eitaa logo
گلچین شعر
15.6هزار دنبال‌کننده
961 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
یک دم بیا با عاشقان دستی بچرخان و برو چرخی بزن ، مستی نما، دل را بشوران و برو @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱
قصدِ رفتن مکن ای دوست که با رفتن تو دل ز ما می رود و، نیمه‌ی جان میماند! @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱
امشب دلم دوباره تو را خواست از خدا آه ای دعای هر شب من! مستجاب شو... @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱
سینی چای و گل و مردی که مانند تو نیست یک دلِ مُرده که دیگر گیر و پابندِ تو نیست بین جمعیت صدای خنده ات پیچید و بعد... تا سرم چرخید دیدم حیف! لبخندِ تو نیست النکاحُ سنتی، آیا وکیلم من؟ بله زیر لب با بغض گفتم این که پیوند تو نیست با عسل کامِ منِ بیچاره شیرین تر نشد تلخ می بوسم لبی را که لبِ قندِ تو نیست تو قسم ها خورده بودی می رسی روزی به من آااای این کابوسِ واضح مثلِ سوگندِ تو نیست بعد از این باید فراموشت کنم، از این به بعد... شاعرِ این شعرِ غمگین آرزومند تو نیست کودکی آشفته را هم چند سالی بعد از این می فشارم سخت در آغوش و فرزندِ تو نیست می پَرم از خواب و یادم نیست چیزی را به جز... سینی چای و گل و مردی که مانند تو نیست... @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱
کاش آن‌کس که به تو حق قضاوت می‌داد به من سوخته دل فرصت صحبت می‌داد چه نیازی‌ست به خون‌خواهی دشمن وقتی به گنه‌کاری ما دوست شهادت می‌داد دل بریدی زِ من و عهد شکستی، آری عشق هر جا که نباید به تو جرأت می‌داد تا پر و بال بگیری و به جایی برسی چی کسی بیشتر از من به تو فرصت می‌داد؟ هر که از نام تو پرسید همین را گفتم گل سرخی که فقط بوی نجابت می‌داد @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱
من گرفتار و تو در بندِ رضایِ دِگَران من زِ دردِ تو هلاک و تو دوایِ دگران @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱
از خاک مرا برد و به افلاک رسانید این است که من معتقدم عشق زمینی ست... @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است... @golchine_sher.
۵ آذر ۱۴۰۱
به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می اندیشم همه وقت همه جا من به هر حال که باشم به تو میاندیشم تو بدان این را تنها تو بدان تو بیا تو بمان با من تنها تو بمان @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱
شب‌ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی آوای تو می‌خواندم از لایتناهی آوای تو می‌آردم از شوق به پرواز شب‌ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی امواج نوای تو به من می‌رسد از دور دریایی و من تشنه مهر تو چو ماهی وین شعله که با هر نفسم می‌جهد از جان خوش می‌دهد از گرمی این شوق گواهی دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست من سرخوشم از لذت این چشم به راهی ای عشق تو را دارم و دارای جهانم همواره تویی هر چه تو گویی و تو خواهی @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱
گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن روی دریا کف نشیند، قعر دریا گوهر است... @golchine_sher 
۵ آذر ۱۴۰۱
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم... @golchine_sher
۵ آذر ۱۴۰۱