eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
705 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فکر می‌کردم اگر آتش بگیرد پیکرم بعد از آن ققنوس برمی‌خیزد از خاکسترم بعد ازین خاکستری در دستِ بادم، بگذریم منتِ آتش‌ فقط مانده‌است بر بال و پرم شمع سوزانم که دارم گریه بر خود می‌کنم بعد عمری، جایِ آب، آتش گذشته‌ست از سرم تا دلم از قیدِ خاک و آفتاب آسوده شد شب‌نشین خلوتِ مرداب شد نیلوفرم من نه فرهادم نه مجنونم ولی در عاشقی قهرمان دیگری در داستانی دیگرم ...! @golchine_sher
خودی‌ها دشمنند آخر چه امیدی به دیگرها برادر را به چاه انداختند اینجا برادرها نمی‌دانی چقدر از خواندن تاریخ بیزارم پُرند از واقعیت‌های ننگ‌آمیز دفترها چرا این‌قدر مردم مثل موج و صخره در جنگند خداوندا، نمی‌دانم چه سودایی‌ست در سرها به شوق روی باز دوستان رفتیم، اما حیف که برخوردیم ناغافل به قفل بسته‌ی درها خبر دارند در بندند وقتی بازمی‌گردند مگر آدم بیاموزد وفا را از کبوترها ...! @golchine_sher
دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم از رجزخوانی تردید و یقین خسته شدم عمر، سرگرمی طفلانه‌ی روز و شب ماست دیگر از بازی خورشید و زمین خسته شدم بی‌هدف این همه چون باد دویدن تا کِی! دلِ دیوانه کمی هم بنشین، خسته شدم در پیِ صیدِ تو، ای مرغِ سعادت، همه عمر بس که بیهوده نشستم به کمین، خسته شدم دلْ نه دیوانه‌ی عشق است، نه فرزانه‌ی عقل هم از آن رنج کشیدم، هم از این خسته شدم @golchine_sher
مشتاق صمیمانه‌ی دیدارِ شمایم اما تو بفرما به چه تدبیر بیایم هم سلسلهٔ مویِ تو بسته‌ست به دستم هم رشتهٔ گیسویِ تو پیچیده به پایم آمیخته با آتش و بغض است گلویم من گریهٔ شمعم که گرفته‌ست صدایم گردِ من دل‌سوخته پروانه زیاد است از این همه تنها تو دلت سوخت برایم بگذار بگریم که بگریم که بگریم ابری‌ست که ابری‌ست که ابری‌ست هوایم @golchine_sher
برای فتح تو ترفند من یقینی نیست که ناشناخته‌تر از تو سرزمینی نیست تو باردار هزار احتمال مجهولی که در هوای تو امکان پیش‌بینی نیست بیا به متن مضامین عشق برگردیم مناسب من و تو حاشیه‌نشینی نیست به گریه رفتم و گفتم که دوستت دارم ولی به بدرقه‌ی اشک آستینی نیست تمام مردم دنیا به دین خود باشند برای من که مقدس‌تر از تو دینی نیست @golchine_sher
اگر خاموش هم باشد، زبانی شعله‌ور دارد! یکی پروانه را از شمع گریان برحذر دارد فقط می‌خواست هم بالینِ عشقی آتشین باشد نمی‌دانست در آغوشِ او خفتن خطر دارد دلم چون موجِ ناآرام سر بر صخره می‌کوبد خداوندا ! چه شوری باز این دریا به سر دارد چقدر از لطفِ بی‌اندازه ساقی زمین‌گیرم یکی باید مرا از گوشه میخانه بردارد... کمی آیینه را هنگام بی‌تابی مدارا کن که آهی مختصر بر روح عریانش اثر دارد @golchine_sher