از لای بیدهای رها روی شانه ام
عطرت دویده باز در آغوش خانه ام
هر ضلع خانه یاد تو را جار میزند
حتی خطوط پیرهن چارخانه ام
بیدار مانده خیره به شب،چشم خسته ام
خوابیده دست منتظرم زیر چانه ام
هر عصر کنج کافه ی دنجی به صرف چای
مهمان بغض و گریه و شعر و ترانه ام
این شعر را کنار خودت در خفا بخوان
تنها مخاطب غزل عاشقانه ام!
گفتی که راه دور و دراز است و صبر کن
من کم تحملم، چه کنم ؟ پر بهانه ام!
هنگام دیدنم که رسید از جناب نخل
قدری رطب بگیر و بیاور به خانه ام
#مریم_فردی
@golchine_sher
از لای بیدهای رها روی شانه ام
عطرت دویده باز در آغوش خانه ام
هر ضلع خانه یاد تو را جار میزند
حتی خطوط پیرهن چارخانه ام
بیدار مانده خیره به شب،چشم خسته ام
خوابیده دست منتظرم زیر چانه ام
هر عصر کنج کافه ی دنجی به صرف چای
مهمان بغض و گریه و شعر و ترانه ام
این شعر را کنار خودت در خفا بخوان
تنها مخاطب غزل عاشقانه ام!
گفتی که راه دور و دراز است و صبر کن
من کم تحملم، چه کنم ؟ پر بهانه ام!
هنگام دیدنم که رسید از جناب نخل
قدری رطب بگیر و بیاور به خانه ام
#مریم_فردی
@golchine_sher