گام برمیدارم اما این گذر بیهوده است
تا کلیدِ دل نچرخد فکرِ در، بیهوده است
آه ای گنجشک من در کنج غمهایت بمان
آسمان وقتی نباشد بال و پر بیهوده است
ناخدا! پا از گلیم دور دریاها بکش
بادبان وقتی نباشد این سفر بیهوده است
کار با ابروکمانان آخرش رسوایی است
تیر اگر از چشم برخیزد سپر بیهوده است
موجها افسار خود را دست ساحل دادهاند
کوشش دریای طوفانی دگر بیهوده است
ای درخت پیر از قانون جنگلها مترس
ریشه تا در خاک میماند تبر بیهوده است
#رضا_کرمی
@golchine_sher