eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
723 عکس
256 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
به دست شعله‌های شمع دادم دامن خود را مگر ثابت کنم پروانه‌مسلک بودن خود را اگر تقدیر، تن دادن به فرمان زلیخا بود همان بهتر که دست گرگ می‌دیدم تن خود را تو را ای عشق از بین هوس‌ها یافتم آخر شبیه آن که در انبار کاهی سوزن خود را اگر این بار رو در رو شدم با خود در آیینه به آهی محو خواهم کرد تنها دشمن خود را بگو با آسمانِ بغض‌دارِ پیرهن از ابر برای گریه کردن پاره کن پیراهن خود را به امیدی که شاید بگذری از کوچه‌ام یک شب به در آویختم فانوس هر شب روشن خود را @golchine_sher
به دست شعله‌های شمع دادم دامن خود را مگر ثابت کنم پروانه‌مسلک بودن خود را اگر تقدیر، تن دادن به فرمان زلیخا بود همان بهتر که دست گرگ می‌دیدم تن خود را تو را ای عشق از بین هوس‌ها یافتم آخر شبیه آن که در انبار کاهی سوزن خود را اگر این بار رو در رو شدم با خود در آیینه به آهی محو خواهم کرد تنها دشمن خود را بگو با آسمانِ بغض‌دارِ پیرهن از ابر برای گریه کردن پاره کن پیراهن خود را به امیدی که شاید بگذری از کوچه‌ام یک شب به در آویختم فانوس هر شب روشن خود را @golchine_sher
به امیدی که شاید بگذری از کوچه ام یک شب به در آویختم فانوس هرشب روشن خود را @golchine_sher
اگر این بار رو در رو شدم در آینه با خود به آهی محو خواهم کرد تنها دشمن خود را @golchine_sher
چنان با بودنش این خاک غرق نور ایمان شد که گویی شب به دست مهربان او چراغان شد به روی هر لب آهی بود از غم ، از ستم ،از  رنج. یکایک آه ها با هم گره خوردند..... طوفان شد چه طوفانی که از ریشه درخت ظلم را می کَند. چه طوفانی : که از آن کاخ شاهنشاه ویران شد یقین کردیم ما هر قدرتی جز عشق پوشالی است پس از آنی که سعد آباد تسلیم جماران شد دریغ آن پیرمرد مهربان از آن زمان که رفت تمام حرفهایش در دل تاریخ پنهان شد یکی دنیا به کامش مزه کرد و راه دیگر رفت یکی جا زد میان راه . برگشت و پشیمان شد. از آن روزی که ما از آرمانهایش گذر کردیم خمینی در میان شهر ، تنها  یک خیابان شد دریغ آن پیرمرد مهربان با آنهمه اوصاف فقط یک قاب عکس ساده بر میز مدیران شد @golchine_sher