هدایت شده از قصه ظهر جمعه
1603410448-670.mp3
14.18M
#قصه_ظهر_جمعه (۵۵)
قصه امروز: همسایه گدای من
راوی: #محمدرضا_سرشار
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
گفت اینقدر مهربان نباش و گفتم:
این تنها داراییِ ارزشمند من است،
تنها چیز با ارزشی که میتوانم آن را به آدمها بدهم و تمام نشود.
گفت اینقدر مهربان نباش و گفتم:
من بهخاطر خودم مهربانم.
این نیازیست که در من میجوشد و من نیاز دارم مهربان باشم.
گاهی بدون دلیل غمگینم و هیچ چیزی مرا خوشحال نمیکند و به محض اینکه با کسی رفتار خوشایندی دارم،
به کسی لبخند میزنم یا حال کسی را خوب میکنم، خوب میشوم.
گفت اینقدر مهربان نباش و گفتم:
میمیرم. من اگر مهربان نباشم،
اگر به آدمها لبخند نزنم،
اگر سعی نکنم حال کسی را خوب کنم، میمیرم.
درود بر دوستان خوب و نازنینم
امید وارم حال دلتان پیوسته خوب
و ظهر آدینه تون
بشادی و فرخ باشد.🙏❤️🙏