خسته ام .. خسته تر از آنچه که می پنداری
خسته از ” رفتنم ” این حادثه ی تکراری
پشت پایت عوض آب، من از کاسه ی چشم
اشک می ریزم عجب حال تاسف باری!
خوب من! دست تو خود حافظ من بود چطور
دلت آمد که مرا دست خدا بسپاری؟
کاش می شد که به جای چمدانت من را
موقع رفتنت از روی زمین برداری
#مهزاد_رازی
@golchine_sher
خسته ام .. خسته تر از آنچه که می پنداری
خسته از ” رفتنم ” این حادثه ی تکراری
پشت پایت عوض آب، من از کاسه ی چشم
اشک می ریزم عجب حال تاسف باری!
خوب من! دست تو خود حافظ من بود چطور
دلت آمد که مرا دست خدا بسپاری؟
کاش می شد که به جای چمدانت من را
موقع رفتنت از روی زمین برداری
#مهزاد_رازی
@golchine_sher
من از هر قید و بندی جز خیال تو رها هستم
در آغوشت به احوال جهان بی اعتنا هستم
کنارت آنقَدَر خوب است حالم که نمی فهمم
چه مدت پیش هم بودیم یا اصلا کجا هستم
اگر روزی فراموشی بگیرم باز خواهی دید
تو تنها چهره ای هستی که با او آشنا هستم
ببین دیگر من از چشمت نگاهم را نمی دزدم
به حس اعتماد چشم هایت مبتلا هستم
اگر یک ذره شک داری به عشقم امتحانم کن
خودت آنوقت می بینی از آن دیوانهها هستم
#مهزاد_رازی
@golchine_sher