خواب شیرین تو رؤیای مرا آتش زد
شعله شد در دل تو جای مرا آتش زد
داغ آغوش تو بر پیرهنی بییوسف
آمد از چاه و زلیخای مرا آتش زد
آنقدر معجزه از دست تو در شعرم ریخت
که خدا کل غزلهای مرا آتش زد
در نگاه تو چنان محو خودم بودم که
برق چشم تو سراپای مرا آتش زد
تا رسیدم به تو در قصهٔ تنهاییهام
دست تقدیر، الفبای مرا آتش زد
#نیلوفر_عاکفیان
@golchine_sher
مسیر قصهٔ ما را غریبهای سد کرد
و بیاجازه در این قصه رفت و آمد کرد
نشست پای دلم شعر عاشقانه سرود
مرا درست همانی که دوست دارد کرد
شروع قصهٔ تازه، اگرچه سختم بود
شباهتش به تو اما مرا مردد کرد
نگاه سرد غریبه عجیب مثل تو بود
همان نگاه عجیبت که با دلم بد کرد
تو رفته بودی و انگار قسمتی از من
میان ماندن و رفتن تلاش بیحد کرد
غریبه بود، شبیه تو بود اما من...
بگو که با دل رفته چکار باید کرد؟
کمی به سردی چشم تو خیره شد اما
غریبهای که شبیه تو بود را رد کرد
#نیلوفر_عاکفیان
@golchine_sher
دَستَم نِمیرِسَد به بُلندایِ چیدَنَت
بایَد بَسَنـده کَرد به رؤیایِ دیدَنَت
#نیلوفر_عاکفیان
@golchine_sher