eitaa logo
گلچین شعر
16.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
445 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
سيب غلتان رودخانه من! آهوي نقش بسته بر چيني! پري قصه هاي کودکي ام ! قالي دستباف تزييني! خُنکاي نسيم اول صبح! گرمي چاي عصر پاييزي! به چه نامي ترا صدا بزنم؟ ليلي روزگار ماشيني! دور مجنون گذشت اينک من دور ليلا گذشت اينک تو دست بردار از اين حکايت تلخ تا بگويم چقدر شيريني از کدامين عشيره ای بانو که در اين شهر آسمان زنجير شير از آفتاب می دوشی ميوه از باغ ماه می چينی اي جهان بر مدار مردمکت ، چشم بردارم از تو ؟ ممکن نيست من همانم که زندگی کرده سالها با همين جهان بيني گيسووان سياه پوشت را روي ديوار شانه ها آويز تا ببيني غزلسرايان را همه مشتاق شعر آييني عشق حق مسلم من و توست مابقی را به ديگران بسپار "هر چه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جويی زيان بينی" @golchine_sher
كجاي اين شب پر غصه آفتاب شدي كه خواند قصه به گوش ات كه غرق خواب شدي كدام بوسه تو را جرعه جرعه نوشيده ست كه پيش از آنكه بيابم تو را سراب شدي سوال پر تركي بر لبم نشاندي و بعد زمين خشك مرا ابر بي جواب شدي دعاي روز و شبم بودي و نمي دانم دعا نكرده براي كه مستجاب شدي بهار خلوت آغوش من تو را كم داشت تو دور ساقه پاييز پيچ و تاب شدي بهشت گمشده روزگار دوزخي ام براي من كه فقط مايه عذاب شدي تو بال اوج گرفتن نداشتي گنجشك از آب و دانه من بود اگر عقاب شدي @golchine_sher
در برکه ی نگاه تو مهتاب ديدني ست گهواره ام تو باشی اگر خواب ديدنی ست وقتي که آب در تن تو شسته مي شود بهت زلال مردمک آب ديدني ست هر وقت خاطرات هواي تو مي کنند پرواز عکس از قفس قاب ديدني ست مو را بدست باد بده بعد از آن ببين بي تابي هميشگي تاب ديدني ست تا غرق در غمت نشوم پيش تر بيا از دور اگر چه گريه سيلاب ديدني ست يک رود راه آمده ام چشم باز کن دريا براي ماهي مرداب ديدني ست لبهاي من سفينه ی فتح تو مي شوند برخيز ماه، لحظه پرتاب ديدني ست @golchine_sher
يک قدم پيش يک قدم به عقب حال من وقت ديدنت اين است حال سرباز بينوايي که رو به هر سمت و سو کند مين است از بساط من شکسته فروش، نگذر اينقدر بی تفاوت و سرد چيزی از من بخر ، خيالت جمع، قيمت دلشکسته پايين است ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ نپرﺱ، ﺑﯽ ﺗو، ﺧﺮﺍﺏ ؛ ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺍﺋﻢ ﺍلخمرت ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﻤﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ، حيف، ﺟﻨﺲ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ چين ﺍﺳﺖ دست گرمي چشم سگدارت استخوان استخوان جويده شدم روز بازي چه بر سرم آيد، اگر امروز روز تمرين است! تا که تعبير خوابهايم را مو به مو بشنوم شبي بردار روسري را، که در پريشاني، گيسووان تو ابن سيرين است باز کن بالهاي پنجره را، بس که زل زد به آسمان دق کرد زنگ در ناله مي کند، بشتاب، گوش ديوار خانه سنگين است باز در انتظار ديدارت کوچه را جرعه جرعه نوشيدم ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ته نشين آن باشی تلخی انتظار شيرين است @golchine_sher
تو خواب نازي و من آفتاب سرزده ام براي ديدنت از پشت کوه آمده ام مرا ببخش اگر بوي خون گرفته دلم به استکان غمت بي اجازه لب زده ام بپاش رنگ لبت را به چهره زردم خراب کن به تبسم ستون غمکده ام ببند چشم سياه و به چشم بندي من کبوترانه درآ از کلاه شعبده ام مگر تو با لب شيرين عنايتي بکني و گرنه با نمک از بخت شور هم رده ام اگر که عشق گناه است اي خدا بنشان به دامن همه عالم غبار مفسده ام @golchine_sher
گذشت فصل زمستان ولی بهار نشد غمی پس از تو نیامد که ماندگار نشد به ابتلای تو جمعی به بَسترند ولی کسی شدیدتر از من به تو دچار نشد ثمر نداد درخت صبوریم افسوس دلم پیاله خون شد ولی انار نشد عجیب نیست اگر شوق پر زدن داری که مثل من به سرت آسمان هوار نشد تو انتخاب منی از میان تنها تو گلایه نیست ولی اینکه اختیار نشد به استخاره شبی گفتم از تو دل بکنم هزار بار بد آمد هزار بار نشد نه شب پس از تو شب است و نه روز بعد تو روز که روزگار بدون تو روزگار نشد اگر چه یاد مرا دفن کرده ای در دل هزار شکر که این مُرده بی مزار نشد @golchine_sher
شب را نریز روی تن آسمانیت چادر نزن به مرتع سبز جوانیت نامحرمم؟ قبول، ولی پشت ابرها گم می شود خدای نکرده نشانیت می سوزد از نگاه تو شهر فرشتگان با شعله های شیطنت ناگهانیت هرگز به فکر چشم چرانی نبوده ام البته قبل پیشه آهو چرانیت تو چشمه روان شده از کوهسارها من پاره سنگ غارنشین روانیت سحر هزار ساحره در هر تغزلت شور هزار شاعره در شعر خوانیت فرهاد مرد از مرض قند و همچنان من غافل از عقوبت شیرین زبانیت با من غریبه با همه شهر آشنا سهم من از تو چیست؟ همین بدگمانیت گفتند شهد عاطفه خیرات می کنی پروانه های آمده از میهمانیت ای مهربانتر از همه سفره دارها بگذار من هم از سبد مهربانیت..... @golchine_sher
چقدر ماه شدي اي ستاره ماهیِ من بهار رشک برانگيز مهر ماهي من ! بزک نکرده به من سر زدي و مي داني هميشه بيشتري از زياده خواهي من هزار راه به تو مي رسد ولي هرگز نمي رسد به تو مردي به سر براهي من دل تو در گرو ديگريست با اينحال دلم خوش ست به تو، دلخوشي واهي من اگر چه جلد خيال مني ولي اين بار بلند تر بپر از سرنوشت چاهي من! برو که جنس تو آيينه است و ميترسم دلت کدر شود از آه صبحگاهي من برو که بيشتر از اين اسير غم نشوي سفيد بخت شوي عشق اشتباهي من! @golchine_sher
چون قصه مي برند دهان بر دهان تو را سخت است اينكه بشنوم از ديگران تو را در حجله ی خيال عروس مني هنوز هرچند ديگري بكشد درميان تو را عمري ميان سينه تنگم نشانده ام اي با نفس نفس زدنم توامان، تو را يك اتفاق ساده رساندت به من ولي يك اتفاق ساده تر و ناگهان تو را..... اي سيب سرخ دورتر از دست چيدنم تقدير چيد و داد به آب روان تو را از هر كرانه تير دعا را چه فايده گم كرده ام مني كه در اين بيكران تو را معشوقه ی زميني من باش تا ابد راضي نشو طلب كنم از آسمان تو را پژواك ناله هاي مرا خوب گوش كن تنها تو را، هميشه تو را، بي گمان تو را @golchine_sher
روسری را بدست باد بده آسمان را دوباره رنگ بزن سر به دامان ابرها بگذار با سرانگشت شانه چنگ بزن رسم آهو کشی ور افتاده ست، تو ولی اسب ناز را زین کن با تفنگ شکاری چشمت، ماه من، گله پلنگ بزن عیب از تنگی لباست نیست چشم یک شهر اگر درآمده است! تیر غیب است، من دعا کردم که خدایا به چشم تنگ بزن   ای که از سرزمین خورشیدی دوری راه را بهانه نکن گوشی ماه را شبی بردار به من بی ستاره زنگ بزن عشق دریای سهمگین بلاست، عاشقت از بلا نمی ترسد تا که باور کنی بیا بنشین پیش ما لقمه ای نهنگ بزن! @golchine_sher
یک قدم پیش یک قدم به عقب، حال من وقت دیدنت این است حال سرباز بینوایی که، رو به هر سمت و سو کند مین است از بساط من شکسته فروش، نگذر اینقدر بی تفاوت و سرد چیزی از من بخر خیالت جمع، قیمت دلشکسته پایین است ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ نپرﺱ، ﺑﯽ ﺗو ﺧﺮﺍﺏ؛ ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺍﺋﻢ ﺍلخمرت ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﻤﯽ ﻧﺪﺍﺭی حیف، ﺟﻨﺲ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼین ﺍﺳﺖ دستِ گرمیِ چشم سگدارت، استخوان استخوان جویده شدم روز بازی چه بر سرم آید، اگر امروز روز تمرین است تا که تعبیر خوابهایم را، مو به مو بشنوم شبی بردار روسری را، که در پریشانی، گیسوان تو ابن سیرین است باز کن بالهای پنجره را، بس که زل زد به آسمان دق کرد زنگ در ناله می کند، بشتاب، گوش دیوار خانه سنگین است باز در انتظار دیدارت، کوچه را جرعه جرعه نوشیدم ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ته نشین آن باشی، تلخی انتظار شیرین است @golchine_sher
یک قدم پیش یک قدم به عقب، حال من وقت دیدنت این است حال سرباز بینوایی که، رو به هر سمت و سو کَند مین است از بساط من شکسته فروش، نگذر اینقدر بی تفاوت و سرد چیزی از من بخر خیالت جمع، قیمت دلشکسته پایین است ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ نپرﺱ، ﺑﯽ ﺗو ﺧﺮﺍﺏ؛ ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺍﺋﻢ ﺍلخمرت ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﻤﯽ ﻧﺪﺍﺭی حیف، ﺟﻨﺲ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼین ﺍﺳﺖ دستِ گرمیِ چشم سگدارت، استخوان استخوان جویده شدم روز بازی چه بر سرم آید، اگر امروز روز تمرین است تا که تعبیر خوابهایم را، مو به مو بشنوم شبی بردار روسری را، که در پریشانی، گیسوان تو ابن سیرین است باز کن بالهای پنجره را، بس که زل زد به آسمان دق کرد زنگ در ناله می کند، بشتاب، گوش دیوار خانه سنگین است باز در انتظار دیدارت، کوچه را جرعه جرعه نوشیدم ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ته نشین آن باشی، تلخی انتظار شیرین است @golchine_sher