eitaa logo
گلچین شعر
13.6هزار دنبال‌کننده
638 عکس
241 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تـورا بـرای شبی عـاشقـانـه، کم دارم تـو را بـرای دعـای شبـانـه، کـم دارم تـو را و گـرمیِ آغـوشِ مهـربـانت را بـرای خلوت و سرمای خانـه کم دارم مـن آن پـرنـده‌ ی تنهـای زیـرِ بارانم کمی درخت و کمی، آشیـانه کم دارم غـروب آمـد و اسبـابِ غم، فراهم شد بـرای گـریـه ‌ام انگـار، شانـه کم دارم نخواه از تو و احساسِ خویش برگردم کـه در مقـابلِ حرفت، بهانـه کم دارم ببخـش اگـر سخنـانم تو را مکدر کرد مـن از تبـارِ عـذابـم ، تـرانـه کم دارم @golchine_sher
هزار بار اگر امتحان کنی اینم عوض نمی‌شوم آن «آدم» نخستینم منم پیامبری بی کتاب و بی اعجاز که شبهه های خودم رخنه کرد در دینم چه خنده ها که دگر روی صورتم ننشست چه اشک ها که نشست و نداد تسکینم رسیده دستِ پر از خواهشم به عرش، بگو که «خیر» می‌شنوم یا که «خیر» می‌بینم؟ نپرس طعم مرا ، مثل سم نخوردنی ام چه فرق دارد اگر تلخ یا که شیرینم ؟ به غیر از آه از این سینه بر نمی‌آید کتاب شعرِ پر از بیت های غمگینم @golchine_sher
من و چشمی که طاقت کرد با چشم انتظاری ها و تقویمی که خط می خورد بعد از بیقراری ها من و حسی که از انگشتهایش درد می ریزد من و اشکی که می خشکد به پای بردباری ها کنار بالشم یک قاب عکسی از تو افتاده امان از خاطرات دردناک یادگاری ها تو و یک خال ، نه ، یک نقطه در پایین لبهایت خدا و شاهکار خلقت و این ریزه کاری ها زمستان وار جسمم را نبودت سرد خواهد کرد دریغ از کوشش بیهوده و پوچ بخاری ها کمی آن ور تر از من ماتمم را جشن می گیرند کلاغان و کبوترها ، پرستو ها ، قناری ها . . @golchine_sher
تو را برای شبی عاشقانه کم دارم تو را برای دعای شبانه کم دارم تو را و گرمی آغوش مهربانت را برای خلوت و سرمای خانه کم دارم غروب آمد و اسباب غم فراهم شد برای گریه ام این بار شانه کم دارم من آن پرنده ی تنهای زیر بارانم کمی درخت و کمی آشیانه کم دارم نخواه از تو و این میل کهنه برگردم که در برابر حرفت بهانه کم دارم ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد من از تبار عذابم ترانه کم دارم @golchine_sher
تو را برای شبی عاشقانه کم دارم تو را برای دعای شبانه کم دارم تو را و گرمی آغوش مهربانت را برای خلوت و سرمای خانه کم دارم غروب آمد و اسباب غم فراهم شد برای گریه ام این بار شانه کم دارم من آن پرنده ی تنهای زیر بارانم کمی درخت و کمی آشیانه کم دارم نخواه از تو و این میل کهنه برگردم که در برابر حرفت بهانه کم دارم ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد من از تبار عذابم ترانه کم دارم @golchine_sher
تصویر خود را می کشم بر بوم نقاشی یک خانه با زردی خشت و سرخی کاشی هر طور میخواهی تصور کن درونم را شاید تو از یک راز مبهم بی خبر باشی هر روز با ترس شکستن روبرو بودم آیینه ای بودم که در دستان یک ناشی افتادم و هر تکه ای از من به سمتی رفت تن پاره هایم را نشوراندم به فحاشی من قسمتی از سرزمین حاکمی بودم از دست رفتم پای ظلم و زور و عیاشی یک قلعه ی متروکه  ام  از من چه می دانی؟ از شانه های خسته ی بعد از فروپاشی @golchine_sher
من و چشمی که طاقت کرد با چشم انتظاری ها و تقویمی که خط می خورد بعد از بیقراری ها من و حسی که از انگشتهایش درد می ریزد من و اشکی که می خشکد به پای بردباری ها کنار بالشم یک قاب عکسی از تو افتاده امان از خاطرات دردناک یادگاری ها تو و یک خال، نه! یک نقطه در پایین لبهایت خدا و شاهکار خلقت و این ریزه کاری ها زمستان وار جسمم را نبودت سرد خواهد کرد دریغ از کوشش بیهوده و پوچ بخاری ها کمی آن ور تر از من ماتمم را جشن می گیرند کلاغان و کبوترها ، پرستو ها ، قناری ها @golchine_sher