eitaa logo
گلچین شعر
15.5هزار دنبال‌کننده
961 عکس
324 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
من سرم را شیره می مالم که یادت نیستم... پشت حجم بی خیالی،دوستت دارم هنوز @golchine_sher
۲۹ آبان ۱۴۰۱
مرا شبیه به موهای خود پریشان کرد مراشبیه به موهاش پشت گوش انداخت @golchine_sher
۹ آذر ۱۴۰۱
مرا شبیه به موهای خود پریشان کرد مراشبیه به موهاش پشت گوش انداخت @golchine_sher
۶ فروردین ۱۴۰۲
مرا شبیه به موهای خود پریشان کرد مراشبیه به موهاش پشت گوش انداخت... @golchine_sher
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
مادربزرگ، عطر برنج شمال بود کم بود نان سفره‌اش اما حلال بود در دست‌های «ظرفِ گل‌سرخی‌اش» مدام یک قاچ سیب و چند پر پرتقال بود یادش بخیر آمدن از خانه‌ی عزیز_ بی پاکت نخودچی و کشمش، محال بود با او همیشه قصه و سوغاتی و غزل... با او -به قول ما نوه‌ها- عشق و حال بود شب‌ها به میهمانی او هرکه می‌رسید قسط و حقوق و دغدغه را بی‌خیال بود غیر از علی نبُرد به لب نام دیگری پیشش پدربزرگ، تمام و کمال بود مادربزرگ سوی خدای بزرگ رفت او مُرد؟ این همیشه برایم سوال بود «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق» او هست خواجه! شعر تو شاهد مثال بود @golchine_sher
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
یادش بخیر گشت و گذاری که داشتیم با چشم‌های هم سر و کاری که داشتیم حالا رهاتریم اگر چند دورمان جز دستمان نبود حصاری که داشتیم سرد آن‌قدر شدیم که در گوشه‌ی حیاط پژمرده شد همیشه بهاری که داشتیم شب‌ها به شوق دیدن هم بسته می‌شدند آن چشم‌های روزشماری که داشتیم دیشب بگو چه شد که به خوابم نیامدی؟ یادت نرفته است قراری که داشتیم؟ @golchine_sher
۹ خرداد ۱۴۰۳
سلام سینه زنِ بزم با صفای حسین! چه فتنه است که افتاده در عزای حسین!؟ مباد آن که ببینیم از جهالت خویش نشانده‌ایم فلان شیخ را به جای حسین! مباد صوت کسان آن‌چنان بلند شود که بین عربده ها گم شود صدای حسین! غرض هوای خوش هیئت فلان جا نیست! هدف نفس زدن ماست در هوای حسین نه آن که غرق غرور است سر به راهِ ولی‌ست! که خاک پای حسین است پا‌به‌پای حسین چه عارفان که در این روزگار شهره پرست غریب مردم شهرند و آشنای حسین چه ذاکران که نبستند دل به به‌به خلق که دلخوش‌اند همانا به مرحبای حسین چه شاعران که ندادند تن به سکه‌ی شاه که دستشان صله می‌گیرد از گدای حسین چه بیدلان که در این ره پی رضای خدا دویده‌اند به سر در پی رضای حسین نه آن که رفته به صد پله روی منبر اگر، برای رفعت خود رفته تا برای حسین نه آن که دم زده از قتلگاه و در چشمش فزون ز پاکت خود نیست خون‌بهای حسین! نه آن که شعری اگر گفته می‌توانی دید ثنای خویش سروده‌ست تا رثای حسین! به خانه‌ماندن ما بِه! که از سر اخلاص به یک سلام شود خانه کربلای حسین نه پرسشی‌ست که من دارم! این غم مهدی‌ست! چه فتنه است که افتاده در عزای حسین؟؟ @golchine_sher
۱۱ دی ۱۴۰۳
تویی که دائم از نگاه من فرار می‌کنی مرا به حال خود همیشه واگذار می‌کنی تویی که با نبودنت دقیقه های عمر را به کام آنکه عاشق است زهرمار می‌کنی تویی که باز با وجود اینکه دلبر منی به این‌که دل شکستی از من افتخار می‌کنی چگونه‌ای در آن زمان که بار غصه‌ی مرا به لطف مرگ روی دوش خود سوار می‌کنی؟ فقط بگو در آن زمان که نیستم در این جهان دلت برای من که تنگ شد چکار می‌کنی؟ @golchine_sher
۱۶ دی
سرای امید آسمانت گرفته رنگ خدا از زمینت دمیده بوی شهید گرچه زیباست صورتت چون ماه بر دلت داغ‌هاست چون خورشید مردمت عاشق‌اند! عاشق تو عاشقان سهند و الوندت خون به پا می‌کنند روزی اگر کم شود سنگی از دماوندت پای عشقت همیشه سرداران جان خود کرده‌اند ارزانی آرش و اردشیر و رستم و سام همت و صوفی و سلیمانی سردی روزگار مانا نیست آنچه گرم‌ است تا ابد دم توست بادها می‌روند و می‌آیند آنچه پاینده است پرچم توست آسمانت گرفته رنگ خدا از زمینت دمیده بوی شهید آه! ای مرز پر گهر! ایران! آه! ایران من! سرای امید! @golchine_sher
۲۱ دی