نشانم میدهد رفتارهایت بینیازی را
که من تمرین کنم در خلوتم اسطورهسازی را
چرا تفریقها تا بینهایت میرسد باتو!؟
نمیفهمم چرا این روزها درسِ ریاضی را!؟
مرا دلخوش کن و در امتدادِ دوریِ مطلق
به هم نزدیکتر کن این دو سرخطّ موازی را
کمی فرصت بده جرات بگیرم از نگاهِ تو
بخوانم زیرِ گوشَت شعرهای اعتراضی را
به سویت آمدم عریان، برایت بوسه آوردم
به جا آور اصولِ سادهی مهماننوازی را
تصرّف کن جنونِ تک تکِ سلولهایم را
نوازش کن خیالِ نازکِ این عشقبازی را
#صنم_نافع
@golchine_sher
من پیکره ای حبس شده پشت حصارم
بر خاطره ام دست نکش ، مسئله دارم
از جهل به جا مانده ام و در شب معبد
تنها صنم غم زده ی زیر غبارم
با دست خودم می شکنم تیغ و تبر چیست؟
باور کن از لحظه تو را دوست ندارم
بی عشق، برای تو زمین جای بدی نیست
بگذار تو را هم به جهنم بسپارم
چشمان مرا بسته ای و وقت اذان است
حالا منم و صندلی و حلقه دارم
مردم به تن مرده ی من رحم ندارند
راز است میان خودمان ، جای مزارم
#صنم_نافع
@golchine_sher
خیره ام در چشم خیست حسرتم را درک کن
قبله ام شو ، عاشقانه نیتم را درک کن
ای که رویایت دلیل گنگ عصیانم شده
شعرهایم،گریه هایم،خلوتم را درک کن
عشق را بر شانه ی اسطوره ها باریده ام
رد اشک نیمه شب بر صورتم را درک کن
روزهای بودنم با تو علامت خورده است!
توی تقویمم بمان و عادتم را درک کن
غرق آغوشت شدم،عریانی ام تسلیم توست
تا ابد می خواهمت این حالتم را درک کن
گرچه نقش منفی ام را خوب بازی می کنم
در غزل ها حس و حال مثبتم را درک کن
از قرارم با تو یک عمر است که آواره ام!
لا اقل دلشوره های ساعتم را درک کن
#صنم_نافع
@golchine_sher
من حکم سنگسارم و اجرا نمی شوم
لبریز قطره هایم و دریا نمی شوم
یوسف ترین!دوباره تو را خواب دیده ام
دیدم صنم پرستم و زیبا نمی شوم
دیگر برای گفتن اینها زمان کم است
شب می روم،معطل فردا نمی شوم
تاریخ را عوض نکن و منتظر نمان
چون هیچ وقت فاتح دنیا نمی شوم
وقتی که تا همیشه نفس بند آمده
وقتی که در اسارت تن جا نمی شوم
حل کن مخدری که منم را درون چای
حل کن مرا که باز معما نمی شوم
تاریخ را عوض نکن و قهرمان نباش
یوسف ترین!دوباره زلیخا نمی شوم
حالم بد است باز بگو : خوب می شوی
می خواستم به خاطرت اما نمی شوم!
#صنم_نافع
@golchine_sher
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم
اینکه «یک عمر» به دستان تو زنجیر شوم!
آسمانم شوی و تا به سَرم زد بپرم
با نگاهِ پر از احساسِ تو درگیر شوم
درد اگر از تو به اعماقِ وجودم برسد
حاضرم دَم نزنم تا که زمینگیر شوم
باید ابراز کنم نیّت رویایم را
باید از زاویهی شعرِ تو تفسیر شوم
یک غزل باشم و تا مرزِ جنونت بکشم
پر از آرایه و اندیشه و تصویر شوم
اولین تارِ سفید سرِ من را دیدی
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم...
#صنم_نافع
@golchine_sher
ای مرگ بگو عقربه تا چند بیاید؟!
انگار محال است تبم بند بيايد
بالایِ سرم باش که کابوس نبینم
عطر نفس و آتش و اسفند بيايد
ارباب،مرا بست به تقديرِ طويله
تا بر بدنم رقصِ كمربند بيايد
من مثلِ زنی رنج کشیدم که برايش
يك شب خبرِ مردنِ فرزند بیاید
مرداب تر از این شده ام تا تو بخواهی
از دور و برم بویِ خوشایند بیاید
هرراه که رفتم به رهایی نرسیدم
فریاد کشیدم که خداوند بیاید
ای کاش نفهمی چه غمی در دل من هست
ای کاش! به لبهایِ تو لبخند بیاید...
#صنم_نافع
@golchine_sher
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم
اینکه «یک عمر» به دستان تو زنجیر شوم!
آسمانم شوی و تا به سَرم زد بپرم
با نگاهِ پر از احساسِ تو درگیر شوم
درد اگر از تو به اعماقِ وجودم برسد
حاضرم دَم نزنم تا که زمینگیر شوم
باید ابراز کنم نیّت رویایم را
باید از زاویهی شعرِ تو تفسیر شوم
یک غزل باشم و تا مرزِ جنونت بکشم
پر از آرایه و اندیشه و تصویر شوم
اولین تارِ سفید سرِ من را دیدی
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم...
#صنم_نافع
@golchine_sher
یک زن از عشق تو جان داد، ولی خاک نشد
تلخیِ حادثه از ذهنِ خدا پاک نشد
در غم مُردن او آینه ی ماتِ اتاق
همنشینِ ِ رُژ و سنجاقِ سر و لاک نشد
روحیاتش که به هم ریخت شبی زد به سرش
بی صدا بود جنونش وَ خطر ناک نشد!
گرچه می خواست همه خاطره ها را ببرد
سهم او بیشتر از ظرفیت ِ ساک نشد
از سر سادگی اش بود... به تو رو آورد ...
باورت داشت و یک ثانیه شکّاک نشد
آن قَدَر مُرد برایت که تو را مَرد کند !
چشم تو هرگز از این مرثیه نمناک نشد
#صنم_نافع
@golchine_sher
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم
اینکه یک عمر به دستان تو زنجیر شوم
آسمانم شوی و تا به سرم زد بپرم
با نگاه پر از احساس تو درگیر شوم
حس خوبیست نفس های تورا لمس کنم
آنقدر سیر ببوسم... نکند سیر شوم؟
درد اگر از تو به اعماق وجودم برسد
حاضرم دم نزنم تا که زمینگیر،شوم
باید ابراز کنم نیت رویایم را
باید از زاویه ی شعر تو تفسیر شوم
یک غزل باشم و تا مرز جنونت بکشم
پُر از آرایه و اندیشه و تصویر شوم
اولین تار سفید سَرِ من را دیدی
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم
#صنم_نافع
@golchine_sher
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم
اینکه یک عمر به دستان تو زنجیر شوم
آسمانم شوی و تا به سرم زد بپرم:
با نگاه پر از احساس تو درگیر شوم
حس خوبیست نفس های تو را لمس کنم
آنقدر سیر ببوسم...نکند سیر شوم؟
درد اگر از تو به اعماق وجودم برسد
حاضرم دم نزنم تا که زمینگیر شوم
باید ابراز کنم نیت رویایم را
باید از زاویه ی شعر تو تفسیر شوم
یک غزل باشم و تا مرز جنونت بکشم
پر از آرایه و اندیشه و تصویر شوم
اولین تار سفید سرمن را دیدی
حس خوبی است در آغوش خودت پیر شوم
#صنم_نافع
@golchine_sher
حس خوبیست در آغوش خودت پیر شوم
اینکه یک عمر به دستان تو زنجیر شوم
آسمانم شوی و تا به سرم زد بپرم:
با نگاه پر از احساس تو درگیر شوم
حس خوبیست نفس های تو را لمس کنم
آنقدر سیر ببوسم...نکند سیر شوم؟
درد اگر از تو به اعماق وجودم برسد
حاضرم دم نزنم تا که زمینگیر شوم
باید ابراز کنم نیت رویایم را
باید از زاویه ی شعر تو تفسیر شوم
یک غزل باشم و تا مرز جنونت بکشم
پر از آرایه و اندیشه و تصویر شوم
اولین تار سفید سرمن را دیدی
حس خوبی است در آغوش خودت پیر شود
#صنم_نافع
@golchine_sher
فقط انگار دراین شهر،دلِ من دل نیست!
کم رسیدَست به رویام...خداعادل نیست؟!
نا ندارم که برای خودم اقرار کنم...
ترکِ تو کردن و آواره شدن مشکل نیست؟!
لوطیان خال بکوبید به بازوهاتان:
تهِ دریای غم کهنه ی من ساحل نیست
فلسفه فلسفه از خاطره ها دور شدی
علتی در پسِ این سلسله ی باطل نیست
اشک می ریختم آن روز که بی رحم شدی...
تا نشانم بدهی هیچ کسی کامل نیست
تا نشانم بدهی عشق جنونی آنی ست...
که کسی ارزشِ ناچیز به آن قائل نیست
آمدی قصه ببافی... که مُوَجّه بروی
در نزن، رفته ام از خویش، کسی منزل نیست!
#صنم_نافع
@golchine_sher