eitaa logo
گلچین شعر
13.6هزار دنبال‌کننده
638 عکس
241 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟ کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟ ستاره‌ها نهفتم، در آسمان ابری دلم گرفته‌ای دوست ، هوای گریه با من @golchine_sher
بگذشت مرا، ای دل! با بی خبری عمری با بی خبری از خود، کردم سپری عمری چون شعله سرانجامم، خاموشی و سردی شد هر چند ز من سر زد، دیوانه گری عمری دل همچو پرستویی، هردم به دیاری شد آخر چه شدش حاصل، زین دربدری عمری؟ دلدار چه کس بودم، یا دل به چه کس دادم از شور چه کس کردم، شوریده سری عمری؟ @golchine_sher
با این دل رمیده نیازم به عشق نیست تنهاییم به عیش جهانی برابر است ... @golchine_sher
مرا هزار امید است و هر هزار تویی @golchine_sher
مرا هزار امید است و هر هزار تویی شروع شادی و پایان انتظار تویی بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی شهاب زودگذر، لحظه های بوالهوسی است ستاره ای که بخندد به شام تار تویی جهانیان همه گر تشنگان خون من اند چه باک زان همه دشمن،چو دوست دار تویی دلم صراحی لبریز آرزومندی است مرا هزار امید است و هر هزار تویی @golchine_sher
دلم گرفته ای دوست ! هوای گریه با من گر از قفس گریزم ، کجا روم  کجا  من ؟ کجا روم ، که راهی به گلشنی ندانم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا ، من نه بسته‌ام به کس دل ، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج ، رها رها رها  من ز من هرآنکه او دور ،  چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک ،  از او جدا  جدا  من نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی ، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ ، که زنده ام چرا من؟ ستاره ها نهفتم.  در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من @golchine_sher
دلم گرفته ای دوست ! هوای گریه با من گر از قفس گریزم ، کجا روم  کجا  من ؟ کجا روم ، که راهی به گلشنی ندانم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا ، من نه بسته‌ام به کس دل ، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج ، رها رها رها  من ز من هرآنکه او دور ،  چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک ،  از او جدا  جدا  من نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی ، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ ، که زنده ام چرا من؟ ستاره ها نهفتم.  در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من @golchine_sher
گذشتم از سر عالم، کسی چه می داند که من به گوشه ی خلوت، چه عالمی دارم... @golchine_sher
مرا هزار امید است و هر هزار تویی شروع شادی و پایان انتظار تویی بهارها که ز عمرم گذشت و بی‌تو گذشت چه بود غیر خزان‌ها اگر بهار تویی @golchine_sher
زین پاره دل چه مانْد که مژگان بلند ها چندین پی رفوش،به سوزن کشیده اند @golchine_sher
ابرِ بهار اينهمه بخشندگى نداشت شد آشناىِ چشمِ من و وام از او گرفت @golchine_sher
ابرِ بهار اينهمه بخشندگى نداشت شد آشناىِ چشمِ من و وام از او گرفت @golchine_sher
گذشتم از سر عالم، کسی چه می داند که من به گوشه ی خلوت، چه عالمی دارم... @golchine_sher
زندگی را ورق بزن زندگی را باید زندگی کرد آنطور که دل می‌گوید! مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری...! @golchine_sher
میان هر رگم از عشق؛جوی می جاری ست چنین که مست تو هستم چه جای هشیاری ست... @golchine_sher
می‌خواهمت که خواستنی تر زِ هر کسی کو واژه‌ای که ساده‌تر از این بیان کنم؟! @golchine_sher
زندگی را ورق بزن زندگی را باید زندگی کرد آنطور که دل می‌گوید! مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری...! @golchine_sher
روزی آید که دلم هیچ تمنا نکند دیده‌ام غنچه به دیدار کسی وا نکند @golchine_sher
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟ کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟ ستاره‌ها نهفتم، در آسمان ابری دلم گرفته‌ای دوست ، هوای گریه با من @golchine_sher
شوریده‌ی آزرده‌دلِ بی سر و پا من در شهر شما عاشق انگشت‌نما من دیوانه‌تر از مردم دیوانه اگر هست جانا، به خدا من... به خدا من... به خدا من شاهِ همه خوبان سخنگوی غزل‌ساز اما به در خانه‌ی عشق تو گدا من یک دم، نه به یاد من و رنجوریِ من تو یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من ای شیر شکاران سیه موی سیه چشم! آهوی گرفتار به زندان شما من آن روح پریشان سفرجوی جهانگرد همراه به هر قافله چون بانگ درا، من تا بیشتر از غم، دل دیوانه بسوزد برداشته شب تا به سحر دست دعا من سیمین! طلب یاریم از دوست خطا بود: ای بی‌دل آشفته! کجا دوست؟ کجا من؟ @golchine_sher
ستاره دیده فروبست و آرمید، بیا شراب نور به رگ‌های شب دوید، بیا ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت گل سپیده شگفت و سحر دمید، بیا شهاب یاد تو در آسمان خاطر من پیاپی از همه سو خطّ زر كشید، بیا ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید، بیا به وقت مرگم اگر تازه می‌كنی دیدار بهوش باش كه هنگام آن رسید، بیا به گام‌های كسان می‌برم گمان كه تویی دلم ز سینه برون شد ز بس تپید، بیا نیامدی كه فلک خوشه خوشه پروین داشت كنون كه دست سحر دانه دانه چید، بیا امید خاطر سیمین دل شكسته تویی مرا مخواه از این بیش ناامید، بیا @golchine_sher
می‌خواهمت، که خواستنی‌تر ز هر کسی کو واژه‌ای که ساده‌تر از این بیان کنم؟ @golchine_sher
دوستت می‌دارم و بیهوده پنهان می‌کنم خلق می‌دانند و من انکار ایشان می‌کنم عشق بی‌هنگام من تا از گریبان سرکشید از غم رسوا شدن سر درگریبان می‌کنم دست عشقت بند زرین زد به پایم این زمان کاین سیه‌کاری به موی نقره افشان می‌کنم سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین زیر چتر نسترن آتش فروزان می‌کنم دیده بر هم می‌نهم تا بسته ماند سر عشق این حباب ساده را سرپوش طوفان می‌کنم @golchine_sher
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟ کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟ ستاره‌ها نهفتم، در آسمان ابری دلم گرفته‌ای دوست ، هوای گریه با من @golchine_sher
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟ کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟ ستاره‌ها نهفتم، در آسمان ابری دلم گرفته‌ای دوست ، هوای گریه با من @golchine_sher