eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
786 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر دوری ز من در آرزویت زار می میرم وگر پیش منی از لذت دیدار می میرم @golchine_sher
ز رفتن تو من از عمر بی‌نصیب شدم سفر تو کردی و من در جهان غریب شدم... @golchine_sher
کمند مهـر ،چنان پاره کن که گر روزی شوی ز کرده پشیمان، به هم توانی بست! @golchine_sher
زِ دوری تو نَمُردم؛ چه لافِ مهر زنم؟ که خاک بر سر من باد و مهربانیِ من ... @golchine_sher
خواهم از خَلق نهانت کنم اما چه کنم؟ که تو خورشیدی و اخفایِ تو نتوان کردن... @golchine_sher
‏کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی شوی ز کرده پشیمان، به هم توانی بست... @golchine_sher
‏منم آن که یک جهان را ز غمت به باد دادم .. @golchine_sher
منم آن که یک جهان را ز غمت به باد دادم‌... @golchine_sher
خواهَم از خَلق نَهانَت کُنم اما چه کُنم که تو خورشیدی و اخفایِ تو نَتوان کردن @golchine_sher
خوش آن مُردن که بر بالین خویشت بینم و باشد اجل در قبضِ جان، تنْ مضطرب، من در تماشایت! @golchine_sher
هیچ می گویی اسیری داشتم حالش چه شد؟ خسته ی من نیمه جانی داشت احوالش چه شد؟ @golchine_sher
عشق او ما را گرفت از چنگ دیگر دلبران تن برون بردیم از این میدان،ولی جان باختیم @golchine_sher
‏کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی شوی ز کرده پشیمان، به هم توانی بست... @golchine_sher
‏عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت... @golchine_sher
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی‌نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقین پروردهٔ کنار رسول خدا حسین کشتی شکست‌خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون تپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد @golchine_sher
گفتم اقرار به عشق تو نمی‌کردم کاش گفت اقرار چو کردی دگر انکار نکن... @golchine_sher
عشق چون کهنه شود،محو نگردد به فِراق @golchine_sher
خبر از رفتن آن سرو روانم مدهید بیخودم من خبر از رفتن جانم مدهید یا مجویید نشان از من سرگشتـه دگـر یا به آن راه که او رفته نشانم مدهید! @golchine_sher
‌‏مشو به سنگدلی های خویشتن مغرور که تیر آه من از سنگ خاره می‌گذرد @golchine_sher