هنوز میچکد از چشمها بهانهٔ تو
بیا که سر بگذارد جهان به شانهٔ تو
برای گریهٔ این ابرهای سرگردان
کجاست بهتر از آغوش بیکرانهٔ تو؟
به پای بوسی دریای وعده داده شده
از ابتدای زمان رودها روانهٔ تو
نفس نفس همهجا بادها سراسیمه
سحر سحر همه در جستوجوی خانهٔ تو
ستارهها همه پا در رکاب نور امید
نگاه سرخ افق مشعل نشانهٔ تو
اگرچه باور تقویم ما زمستانیست
هزار سکه بهار است در خزانهٔ تو
میان باغ خزانخیز چارفصل هنوز
به انتظار تو قد میکشد جوانهٔ تو
به صبح جمعه قسم عصر، عصر دلتنگیست
بخواه تا بشوم لایق زمانهٔ تو
#فاطمه_عارفنژاد
@golchine_sher
صدایم بزن ای صدای تو باران
نگاهم کن ای آبروی بهاران
به یک جرعه لبخند و نور و نوازش
در این خاک دلتنگ، باغی برویان
بدون تو گلخانه روحی ندارد
به افسردگی میزند نبض گلدان
دوتا صندلی خالی از شور و شادی
بدون تو مانده در آغوش ایوان
بیا بپران خواب گنجشکها را
هیاهو بیاور به صبح درختان
عیادت کن از ماهی حوض کاشی
که کابوس دیده تمام زمستان
تو سروی و هرگز خزانی نداری
ولی من کیام؟ برگی افتان و خیزان!
بگو کی به این خانه سر میزنی؟ کی؟
کجا عمر دوری میآید به پایان؟
دلم ابری و آسمانم کبود است
صدا کن مرا ای صدای تو باران
#فاطمه_عارفنژاد
@golchine_sher
یک دفتر پاره… دوتا خودکار…
یک تکه از پیراهنی گلدار…
یک جانماز کوچک زخمی
یک آسمان تسبیح و استغفار
یک لنگهکفش خسته و خاکی
دلبستهٔ یک راه ناهموار
یک قاب عکس سوخته… یک شمع…
یک خاطره از آخرین دیدار
اینسو سکوت و بهت در تجدید…
آنسو صدای گریه در تکرار…
این است دنیایی که من دارم
در خانهای بی سقف و بی دیوار
دنبال انسانهای آزادهست
دستی که بیرون مانده از آوار
من هم اگر این روزها رفتم
تو پرچمم را از زمین بردار
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
#غزه
@golchine_sher
سلام موهبت بیکران! خوش آمدهای
سلام مرحمت ناگهان! خوش آمدهای
سلام آیهتر از لحظههای جاری عمر
سلام بهتر از آب روان خوش آمدهای
سلام بر تو و بر سی سحر ستاره و نور
سلام ماه پر از کهکشان خوش آمدهای
تو ای خلاصهٔ باران بیامان حضور
تو ای چکیدهٔ هفت آسمان خوش آمدهای
نسیم خوشخبری آمد از مناره، چه خوب!
وزید عطر تو بین اذان، خوش آمدهای
بیا که باز نمکگیرمان کنی با عشق
کنار سفرهٔ خرما و نان، خوش آمدهای
تو میهمان منی؟ یا منم که مهمانت…؟
خوش آمدم به تو ای میزبان! خوش آمدهای!
جوانهها همه چشمانتظار مهر تواند
به باغ خشک دل ای باغبان خوش آمدهای
برای من که پر از شرم ماه شعبانم
بمان تو ای رمضانم! بمان! خوش آمدهای
#فاطمه_عارفنژاد
#ماه_رمضان
@golchine_sher
به مسجد میرود یا سمت قربانگاه میآید؟
چرا از هر طرف امشب نسیم آه میآید؟
قدمهایش چقدر از خانه تا مسجد شتابان است
به سختی عرش دارد پابهپایش راه میآید
چه شوقی میچکد از صورتش وقت وضو امشب
برایش عاقبت آن لحظۀ دلخواه میآید
برای بار آخر کوچهکوچه، کوفه میبیند
سراغ سایههای تیره، نور ماه میآید
هلا ای شهر! شام آخر است آمادهای آیا؟
چه بر روز تو در این فرصت کوتاه میآید؟
نمیبینند مردم حجم تنهایی مولا را
غریبی علی تنها به چشم چاه میآید
#فاطمه_عارفنژاد
@golchine_sher
صدایم بزن ای صدای تو باران
نگاهم کن ای آبروی بهاران
به یک جرعه لبخند و نور و نوازش
در این خاک دلتنگ، باغی برویان
بدون تو گلخانه روحی ندارد
به افسردگی میزند نبض گلدان
دوتا صندلی خالی از شور و شادی
بدون تو مانده در آغوش ایوان
بیا بپران خواب گنجشکها را
هیاهو بیاور به صبح درختان
عیادت کن از ماهی حوض کاشی
که کابوس دیده تمام زمستان
تو سروی و هرگز خزانی نداری
ولی من کیام؟ برگی افتان و خیزان!
بگو کی به این خانه سر میزنی؟ کی؟
کجا عمر دوری میآید به پایان؟
دلم ابری و آسمانم کبود است
صدا کن مرا ای صدای تو باران
#فاطمه_عارفنژاد
@golchine_sher
امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
برگشتهای بدون سوارت به خیمهگاه
در امتداد واقعه، در عصر اشک و آه
دلواپس کسیست نگاهت قدم قدم
گاهی اگر به پشت سرت میکنی نگاه
یالت چقدر سرخ... خیالت چقدر سرخ...
چشمت به خون نشسته چرا؟ آه ذوالجناح!
ای مرکب بهشت خدا! پس حسین کو؟
افتاده عرش روی زمین در کجای راه؟..
تنها رها به دشت... خدایا چه بیسپر!
سرها به روی نیزه... دریغا چه بیگناه!
فریاد «یا بُنَیَّ» جهان را گرفته است
بوی مدینه میوزد از سمت قتلگاه
#فاطمه_عارفنژاد
@golchine_sher
قدمهایت شکوه ریشه را در خاک احیا کرد
نهالان را برای لمس فروردین مهیا کرد
صدایت نغمهای نو خواند در گوش قناریها
نگاهت فطرت داوودی گل را شکوفا کرد
دل چشمه به چشمت گرم شد، با اشک تو جوشید
برای رد شدن از سنگ و صخره راه پیدا کرد
گواهی میدهد قاف از بلندای غرور خود
که سیمرغی که حرفش بود، با امر تو پر وا کرد
همیشه میشد از بالابلند قلهٔ فکرت
افقهای بعید و تازه را راحت تماشا کرد
کسی پرسید روزی لشکر سربازهایت کو؟
زمان راز تو و گهوارهها را زود افشا کرد
زلال رودها را ردپای تو به دریا برد
نسیم صبحدم را شور تو طوفان الاقصی کرد
#فاطمه_عارفنژاد
@golchine_sher
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
پر از شوق کشف است منظومههامان
پر از حیرت کهکشانهای تازه
پریدن به آغوش فصلی دگرگون
دویدن به سوی زمانهای تازه
به مرز علوم: اکتشافات بیحد
به بام فنون: نردبانهای تازه
رصد کردهاند آن طرفتر هدف را
سر برجها دیدهبانهای تازه
اگر چاه و چالهست در راه مقصد...
اگر ترس و شک و گمانهای تازه...
اگر خار در چشم و صبر است دستور...
اگر در گلو استخوانهای تازه...
ببین هفتخان را گذشتهست و حالا
رسیدهست رستم به خانهای تازه
وطن لشکری آرش آورده با خود
مسلح به تیر و کمانهای تازه
تویی وارث پهلوانهای پیشین
تویی نسلی از قهرمانهای تازه
بیا و بخوان دست افسانهها را
بیا و بگو داستانهای تازه..
به شوق صدور جهانبینی نور
بخوان صبح را با زبانهای تازه
کمی مشق کن لذت سادگی را
اگر سخت شد امتحانهای تازه
شهیدان میآیند و دارند بر تن
از آن عهد دیرین نشانهای تازه
که جادهست و این تکسوارانِ غیرت
که دشت است و این ارغوانهای تازه
به بذری که باور در این خاکدان کاشت
پدید آمده بوستانهای تازه
و خواهد رسید آخر آن صبح موعود
که ماییم و فتح جهانهای تازه
#فاطمه_عارفنژاد
#دهه_فجر
#انقلاب_اسلامی
@golchine_sher
بخند و مژده بده، وصل یار نزدیک است
صبور باش دل من! قرار نزدیک است
رسیده سینه به سینه از آن سر دنیا
خبر به حنجرۀ انتشار نزدیک است
گذشت دور زمستان و پادشاهی برف
من از نسیم شنیدم بهار نزدیک است..
بیا که دفتر تقدیر را ورق بزنیم
زمان نو شدن روزگار نزدیک است
سوار کشتی نوحیم در دل طوفان
چه جای دلهره؟ دریاکنار نزدیک است
هوای آمدنش را نفس بکش، خوش باش
که مقطع غزل انتظار نزدیک است
افق به سرخی خون خودش شهادت داد
سپاه صبح رسیده، سوار نزدیک است
#فاطمه_عارفنژاد
#شعر_انتظار
@golchine_sher
خوش آمدهای
سلام موهبت بیکران! خوش آمدهای
سلام مرحمت ناگهان! خوش آمدهای
سلام آیهتر از لحظههای جاری عمر
سلام بهتر از آب روان خوش آمدهای
سلام بر تو و بر سی سحر ستاره و نور
سلام ماه پر از کهکشان خوش آمدهای
تو ای خلاصۀ باران بیامان حضور
تو ای چکیدۀ هفت آسمان خوش آمدهای
نسیم خوشخبری آمد از مناره، چه خوب!
وزید عطر تو بین اذان، خوش آمدهای
بیا که باز نمکگیرمان کنی با عشق
کنار سفرۀ خرما و نان، خوش آمدهای..
جوانهها همه چشمانتظار مهر تواند
به باغ خشک دل ای باغبان خوش آمدهای
برای من که پر از شرم ماه شعبانم
بمان تو ای رمضانم! بمان! خوش آمدهای
#فاطمه_عارفنژاد
#ماه_رمضان
@golchine_sher
شهید تازهٔ غزه
غم خوردم و غم خوردم و غم خوردم و… سیرم
از زندگی دلخستهام، از مرگ دلگیرم
باری نداده باغ زیتونم بهجز اندوه
برگی نمانده در نهالستانِ انجیرم
روزی هزاران بار، بیارفاق میگریم
روزی هزاران بار، بیاغراق میمیرم
آن سو جوانم ارباً اربا میرود از دست
این سو تلظّی میکند نوزادِ بیشیرم
تیغ عطش میبُرّد اما کُند و با سختی
مشتاق مرگی تیزتر با ترکش و تیرم
غمسرنوشتم سرخ… پیشانینوشتم سرخ…
روز ازل با خون رقم خوردهست تقدیرم
همصحبت پیغمبران بودم تمام عمر
کی روح شیطان میتواند کرد تسخیرم؟
فردا که اسمم شد «شهید تازهٔ غزه»
زل میزنی از صفحهٔ گوشی به تصویرم
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
#غزه
@golchine_sher