eitaa logo
گلچین شعر
14.7هزار دنبال‌کننده
918 عکس
311 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
به هر جانب که رو آرم، نظر بر چشم او دارم که صید زخمی از صیاد خود غافل نمی گردد @golchine_sher
غافلی از پیچ و تاب عاشقان شب‌های تار بر رگ جانت نپیچیده‌ست گیسوی کسی... @golchine_sher
تو به صد آینه از دیدن خود، سیر نه‌ای! من به یک چشم ز دیدار تو، چون سیر شوم؟ @golchine_sher
رنگین تر از حناست بهار و خزان ما بر دست خویش بوسه دهد باغبان ما چون صبح در محبت خورشید صادقیم این تب بُرون نمی رود از استخوان ما @golchine_sher
گوشه‌ی چشم تو از مُلک جهان ما را بس ...! @golchine_sher
ای که خود را در دل ما زشت منظر دیده‌ای رنگ خود را چاره کن، آیینهٔ ما زرد نیست @golchine_sher
رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب میزبان ماست هر کس می‌شود مهمان ما @golchine_sher
ما از امیدها همه یک‌جا گذشته‌ایم از آخرت بریده، ز دنیا گذشته‌ایم از ما مجو ترددِخاطر که عمرهاست کز آرزوی وسوسه فرما گذشته‌ایم گشته است در میانه روی عمر ما تمام ما از پلِ صراط همین جا گذشته‌ایم عزم درست کار پر و بال می‌کند با کشتی شکسته ز دریا گذشته‌ایم از نقش پای ما سخنی چند چون قلم مانده است یادگار به هرجا گذشته‌ایم ما چون حباب منت رهبر نمی‌کشیم صدبار چشم بسته ز دریا گذشته‌ایم صائب ز راز سینه‌ی بحریم با خبر چون موج اگر چه تند ز دریا گذشته‌ایم @golchine_sher
افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی پاره این ماه مبارک از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت ماه رمضان حافظ این گَله بُد از گرگ فریاد که زود از سر این گله، شبان رفت شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت شیرازه‌ی جمعیت بیداردلان رفت بی‌قدری ما چون نشود فاش به عالم؟ ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان آن‌روز که این ماه مبارک ز میان رفت تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت از نامه‌ی اعمال، سیاهی چو دخان رفت با قامت چون تیر درین معرکه آمد از بار گنه با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه‌کس بار گنه را چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت چون اشک غیوران به سراپرده‌ی مژگان دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب آن‌ها که به صائب ز وداع رمضان رفت @golchine_sher
صد وعده‌ی امید به دل داده‌ام دروغ چون من مباد هیچ‌کسی شرمسار خویش @golchine_sher
هزار عقد محبت به این و آن بندی همین به کشتن من تیغ بر میان بندی تورا که هر مژه تیغ کجی است زهرآلود چه لازم است که شمشیر بر میان بندی؟ ز تلخ‌گویی من عیش عالمی تلخ است به بوسه‌ای چه شود گر مرا دهان بندی؟ دراین دوهفته که گل می‌توان ز روی تو چید درِ وصال چه بر روی دوستان بندی؟ به جرم خیرگی بوالهوس مسوز مرا گناه گرگ چرا بر سگ شبان بندی؟ چو نیست رنگ وفا بر عذار گل صائب دراین ریاض چه افتاده آشیان بندی؟   @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
بر مار و مور جای نفس تنگ گشته است بردند بس که آدمیان آرزو به خاک @robaiiyat_takbait