گرم است از تصور تو آشیان من
زیباست با خیال حضورت جهان من
تلخی اگرچه، شور غزلخوانی منی
آه ای شرابِ ریخته در استکان من
شیرین شدهست کام هر آنکه شنیده است
نُقل تمام شهر شده داستان من
هر جا که رفته پای خیال تو بیگمان
با سر دویده قبل تو روح روان من
لبهات را بکار در اندیشهی لبم
تا از بهار، قصه بگوید دهان من
تنها، دوای صبح و شب قلب من که نیست
دردت چکیده در دهن استخوان من
دلشورههای آمدن و درد رفتنی
آه ای همیشه سختترین امتحان من!
گفتند چیست علت شور نهان او
بیهیچ پردهپوشی و بی هر بهانه، من!
#نفیسه_نعمتی
@golchine_sher
تمام صحبتِ من بعد رفتنت هذیان
«من» است روح پلاسیدهای که سرگردان
تو نیستی و تنم خانهای که ویرانهست
دو شمع سوخته از سقفِ خانه آویزان
نشستهایم به امّید ساحل امنی
شکسته کشتی و در قایق است کشتیبان
جهان نبوده به وفق مراد هیچکسی
کلافهایم خدا و من و تو و شیطان
نیا پرندهی غمگین بهار فصل تو نیست
که تور بافته با قطرههای خود باران
#نفیسه_نعمتی
@golchine_sher
دلخورم دلخوشیِ ساده برایم بفرست
روح وارسته و آزاده برایم بفرست
در فرامین تو هر چند حرام است ولی
تا فراموش کنم، باده برایم بفرست
خستهام طاقت جنگیدنِ بسیارم نیست
دشمنِ از نفسافتاده برایم بفرست
مدعی ریخته در دور و بر من بسیار
لطفا این مرتبه دلداده برایم بفرست
چه کسی حوصلهی کسب سعادت دارد؟!
آه! خوشبختی آماده برایم بفرست
هر طرف مینگرم کوه و کویر و دریاست
قصد دارم بروم، جاده برام بفرست
#نفیسه_نعمتی
@golchine_sher