eitaa logo
گلچین شعر
17.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
458 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیدانم چرا حال خرابم را نمی فهمد واین آیینه ی نقش برآبم را نمی فهمد تمام عمر را بیهوده وقف قاب عکسی چند ولی او چهره ی محصور قابم را نمی فهمد مسیر جاده‌ ام تنهاشده ازپیچ وتابی پر ولی اومعنی این پیچ و تابم را نمی فهمد درون گودی چشمش لبالب موج پرسش ها ولی اوباز معنای جوابم را نمی فهمد همیشه شرح خوابم را برایش شعر می گویم ولی انگار او تعبیر خوابم را نمی فهمد کتاب فصل های عاشقی را یک به یک خواندم دریغا واژه ای از این کتابم را نمی فهمد شراب عشق می ریزم من از اشکان چشمانم ولی کیفیت ناب شرابم را نمی فهمد @golchine_sher
عکس صبحگاه زمان جنگ از اشک های خاکی و لبخند تا خدا از نخل های بی سر اروند تا خدا هر روز از حوالی مجنون گذشته ام از ذکر سرخ بر دل سربند تا خدا باید دوباره خانه ی دل را بنا کنم باید دوباره از همه دل کند تا خدا با های و هوی مردم دنیا نمی رسم با عاشقان محض خداوند تا خدا انانکه پله های جهان را یکی یکی با شوق و اشتیاق شمردند تا خدا ای آیه های سرخ که قرآن دیگرید دلتنگتان شدیم شبی چند تا خدا ما را بدون وصل و شهادت چه آرزو باید چشید طعم شکرقند تا خدا @golchine_sher
اشک ها را بریز در دل من، در زمستان خود نگه دارم چتری ام توی دست های خودت، زیر باران خود نگه دارم استکان تو را دهان زده ام؛ طعم گیلاس می دهم پس از این، می شود مزه ی لبانت را، زیر دندان خود نگه دارم معجزه نام دیگر عشق است؛ دوری از تو رژیم لاغری ام می توانم که اشک شعرم را، در غم نان خود نگه دارم عشق؛ اکسیر آخرین چای است؛ قدرتی را که سال های سال، برده ام تا تفاله هایش را، توی گلدان خود نگه دارم بعدتو دستهام توی هم اند؛ ترسم این است که فرار کند، می شود تا که بوی دستت را، لای دستان خود نگه دارم قهرمان جهان سلیمی نیست؛ قهرمان جهان منم گل من! می توانم تو را به من بدهند، روی مژگان خود نگه دارم @golchine_sher
آخرین دلشوره های مانده از شهریوراست در من این حال وهوا یک انقلاب دیگر است سخت می آیــد برایــم روزهـای پیـش رو گرچه پاییز ازتمام فصل هایم بهتر است @golchine_sher
گفتم تقاصِ التماسم را بگیرم از هرکسی جز تو حواسم را بگیرم! گفتم که تنها ماه این دریاچه باشم! از برکه هاشان انعکاسم را بگیرم! در کوچه ی دل، دوربینی نصب کردم تا عابران ناشناسم را بگیرم! دور از تو شالیزار ما را کدخدا برد همراهی ام کن تا که داسم را بگیرم! دور از تو با " غم" پاس کردم زندگی را باید که حال همکلاسم را بگیرم ! پیراهن نارنجی ام را دوخت پاییز مهر آمده، باید لباسم را بگیرم حتما به باران زنگ خواهم زد، کجایی؟ شاید همین امشب تماسم را بگیرم! ای سردبیر آزمون سخت پاکی! برگرد تا لوح سپاسم را بگیرم! @golchine_sher
مقدّس بود؛ رنگی از خدا داشت بلا جویانِ بی رنگ و ریا داشت لبالب بود از شوقِ شهادت دفاعی که نشان از کربلا داشت! @golchine_sher
زمان: حجم: 446.6K
(لبخند انار) چشم در چشم تو بهار می خندد چشمه و رود، سبزه زار می خندد از لب خنده های شیرینت به چه زیبا! انار می خندد با وزش های عطر گیسویت برگهای چنار می خندد روی سیم برق کوچه تان دسته دسته سار می خندد بر چنین باغ زرد و پاییزی نیزه های حصار می خندد باز رفته ای و گربه ی تو بر من و روزگار می خندد @golchine_sher
صبحِ باران دل‌انگیز عجب می‌چسبد تو و این اول پاییز، عجب می چسبد پشت یک پنجره‌ی ابری و باران خورده من‌ و تو دور همان میز عجب می‌ چسبد @golchine_sher
عشق کمیاب است اما بی گمان نایاب نیست آفتابِ مهربانی تا ابد در خواب نیست می‌رسد روزی که دلتنگِ تماشایم شوی هیچکس مانند من از دوری‌ات بی‌تاب نیست طاقتم کم می‌شود وقتی که پیشم نیستی ماهِ من، انگار در هفت آسمان مهتاب نیست بعدِ تو هر اشک بغضم را به آتش میکشد کاش میگفتی که آتش همنشین آب نیست می‌روی و از تو در آغوشِ من جا مانده است تیک تیک ِساعت و عکسی که از تو قاب نیست کاش می‌پرسیدی احوالِ مرا قبل از سفر بی تو اکنون، حال و روز شعرهایم ناب نیست @golchine_sher
مشق جمعه ها مهرهای ما‌، بی تو ماه‌های بی‌مهریست! سررسیدها سرریز از هوای بی‌مهریست کوچه ای که جاری بود "مهر" از دبستانش، جای خالی اش حالا رد پای بی‌مهریست درس عاشقی وقتی نیست مشق کودک‌ها "درد" جای "درس" اینجا در ازای بی‌مهریست یخ زده نفسهایش، حال مدرسه خوش نیست صحن کوچکش عمریست مبتلای بی‌مهریست هرچه جز محبت را خط بزن از این "دفتر" پاک کن دل ما را ! این چه جای بی‌مهریست؟ رد شد از الفباها، وسعت غمم بی تو واژه ها کم از شرحِ ماجرای بی‌مهریست بازگرد و برگردان عشق را به این دنیا زنگ اولِ صبح ات، انتهای بی‌مهریست جمعه ماند و تکلیفِ هفته های حیرانی مشق‌مان هنوز اما ندبه های بی‌مهریست... @golchine_sher
افسونگر شعرها از تو برای دل خود ساخته ام من به چشمان تو صد قافیه را باخته ام طرح زیبای تو افسونِ شبِ شعر من است بین هر بیت به توصیف تو پرداخته ام آنقدر محو تو ماندم که پس از دیدارت صورتم را جلوی آینه نشناخته ام چشم و ابروت سلاحند به جنگ آمده ای؟! پرچم صلح به تیغِ نظر افراخته ام ! بزن و پشت سرت را نکن از عمد، نگاه من که از لحظه ی اول سپر انداخته ام (پرنده شرقی) @golchine_sher
در هفته مبارک دفاع مقدس تقدیم به شهدای غرور آفرین لشکر ۲۵ کربلای استان مازندران عروج بی قراران بود و از پرواز جا ماندیم بهشتی های ما رفتند و ما در نا کجا ماندیم کبوتر باوران افسانه ی پرواز را هر صبح به لحن نور می خواندند و ما بی درد ها ماندیم خدا شاید از این دریا به ساحل رهنمون باشد که در امواج سر گردان شب بی ناخدا ماندیم نوای شورشان در شهر دل شورش به پا کرده ببین ما را که بی انگیزه در این تنگنا ماندیم خداوندان همت بند بند عشق را خواندند ولی ما بنده ی من های خود در بندها ماندیم حنای خون به زلف خویش بستند و سفر کردند ولی ما در فریبستان رنگ زلف ها ماندیم نترسیدند از موج خطر در عرصه ی پیکار دریغ از لشکر دریا دلان اینگونه جا ماندیم به ظاهر عده ای بی ادعا درد آشنا رفتند زمانی کشف خواهد شد که ما اهل ریا ماندیم سحر جویان چه زیبا ربنا را گوش می دادند در آن صبحی که ما در خواب غفلت بی صدا ماندیم شما رفتید و ما ماندیم اما ماندنمان تلخ چنان برگی که در طوفان پاییزی رها ماندیم @golchine_sher