eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
713 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
روزها با فکر او دیوانه ام،شب بیشتر هر دو دلتنگ همیم،اما من اغلب بیشتر باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر تا مرا بوسید گفتم:آه ترکم کن،برو عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر حرف هایش از نوازش های او شیرین تر است از هر انگشتش هنر می ریزد،از لب بیشتر یک اتاق و لقمه ای نان و کمی آغوش او من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟ @golchine_sher
روزها با فکر او دیوانه ام،شب بیشتر هر دو دلتنگ همیم،اما من اغلب بیشتر باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر تا مرا بوسید گفتم:آه ترکم کن،برو عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر حرف هایش از نوازش های او شیرین تر است از هر انگشتش هنر می ریزد،از لب بیشتر یک اتاق و لقمه ای نان و کمی آغوش او من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟ @golchine_sher
این چشمهای خیس برازنده ی تو نیست محراب را که آینه کاری نمی کنند..! @golchine_sher
هر که از عشق تو پرسيد به او گفتم شـُكر پیش مردم گله از یار؟! همینم مانده‌ست.. @golchine_sher
یک اتاق و لقمه ای نان و کمی آغوش او من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟ @golchine_sher
امیدی بر جماعت نیست، میخواهم رها باشم اگر بی انتها هم نیستم بی ابتدا باشم چه می شد بین مردم رد شوی آرام و نامرئی که مدتهاست میخواهم فقط یک شب خدا باشم اگر یک بار دیگر فرصتی باشد که تا دنیا بیایم دوست دارم تا قیامت در کما باشم خیابانها پر از دلدار و معشوقان سر در گم ولی کو آنکه پیشش میتوانم بی ریا باشم؟ کسی باید بیاید مثل من باشد، خودم باشد که با او جای لفظ مضحک من یا تو، ما باشم یکی باشد که بعد از سالها نزدیک او بودن به غافلگیر کردنهای نابش آشنا باشم دلم یک دوست میخواهد که اوقاتی که دلتنگم بگوید خانه را ول کن بگو من کی، کجا باشم؟ @golchine_sher
خودت گفتی جدایی حق ندارد بین ما باشد کجایی تا ببینی که جدایی هم شکر خورده نمی دانم کجا باید بیفتم از نفس دیگر درختی را تجسّم کن که از هر سو تبر خورده غم انگیزم، دلم چون کودکی ناشی ست در بازی که از لبخندهای تلخ استهزاء سر خورده شبیه پوشه ای در دست مردی گیج و مبهوتم به خاک افتاده ام، در راه او بر صد نفر خورده هوایم بی تو همچون حال ورزشکار دلخونی ست که در دیدار پایانی به اسرائیل بر خورده @golchine_sher
روزها با فکر او دیوانه ام،شب بیشتر هر دو دلتنگ همیم،اما من اغلب بیشتر باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر تا مرا بوسید گفتم:آه ترکم کن،برو عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر حرف هایش از نوازش های او شیرین تر است از هر انگشتش هنر می ریزد،از لب بیشتر یک اتاق و لقمه ای نان و کمی آغوش او من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟ @golchine_sher
این چشمهای خیس برازنده ی تو نیست محراب را که آینه کاری نمی کنند..! @golchine_sher
چروک پیرهن من اتو نمی خواهد کمی پیاده روی عطر و بو نمی خواهد نگو چرا و کجا و چگونه خواهم رفت نسیم در سفرش سمت و سو نمی خواهد برای بدرقه ام ظرف آب لازم نیست نماز بر جسد آخر وضو نمی خواهد منم کسی که پر از بغض بود و گریه نکرد چه باک؟ سوخته دل آبرو نمی خواهد چه مشکل است بجنگی مقابل دنیا سر کسی و ببینی که او نمی خواهد از این به بعد اگر بحث آرزو افتاد به من رسید به جایم بگو نمی خواهد @golchine_sher
روزها با فکر او دیوانه ام،شب بیشتر هر دو دلتنگ همیم،اما من اغلب بیشتر باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر تا مرا بوسید گفتم:آه ترکم کن،برو عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر حرف هایش از نوازش های او شیرین تر است از هر انگشتش هنر می ریزد،از لب بیشتر یک اتاق و لقمه ای نان و کمی آغوش او من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟ @golchine_sher