های داوودی ست
شده است فُلک و فلَک جمله نغمه خوان امشب
بگو که ریسه ببندند از ستاره و ماه
که از ره آمده خورشید آستان امشب
چه شور و حال عجیبیست هر کجا نگری
ملائکند دمادم گهر فشان امشب
هوای شهر پر از عطر یاس و نرگس هاست
که مست رایحه اش گشته گلسِتان امشب
بگو که حضرت باران رسیده تا بخشد
به ناتوانی افتادگان توان امشب
بگو بگو بفرستند بر رخش صلوات
محمد (ص) است ز رخسار او عیان امشب
عجب نباشد اگر کعبه باز بشکافد
که می رسد به جهان از علی (ع) نشان امشب
بگو که می رسد آنکس که سیزده معصوم (س)
شده است در قد و بالای او نهان امشب
امام کعبه در آغوش کعبه زاده ببین
ببین تلالو انوار بی کران امشب
... بگو که تا ، گل زهرای ما نظر نخورد
وان یکاد شود ذکر هر دهان امشب ...
بگو که نقل بپاشند و گل بیفشانند
که می رسد به زمین صاحب الزمان (عج) امشب
.........
اگر که طالب فیضی از این قبیله ی نور
بمان به درگه این خاندان ، بمان امشب
ناصر شهریاری
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌿🌟🌸🌿🌟🌸🌿🌟🌸
غافل از یار شدیم و شبِ میلاد رسید
در حقیقت شبِ قدر و شبِ فریاد رسید
شبِ احیای عظیم است شبِ نیمه ی ماه
فرصت بخشش و عفو است که چون باد رسید
شبِ بیدار شدن آمده.. ای منتظران
روح بازم به بدن آمده..ای منتظران
غفلت از اوست که محروم ز کارش شده ایم
انتظارش نکشیدیم و فقط نوڪرِ زارش شده ایم
گم شده از نظرِ ما...خبری نیست که نیست
وَ نماندیم به یک طُرفه دعایی و نَزارش شده ایم
ما چه کردیم برایِ گل زیبایِ رسول
منتظر هست فقط حضرت زهرای بتول
در شبِ نیمه ی شعبان چه شود فکر کنیم؟
در شبِ مستیِ جانان چه شود فکر کنیم؟
چشم ها مثلِ کویر است ندارد تب و تاب
در شبِ بارش باران چه شود فکر کنیم؟
تا به کی غفلت و بیچارگی و چُرت زدن؟
تا به کی حرف و فقط حرف و فقط دادِ سخن؟
این زمینِ دلِ ما،عاطفه را می طلبد
شادی شهر..دعایِ همه را می طلبد
بی حضورش نرسیدیم به این مطلبِ حق؟
جشنِ میلاد..گلِ فاطمه را می طلبد
سالها جشن گرفتیم ولی غافل از او..
کار بسیار نمودیم و لیکن دل از او..
بهتر آن نیست که رجعت بشود سمتِ نگار؟
بهتر آن نیست که همّت بشود محضرِ یار؟
اندکی کاش به مولایِ زمان فکر کنیم
بهتر آن نیست که دیده بشود ابرِ بهار؟
شبِ قدر است بخواهیدفقط آمدنش..
پس بخوانید پیاپی دمِ یابن الحسنش...
محسن راحت حق