eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
746 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه خلق، مرا از تو برحذر دارند از اشتیاق من و چشم تو خبر دارند درِ قفس بگشایید تا نشان بدهم پرندگان قفس نیز بال و پر دارند نسیم! منتظر کیستی؟ به راه بیفت هزار قاصدک اینجا سرِ سفر دارند گمان مکن دلِ آتشفشانم از سنگ است که قله‌های جهان، قلبِ شعله‌ور دارند عجیب نیست اگر دشمن خودم باشم درخت‌ها همه در آستین تبر دارند...! @golchine_sher
من از این جمع دلگیرم ، تو در آن جمع تنهایی چه دنیایی برایم ساختی... آری... چه دنیایی! چه رنجی می کشم تا صبح وقتی چشم می بندم چه رنجی می کشی وقتی که بر شب چشم بگشایی مرا با آبروداری چه کار؟ ای اشک! راحت باش که صدها ماجرا دارند با هم عشق و رسوایی نپرس از من چرا آیینه ها را از تو می پوشم؟! ...حسادت می کنند آیینه ها وقتی تو می آیی نمی آیی از آن یکشنبه ی دلگیر اما باز صدایت می زند هر هفته ناقوس کلیسایی... @golchine_sher
در باختن دل، کم و بسیار کدام است؟ در عشق، طلبکار و بدهکار کدام است؟ هرکس نظر انداخت به تو دست مرا خواند ای آینه‌رو! دفتر اسرار کدام است؟ از روی وفا بود که تیرم به خطا رفت بنگر که وفادار و خطاکار کدام است گر نیست غم عشق، چرا خانه‌خرابی؟ ور هست، دگر تکیه به دیوار کدام است؟ از چشم تو خواندم که برای دل عاشق منظور خدا از نظر یار کدام است صیاد تو بودی که دل از من نبُریدی معلوم شد آزاد و گرفتار کدام است در کشمکش عشق، بکش تیغ و مکش دست لطف تو به من می‌رسد، آزار کدام است؟! شِبلی‌ است سرافکنده و حلاج به معراج ای خلق بگویید که بر دار کدام است؟! "العبد و ما فی یده کان لمولاه" بازار کدام است و خریدار کدام است؟! @golchine_sher
غم آشنای من شد و من آشنای تو بالا گرفت کار دل مبتلای تو گفتی که: خوب می شکنم سهل و ساده است دل را گذاشتم به کناری برای تو گفتی که: مرگ قیمت وصل است جان ببخش بخشیدمش به قطره ای از خون بهای تو ابری شدم... هوای من آرام شد - ببار- باران شدم که دیده شوم در صدای تو دیدم میان طالب و مطلوب هیچ نیست من نیست این تویی که نشسته به جای تو دریا منم که با نفس ماه زنده ام در جذر و مد یک نظر از چشم های تو وقتی برای دیدن تو گریه می کنم می ریزم آسمان و زمین را به پای تو تا باد موج می زنی و موج می زنم این است ماجرای من و ماجرای تو @golchine_sher
این‌که دلتنگ توام اقرار می‌خواهد مگر؟ این‌که از من دل‌خوری انکار می‌خواهد مگر؟ وقت دل کندن به فکرِ باز پیوستن مباش دل بریدن وعده‌ی دیدار می‌خواهد مگر؟ عقل اگر غیرت کند یک بار عاشق می‌شویم اشتباه ناگهان تکرار می‌خواهد مگر؟ من چرا رسوا شوم یک شهر مشتاق تواَند لشکرِ عشاق، پرچم‌دار می‌خواهد مگر؟ با زبانِ بی‌زبانی بارها گفتی برو من‌که دارم می‌روم؛ اصرار می‌خواهد مگر؟ روحِ سرگردانِ من هرجا بخواهد می‌رود خانه‌ی دیوانگان، دیوار می‌خواهد مگر؟ @golchine_sher
اگرچه خلق مرا از تو بر حذر دارند از اشتیاق من و چشم تو خبر دارند در قفس بگشایید تا نشان بدهم پرندگان قفس نیز بال و پر دارند نسیم! منتظر کیستی به راه بیفت! هزار قاصدک اینجا سر سفر دارند گمان مکن دل آتشفشانم از سنگ است که قله‌های جهان قلب شعله‌ور دارند عجیب نیست اگر دشمن خودم باشم درخت‌ها همه در آستین تبر دارند @golchine_sher
وقت دل كندن به فكر باز پيوستن مباش دل بُريدن وعده ديدار می‌خواهد مگر؟ @golchine_sher