این شعر من مثل کبوترها،غمش نان نیست
چون کاسه های کودکی دنبال باران نیست
دیگر قسم کافی است عاشق،نه! نخواهم شد!
چون قول های تو شبیه قول مردان نیست
هر شب خیابان های قلبت را وجب کردم
اما نفهمیدی دلیلش فتح میدان نیست
یوسف ! اگر زیبا نبودی دردسر کم بود
تقدیر بد رویان زلیخا نیست ! زندان نیست !
منظور من از گرگ،چشمان تو بود و بس
مردم نفهمیدند،پس تقصیر چوپان نیست
آخر مگر بی آبرویی شاخ و دم دارد
این حرف ها پشت سرم افسوس! بهتان نیست
انگیزه ات از این که من را آفریدی چیست؟
آه ای خدا من را بکش ! دنیا گلستان نیست
#نرگس_نوروزی
@golchine_sher
سهمم شده است گریه ی آرام در پتو
درگیریِ مداوم غم های تو به تو
با اینکه دم نمی زنم اما شکسته ام
دائم عبور می کند این بغض از گلو
باید تفالی بزنم،حافظم کجاست؟
دل خسته ام از این همه بحث و بگو مگو
حافظ ! به من دروغ نگو مثل مادرم
من دق نمی کنم به خدا، قصه را بگو
با من بگو به خاک سیاهی نشسته ام؟
یا مانده است بر جگرم داغِ آرزو
” می ترسی اشک در غم من پرده در شود؟”
زجرم دهند باز مرا خاطراتِ او؟
حافظ ! تو را به شاخه نباتت قسم بگو
لیلای من به ابن سلامی گرفته خو؟
” دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد"
من باورم نمی شود اینها،دروغگو!
#نرگس_نوروزی
@golchine_sher
این شعر من مثل کبوترها، غمش نان نیست
چون کاسه های کودکی دنبال باران نیست
دیگر قسم کافی است عاشق، نه! نخواهم شد!
چون قول های تو شبیه قول مردان نیست
هر شب خیابان های قلبت را وجب کردم
اما نفهمیدی دلیلش فتح میدان نیست
یوسف ! اگر زیبا نبودی دردسر کم بود
تقدیر بد رویان زلیخا نیست ! زندان نیست !
منظور من از گرگ، چشمان تو بود و بس
مردم نفهمیدند، پس تقصیر چوپان نیست
آخر مگر بی آبرویی شاخ و دم دارد
این حرف ها پشت سرم افسوس! بهتان نیست
انگیزه ات از این که من را آفریدی چیست؟
آه ای خدا من را بکش ! دنیا گلستان نیست
#نرگس_نوروزی
@golchine_sher