#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨🌹🌟✨🌹🌟✨🌹🌟
بيشتر از بيشتر از بيشتر
میشود از عشق دلم ريشتر
من كه اويسم ز قَرَن آمدم
وقت ندارم به خدا بيشتر
ليلهى قدرِ حسنِ عسکرى
كاش قرارِ تو شود پيشتر
ناوَك مژگانِ تو و جانِ ما
خونِ همه گردن آن نيشتر
واى كه ديوانه شدم يك كلام
سورهى والعصر عليك السلام
همسفرِ هر سحر سامرا
اى پسرِ خوش خبرِ سامرا
اى نوهى حضرت هادى سلام
حصن تو در دور و بر سامرا
در حرم تازهى باباى تو
جامعه خوانديم درِ سامرا
كارگريَش كه نشد قسمتم
رُفتهگرم رُفتهگرِ سامرا
آمدهام تا بزنم يك دو جام
سورهى والعصر عليك السلام
تا كه پدر بر لبِ تو بوسه داد
بوى گلِ نرگسى آورد باد
در شبِ ميلادِ تو جودت شكُفت
لطف تو شد از سرِ عالم زياد
دَم پرِ جبريل شدم بال زد
بال زدم از درِ بابُ الجواد
بُرد مرا اولِ شب كاظمين
بُرد مرا كرب و بلا بامداد
اى عَلوى جود و جوادى مرام
سورهى والعصر عليك السلام
"آمدم اى شاه پناهم بده
خط امانى زِ گناهم بده"
پنجره فولاد مرا راه داد
جانِ رضا خوانده و راهم بده
ماه مبارك من و دست تُهى
سوزِ جگر آتش آهم بده
كنجِ حرم يا دَمِ پايين پا
باز از آن لطف نگاهم بده
میرسد عطرِ رضوى بر مشام
سورهى والعصر عليك السلام
كعبهى هفتم شد و حاجات داد
بابِ حوائج شد و خيرات داد
مادر من سفرهى نذرش گرفت
حاجت ما اكثرِ اوقات داد
ندبهى تعجيلِ فرج رزق ما
با نَفَسِ جدهى سادات داد
اَفضَل اعمال بُوَد انتظار
ذكر فرج حالِ مناجات داد
من به مناجاتِ توأم مستدام
سورهى والعصر عليك السلام
كاش كه مردانِ ظهورت شويم
صاحبِ يك سيرت و صورت شويم
كاش كه در غيبت تو استوار
مثل زمانهاى حضورت شويم
حضرت صادق تويى و كاش ما
شيعهى تو مَردِ تنورت شويم
گفت كه دربانىِ تو مىكند
كاش كه ما خاك عبورت شويم
تو خودِ معراجى و ما زيرِ گام
سورهى والعصر عليك السلام
با قدمت علم تناور شود
علم و عمل ريشهى باور شود
شام غم جهل و خرافاتها
با نَفَس باقرىات سر شود
فصل شكوفايى عقل است و دل
جاى روايات پيمبر شود
نور زمين ، نور زمان ، سايه نور
خاك از اين معجزهها زر شود
لحظه شماريم براى قيام
سورهى والعصر عليك السلام
دست من و بركت آبادىات
از پَرِ سجادهى سجادىات
لطف دعاى تو شده مستدام
بر سرِ ما سايهى شمشادىات
مثل على ابن حسينى تو و
میرسد آوازهى آزادىات
فخر خدا میكند از سجدهات
كاش شوم مُحرِم اين وادىات
رو به تو شد سجدهى بيت الحرام
سورهى والعصر عليك السلام
چشم تو در كارِ حسين است و بس
كارِ تو تكرارِ حسين است و بس
بيرقِ سنگينِ تو وقتِ قيام
دستِ علمدار حسين است و بس
قلب تو انگار گرفتارِ اوست
هركه گرفتارِ حسين است و بس
پرده گشا ديدنِ روى شما
لحظهى ديدار حسين است و بس
رو به دلِ زينبى ات صبح و شام
سورهى والعصر عليك السلام
زائرِ هم سفرهى غمها حسن
عشقِ تو آقاى كَرَمها حسن
روزِ ظهورِ تو مهم است چون
دارد از آن روز حرمها حسن
میرسد آن روز كه بينيم ما
بينِ بقيع نقشِ عَلمها حسن
روى ضريحى كه تماشايى است
نقش نمايند قلمها حسن
اى حَسنى جلوه و حُسن ختام
سورهى والعصر عليك السلام
جاى حرم غربتِ زهرا كه هست
يك نفر از عترتِ زهرا كه هست
گرچه گره در گره ام ، نيست غم
دستِ شما تربتِ زهرا كه هست
پيشِ تو گيريم نداريم جاى
خوب قسمِ حضرتِ زهرا كه هست
ما كه نباشيم چه غم ؟ تو بيا
ديدن تو قسمت زهرا كه هست
روز تقاص است و تويى انتقام
سورهى والعصر عليك السلام
هيبت تو رفته به مولا على
حيدرى و محوِ تماشا على
میرسد از شش جهتِ ذوالفقار
لات و هُبَل را بشكن ياعلى
خاطرهى رزم على در نبرد
مثل تو مىگشت مُهيا على
نيست تو را قبلهاى الا حسين
نيست تو را كعبهاى الا على
روز تقاص است و تويى انتقام
سورهى والعصر عليك السلام
جلوه گرِ حضرت ختمى مآب
حضرت خورشيد محمد بتاب
خاتم انگشترىِ خاتمى
جذبهى فيزورهى احمد ركاب
جاذبهى گنبد خضرا بيا
تا بدرد سينهى خود آفتاب
اى شرف و الشمس پيمبر لبت
راز مسلمانىِ اهل كتاب
ذكر سلام و صلواتم مدام
سورهى والعصر عليك السلام
حسن لطفی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌿🌟✨🌿🌟✨🌿🌟✨
نام تو دوان کرده به پایت قدمم را
یاد تو روان کرده دوباره قلمم را
با چشم کرم کاش که بسیار ببینی
ناچیزی این عرض ارادات کمم را
هرچند که از برکت میلاد تو شادم
پنهان نتوانم کنم انگار غمم را
گفتند که یار آمده، بایست که امشب
پیدا کنم و سجده بر آرم صنمم را
با اینکه قسم خورده ام از باده ننوشم
واجب شده تا بشکنم امشب قسمم را
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
ای آمدنت مژده میلاد سحرها
خورشیدی و نور است پیامت به قمرها
ای جان جهان جان دو عالم به فدایت
باید که بیفتند به پاهای تو سرها
قنداقه ات از عرش زمین آمد و دیدند
انقدر ملک آمده بسته است گذرها
قرآن خدایی تو و در حال نزولی
پس شب شب قدر است به فتوای خبرها
دیگر گره ی کار کسی بسته نماند
باز است به شکرانه ی نامت همه درها
دنیای خزان دیده! بهار آمده امشب
عطر قدم حضرت یار آمده امشب
در حال و هوای شب بارانی هر سال
گرم است سر من به چراغانی هر سال
در کوچه خیابان دلم ریسه کشیدم
دعوت کنمت تا که به مهمانی هرسال
با شبنم اشکم سر راهت گل نرگس
گل کاشته ام من به گلستانی هر سال
پاداش غزل های من این است بیایی
یک مرتبه در جشن غزلخوانی هر سال
هم خنده به لب دارم و هم اشک به چشمم
حالا منم و بی سر و سامانی هرسال
می خندم و با دیده ای از عاطفه جاری
می خوانمت ای حضرت باران بهاری
آزاد کن این روح زبان بسته ی تن را
تا بال ببخشی غزل خسته ی من را
بگذار که باز از تو بگوییم و بخوانیم
بگذار به وصف تو برانیم سخن را
بارانی و بر راه تو چشمان کویر است
زینت بده با سرو قد خویش چمن را
ای سامره دلتنگ مناجات شب تو
مرهم شوی ای کاش دل تنگ وطن را
خون از غم هجر تو دل سنگ عقیق است
ای نصر من الله! تو دریاب یمن را
ای نصر من الله! که فتح تو قریب است
برگرد که در غیبت تو شیعه غریب است
چندیست که قلب همگان بی ضربان است
با تو نفس باد صبا مشک فشان است
در حنجره ات داد علی اکبر لیلاست
برگرد موذن! که دگر وقت اذان است
بنگر به تمنای وصال تو یگانه
اشک غمت از هر مژه چون سیل، روان است
ای خسرو خوبان تو به فکر همه هستی
هرچند گدای تو فقط در پی نان است
زخم است دوتا پلک تو از گریه به جدت
گرچه سبب اشک تو یک قد کمان است
ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن
باز آ و نصیبم سفر کرب و بلا کن
محمدعلی بيابانی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨🌱🌴✨🌱🌴✨🌱🌴
شراب عشق نوشید آنکه در جامش علی باشد
مسلمان میشود هرکس که اسلامش علی باشد
خدا میخواست پیغمبر که پیغامش علی باشد
ظهورش شد علی آغاز و انجامش علی باشد
خدا آورد در شعبان علیِ آخرینش را
خدا را شُکر میبینیم امیرالمومنینش را
دلی دیگر نمیماند که گیسویی کمند آمد
بهشت اُفتاد در پایش که بالایی بلند آمد
دهان ماکه وا مانده زبانِ ما که بند آمد
دلیری دلپسند آمد امیرِ بی گزند آمد
حسینش را ندیدیم و خدا آورد عینش را
خدا آورد با نرگس حسین ابن حسینش را
خدا آورده آری مرتضای مرتضاها را
همه ابن الکریم ابن الجواد ابن الرضاها را
پس از سوالقضا رو کرده او حُسن القضاها را
که پُر کرده است بوی حُسنِ یوسفها فضاها را
عَلم بر دوش میآید به عالم گام میکوبد
کنارِ مرقد زینب عَلَم در شام میکوبد
اگر این بال بگذارد هوای سوختن دارم
قمار عشق یعنی که خیال باختن دارم
"مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویَش را چو جانِ خویشتن دارم"
دعایِ عهد میخوانم ببینم جانِ زهرا را
ببینم تیغِ جوهردارِ خونخواهانِ زهرا را
دوباره میدهد رزمش به میدان اعتبارش را
همان وقتی که میگیرد به دستش ذوالفقارش را
علی حَظ میکند وقتی ببیند تار و مارش را
نیابد کافرش سر را نبیند الفرارش را
چه میدانی که این سویش عَلم دست علمدار است
چه رزمی میشود وقتی علی اکبر جلودار است
نباید فرق باشد در ظهور و غیبتش ما را
صدامان میکند حتما برای رجعتش ما را
هوایی میکند روزی هوای صحبتش ما را
خطیب کعبه میخواند برای بیعتش ما را
زمانش میرسد نورش به این مُرداب میریزد
زمانش میرسد زهرا به پشتش آب میریزد
"مرا چشمیست خون افشان زِ دست آن کمان ابرو"
جهان عاشق شود روزی از آن چشم و از آن ابرو
چنان طوباست آن قامت که باشد سایبان ابرو
زمین بی عشق میخُشکد ببار ای آسمان ابرو
هوایِ ابری ما را بیا خورشید باران کن
بیا ما را کنارِ خود شبی شش گوشه مهمان کن
دل مجنون بجز با دیدنِ لیلا نمیسازد
بجز تو هیچ کس با ما رعیتها نمیسازد
مزار مادرت را غیر تو آقا نمیسازد
و جز آب و هوای کربلا با ما نمیسازد
شود آیا که با تو یک زیارت یک شب جمعه...
بخوانی از اسارت از جسارت یک شب جمعه
نوشتم که فراق تو چه خون انداخت در دلها
"که عشق آسان نمود اول ولی اُفتاد مشکلها"
نوشتم که علی دیدم در آن شیرین شمایلها
"متی ما تلقَ من تهوی دعِ الدُّنیا و اهمِلها"
الهی هب لنا عیداً که ما باشیم منظورش
"سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش"
حسن لطفی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌷🌿🌸🌷🌿🌸🌷🌿🌸
در خیال خویش من هم نوکری از نوکرانم
عاشقی از عاشقانم دوستی از دوستانم
با تو این حرف مدامم چاکرم عبدم غلامم
بی تعارف ای امامم خسته از ورد زبانم
خسته از این ادعایم که محب هل اتایم
یا مسلمان شمایم ای امام انس و جانم
شیعه اثنی عشر دانم خودم را حیف اما
بر سر عهد تو آیا مانده ام آیا بمانم
گفته ام پای رکابم اهل جنگ و انقلابم
گفته ام اما نميدانم ز اینم یا ز آنم
منکه یار دین نبودم پای کار دین نبودم
افتخار دین نبودم پس چرا دادی امانم
هر گناهی دیدی از من روی برگرداندی اما
روز بعد انگار، نه انگار اصلا من همانم
از شهيدان دور ماندم وز بصیرت کور ماندم
وصله ای ناجور ماندم هر چه کردی امتحانم
از حلال و از حرام و مردی و خلق و مرام و
راه رهبر تا امام و هر چه گویی خوش بیانم
بی خبر اما ز دردت نیستم مرد نبردت
حیف از مردان مردت که شدند از دوستانم
راه را گم کردم آقا رو به مردم کردم آقا
میل گندم کردم آقا از بهشت افتادگانم
من کنار یار بودم روزی از انصار بودم
دشمن کفار بودم بود سر بندم نشانم
حال تنها ای امیرم از رجب شعبان غدیرم
من فقط جشنی بگیرم این شده رسم و دکانم
من کجا عمّارِ یارم میثم تمّارِ یارم
یا کجا سردار یارم من چنان سربار، مانم
مایه عزت نگشتم مظهر خدمت نگشتم
با تو هم صحبت نگشتم بی خبر از شیعیانم
از شهيدان یمن بحرین صنعا زینبیه
تا دفاع کاظمین و سامرا چیزی ندانم
آبرو داری نکردم با تو همکاری نکردم
غزه را یاری نکردم دوستی نا مهربانم
باز بر اهل سعادت باز شد باب شهادت
در تمام آسمان عشق من بی کهکشانم
نه بدستم ذوالفقاری نه بدنبال سواری
نه سلاحی نه شکاری نه برایت دیدبانم
من نميدانم کجایی کربلایی سامرایی
مضجع پاک رضایی کعبه ای ، صاحب زمانم
از زمانت بسکه دورم دور از خط عبورم
نیست یک درک حضورم نیست قربان تو جانم
با وجودی که پریشم همدم و دلجوی خویشم
باز میآیی تو ، پیشم ای حضورت در نهانم
گرچه تو سرمد نشینی میشود با بَد نشینی
چون کُنی مسند نشینی من کجای داستانم
در همه فتح و ظفرها در سفرها در حضرها
در خطرها ، درد سرها با تو ، یا بیگانگانم
چونکه فرمانت بیاید امر فرمایی که باید
وای بر" إن قُلت"و شاید از فرامینت نمانم!؟
رو مکن پرونده ها را رد مکن شرمنده ها را
مرده ها را ، زنده ها را بر سر عهدت بخوانم
روز فجرت با صدایت با أنابن المصطفایت
با أنابن المرتضایت با تو ، آیا همزبانم
ای خطاپوش حقیقی من یقین دارم دقیقی
با حسینی ها رفیقی منکه جزو نوکرانم
میخری سینه زنان را خسته را پیر و جوان را
قد خمیده نوکران را میکند لطفت جوانم
هر چه گویی تو بما، نه میکنی ما را صدا ؟ نه ؟
روضه خوان میخواهی یانه من به جدت روضه خوانم
سر کنم ای نور دیده روضه ی رأس بریده
روضه ی حلق دریده روضه ی زینب بخوانم
روضه ی دستان بسته روضه ی سرهای خسته
روضه ی سینه شکسته گریه کن ای مهربانم
گریه کن بر تازیانه بر صدای دخترانه
بر بکاءِ کودکانه منهم از گریه کنانم
وای از زخم مدینه بازو و پهلو و سینه
ضربه های پر ز کینه کی میآیی ای امانم
مادرت دارد سلامت گوید ای ختم امامت
کی بیاید انتقامت مهدی صاحب زمانم
ذکر زهرا: یابن زهرا ذکر مولا: یابن زهرا
ذکر طاها: یابن زهرا چهره ات را کن عیانم
آخرین حرفم همین است نوکر تو دل غمین است
مرهم دردم چنین است از شهیدانت بخوانم
محمود ژولیده
🌙🔸#عید_فطر
🍃🔸🌸#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان
از درد ما که باخبری صاحب الزمان
ما ندبه های پشت سر مرکب توایم
پایان راه در به دری صاحب الزمان
دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟!
شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان
عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟!
ای که امید چشم تری صاحب الزمان
عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست
ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟!
حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است
بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان
ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست
آقای سامرا نظری صاحب الزمان
امشب دعا به حال دل تنگ ما نما
از کربلا که میگذری صاحب الزمان
#محمدجواد شیرازی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
الا طراوت سر سبز بوستان دلم
شکوه بی مثل اوج آسمان دلم
قلم به دست من امشب عجیب میلرزد
و بند آمده پیش شما زبان دلم
اگرچه هیچ کجا لایق قدومت نیست
چه میشود که بیایی به جمکران دلم
کدام جاده مرا می رساندم تا تو
نشانی حرمت را بده نشان دلم
به دست های تو دستم نمی رسد آقا
چراکه بی تو شکسته است نردبان دلم
نگاه کن به کویری ترین زمین خدا
تو ای زلال ترین رود بیکران دلم
در آخر غزلم عرض میکنم این طور
که "السلام علیک صاحب الزمان" دلم
من از تو غیر تورا آرزو نخواهم کرد
تو در کنار منی جستجو نخواهم کرد
به غیر آمدن تو مرا که حاجت نیست
به غیر دست کریمت گل اجابت نیست
هوای خیمه ی سبزت چقدر روحانیست
که در بهشت خدا اینهمه طراوت نیست
و هیچ کار دگر غیر انتظار فرج
برای شیعه مهم تر و با فضیلت نیست
تو مهربان تری از مادر و پدر بر من
برای من کسی مثل تو با محبت نیست
خدا کند که نصیبم شود زیارت تو
خدا کند که بمیرم اگرکه قسمت نیست
تو هاشمی تو حسینی تو فاطمی هستی
کسی شبیه تو اینگونه با اصالت نیست
تویی که در رگ تو غیرت اباالفضل است
میان سینه ی پاک تو جز شجاعت نیست
بگیر تیغ به دست و به انتقام بیا
برای خاطر زهرا تو ای امام بیا
محمد حسن بیات لو
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🍀✨🍀✨🍀✨🍀
در ربیع شادمانی با خدا
می نویسم شعر لبخند تو را
می نویسم با بهشتی از سرور
با قلم هایی که دارد رنگ نور
ای ربیع آرزوهایم سلام!
برگ سبز گفتگوهایم سلام!
ذکر ما را با حضورت دم بده
مژدگانی های ما را هم بده
مژدگانی هایی از جنس حضور
مژدگانی های ایام سرور
اول از مدح تو می نوشم عسل
کوزه ای از دست کندوی ازل
آب زمزم را تو شیرین کرده ای
کام آدم را تو شیرین کرده ای
آسمان با نور تو تزیین شده
با قدم هایت زمین سنگین شده
ای تپش های زلال آسمان
زندگی بی زوال آسمان
جانشین مطلق آئینه ها
ای امام جمعه ی آدینه ها
بعد بسم الله رحمان رحیم
نام تو برده است موسای کلیم
خلوت سجاده های انبیاء
گرمی حال و هوای انبیاء
می وزی مثل نسیمی کو به کو
با صدای دل نواز هو و هو
می وزی و دشت را پر می کنی
خارها را می بری حر می کنی
راستی روز نهم عید شماست
روز خوشحالی خورشید شماست
تو که خوشحالی! خدا خوشحال تر
فاطمه با مصطفی خوشحال تر
ای ربیع شادمانی ها سلام
عید اهل آسمانی ها سلام
باید این جا سنگ بردارد غزل
تا بکوبد بر رخ لات و هبل
سنگ بر پیشانی شیطان بزن
یک قدم در حج مظلومان بزن
آری احساس برائت می کنم
چون ولایت را قرائت می کنم
با تولی می شوم مرغ سحر
با تبری می پرم من بیشتر
با تولی می شوم مثل بلور
با تبری می رسم تا پای نور
با تولی سرمه می سایم به چشم
با تبری خوب می آیم به چشم
گفته بودم سنگ بردارد غزل
تا بکوبد بر رخ لات و هبل
من چه گویم که خدا فرموده است
در بیان شأن شان "بل هم ازل"
کیست "شر" جز منکر فضل علی
کیست جز مولای ما خیر العمل!
گندم از گندم بروید جو ز جو
این هم از آوردن ضرب المثل
هر که با آل علی شد رو به رو
زیر و رو شد، زیر و رو شد، زیر و رو ...
رحمان نوازنی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨
هر کوچه و هر خانهای از عطر، چو باغیست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغیست
آویخته بر سر درِ هر خانه چراغیست
بر هر لبی از موعد و موعود، سراغیست
از شوق، همه رو به سوی میکده دارند
یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند
کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید
بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید
از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید
بیبال و پران را پر و بالی دگر آید
کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده
کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده
ای عطر بهشت از رخ تو ای گل نرگس
ای روشنی محفل و ای رونق مجلس
ای راز غمت درس مدرّس به مدارس
تو منعم کل هستی و ما فرقهٔ مفلِس
جز تو، به زمان نیست کسی مصلح و صاحب
یا مهدیِ بِن عسکری ای حاضر غائب!
تو در پی خود، قافله در قافله داری
در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری
با آنکه خود از منتظرانت گله داری
سوگند به آن اشک که در نافله داری
با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن
آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن
ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟
کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟
ما ریزهخوریم و تو ولینعمت مایی
هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی
یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد
بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد...
بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما
کس نیست در این قافله، واماندهتر از ما
ما بیخبریم از تو و تو باخبر از ما
ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما
ما شبزدهایم و تو همان صبح سپیدی
تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی
عشق ابدی و ازلی با تو بیاید
شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید
آرامش بینالمللی با تو بیاید
ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید
عمریست که در بوتهٔ عشقت بهگدازیم
هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم
هرچند که ما بهرهور از فیض حضوریم
داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم
نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم
با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم
در کوه و بیابان ز چه رو دربدری تو؟
هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو...
استاد علی انسانی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌱💫🌾🌱💫🌾🌱💫🌾
ای شفای دردهای بی شمار ما بیا
به دعای ما که نه،بر ناله ی زهرا بیا
از گناهان خسته و در روضه ها سر میکنم
ای صفای حق تعالی بر همه دلها بیا
من که سربارت شدم،بی قیمت و بی آبرو
آبروی هر دوعالم حضرت مولا بیا
من گنه کارم ولی عشق تو را دارم به دل
عشق زیبایت تمام آبروی ما بیا
من بدم اما گدای درگهت هستم هنوز
خاک پایت میشوم ای حضرت آقا بیا
میرسد ماه محرم وقت شور و ماتم است
آندمی که ذکر تاسوعاست بر لبها بیا
روضه خوان باشی و ماهم گریه کن های عزا
خون فشان روضه ی جان سوز عاشورا بیا
جان عمه زینبت ، بر اضطرار دختران
بر اسارت در میان خنده ی اعدا بیا
چشم ناپاک و حرم،بازار شام و ساز و دف
بر لب و دندان خونینِ گل زهرا بیا
کار هر روز و شبش گریه برای اصغر است
بر سفیدی گلو و نغمه ی لالا بیا
این نفس بند آمده از غصه های کربلا
بر تن روی عبای اکبر لیلا بیا
از خجالت آب شد،قولش زمین مانده عمو
بر نگاه حسرت و بی تابی سقا بیا
موی او آتش گرفت و دامنش هم سوخته
بر دمی که آن سه ساله ناله زد بابا بیا
عبدِ کریم
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🍀✨🍀✨🍀✨🍀
در ربیع شادمانی با خدا
می نویسم شعر لبخند تو را
می نویسم با بهشتی از سرور
با قلم هایی که دارد رنگ نور
ای ربیع آرزوهایم سلام!
برگ سبز گفتگوهایم سلام!
ذکر ما را با حضورت دم بده
مژدگانی های ما را هم بده
مژدگانی هایی از جنس حضور
مژدگانی های ایام سرور
اول از مدح تو می نوشم عسل
کوزه ای از دست کندوی ازل
آب زمزم را تو شیرین کرده ای
کام آدم را تو شیرین کرده ای
آسمان با نور تو تزیین شده
با قدم هایت زمین سنگین شده
ای تپش های زلال آسمان
زندگی بی زوال آسمان
جانشین مطلق آئینه ها
ای امام جمعه ی آدینه ها
بعد بسم الله رحمان رحیم
نام تو برده است موسای کلیم
خلوت سجاده های انبیاء
گرمی حال و هوای انبیاء
می وزی مثل نسیمی کو به کو
با صدای دل نواز هو و هو
می وزی و دشت را پر می کنی
خارها را می بری حر می کنی
راستی روز نهم عید شماست
روز خوشحالی خورشید شماست
تو که خوشحالی! خدا خوشحال تر
فاطمه با مصطفی خوشحال تر
ای ربیع شادمانی ها سلام
عید اهل آسمانی ها سلام
باید این جا سنگ بردارد غزل
تا بکوبد بر رخ لات و هبل
سنگ بر پیشانی شیطان بزن
یک قدم در حج مظلومان بزن
آری احساس برائت می کنم
چون ولایت را قرائت می کنم
با تولی می شوم مرغ سحر
با تبری می پرم من بیشتر
با تولی می شوم مثل بلور
با تبری می رسم تا پای نور
با تولی سرمه می سایم به چشم
با تبری خوب می آیم به چشم
گفته بودم سنگ بردارد غزل
تا بکوبد بر رخ لات و هبل
من چه گویم که خدا فرموده است
در بیان شأن شان "بل هم ازل"
کیست "شر" جز منکر فضل علی
کیست جز مولای ما خیر العمل!
گندم از گندم بروید جو ز جو
این هم از آوردن ضرب المثل
هر که با آل علی شد رو به رو
زیر و رو شد، زیر و رو شد، زیر و رو ...
رحمان نوازنی
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨
هر کوچه و هر خانهای از عطر، چو باغیست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغیست
آویخته بر سر درِ هر خانه چراغیست
بر هر لبی از موعد و موعود، سراغیست
از شوق، همه رو به سوی میکده دارند
یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند
کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید
بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید
از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید
بیبال و پران را پر و بالی دگر آید
کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده
کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده
ای عطر بهشت از رخ تو ای گل نرگس
ای روشنی محفل و ای رونق مجلس
ای راز غمت درس مدرّس به مدارس
تو منعم کل هستی و ما فرقهٔ مفلِس
جز تو، به زمان نیست کسی مصلح و صاحب
یا مهدیِ بِن عسکری ای حاضر غائب!
تو در پی خود، قافله در قافله داری
در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری
با آنکه خود از منتظرانت گله داری
سوگند به آن اشک که در نافله داری
با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن
آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن
ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟
کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟
ما ریزهخوریم و تو ولینعمت مایی
هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی
یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد
بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد...
بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما
کس نیست در این قافله، واماندهتر از ما
ما بیخبریم از تو و تو باخبر از ما
ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما
ما شبزدهایم و تو همان صبح سپیدی
تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی
عشق ابدی و ازلی با تو بیاید
شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید
آرامش بینالمللی با تو بیاید
ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید
عمریست که در بوتهٔ عشقت بهگدازیم
هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم
هرچند که ما بهرهور از فیض حضوریم
داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم
نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم
با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم
در کوه و بیابان ز چه رو دربدری تو؟
هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو...
استاد علی انسانی
کانال گلچین مولودی و.....👇ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@golchin_mowludi
#امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌱💫🌾🌱💫🌾🌱💫🌾
ای شفای دردهای بی شمار ما بیا
به دعای ما که نه،بر ناله ی زهرا بیا
از گناهان خسته و در روضه ها سر میکنم
ای صفای حق تعالی بر همه دلها بیا
من که سربارت شدم،بی قیمت و بی آبرو
آبروی هر دوعالم حضرت مولا بیا
من گنه کارم ولی عشق تو را دارم به دل
عشق زیبایت تمام آبروی ما بیا
من بدم اما گدای درگهت هستم هنوز
خاک پایت میشوم ای حضرت آقا بیا
میرسد ماه محرم وقت شور و ماتم است
آندمی که ذکر تاسوعاست بر لبها بیا
روضه خوان باشی و ماهم گریه کن های عزا
خون فشان روضه ی جان سوز عاشورا بیا
جان عمه زینبت ، بر اضطرار دختران
بر اسارت در میان خنده ی اعدا بیا
چشم ناپاک و حرم،بازار شام و ساز و دف
بر لب و دندان خونینِ گل زهرا بیا
کار هر روز و شبش گریه برای اصغر است
بر سفیدی گلو و نغمه ی لالا بیا
این نفس بند آمده از غصه های کربلا
بر تن روی عبای اکبر لیلا بیا
از خجالت آب شد،قولش زمین مانده عمو
بر نگاه حسرت و بی تابی سقا بیا
موی او آتش گرفت و دامنش هم سوخته
بر دمی که آن سه ساله ناله زد بابا بیا
عبدِ کریم