eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
447 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
برگرد و عکس دیگری از گنجه رو کن گاهی مرا در خاطراتت جستجو کن خود را پس از یک عمر دوری مثل سابق با این پلنگ لنگ لنگان رو برو کن من روی تپه گیج و تنها می نشینم اما تو هر شب برکه را بی تاب قو کن در انجمادم گُر بگیر از عشق رد شو با خون سرد شعر من کمتر وضو کن عادت ندارم با خودم درگیر باشم شلیک کن من را بکش یا آرزو کن قانون جنگل ظاهرا رحمی ندارد حرفی بزن یا سرب داغی در گلو کن هی کینه، بدبینی، دورنگی؛ عشق مشروط بوی تعفن می دهد این قصه، بو کن ! @golchine_sher
برگرد و عکس دیگری از گنجه رو کن گاهی مرا در خاطراتت جستجو کن خود را پس از یک عمر دوری مثل سابق با این پلنگ لنگ لنگان رو برو کن من روی تپه گیج و تنها می نشینم اما تو هر شب برکه را بی تاب قو کن در انجمادم گُر بگیر از عشق رد شو با خون سرد شعر من کمتر وضو کن عادت ندارم با خودم درگیر باشم شلیک کن من را بکش یا آرزو کن قانون جنگل ظاهرا رحمی ندارد حرفی بزن یا سرب داغی در گلو کن هی کینه، بدبینی، دورنگی؛ عشق مشروط بوی تعفن می دهد این قصه، بو کن @golchine_sher
برگرد و عکس دیگری از گنجه رو کن گاهی مرا در خاطراتت جستجو کن خود را پس از یک عمر دوری مثل سابق با این پلنگ لنگ لنگان رو برو کن من روی تپه گیج و تنها می نشینم اما تو هر شب برکه را بی تاب قو کن در انجمادم گُر بگیر از عشق رد شو با خون سرد شعر من کمتر وضو کن عادت ندارم با خودم درگیر باشم شلیک کن من را بکش یا آرزو کن قانون جنگل ظاهرا رحمی ندارد حرفی بزن یا سرب داغی در گلو کن هی کینه، بدبینی، دورنگی؛ عشق مشروط بوی تعفن می دهد این قصه، بو کن @golchine_sher
باید تو را از کل این دنیا جدا کرد یعنی به احساسی که داری اقتدا کرد این عشق زیبا را بدون لحظه ای مکث با احترام ویژه ای در سینه جا کرد دائم به گوشت شاملو یا کدکنی خواند آن نذرهای کهنه را حالا ادا کرد گنجشک های کوچه را یکشنبه شب ها باید که با اشعار نابت آشنا کرد حتی چنان از منجلاب کینه رد شد کولاک دل آزردگی را استوا کرد دور از تجمل، کوچه بازاری، کمی خاص یک زندگی با سبک شرقی دست و پا کرد بر عشق دامن می زدی، اما ندیدی آن چشم های قهوه ای با من چه ها کرد @golchine_sher
دیشب که یک آواره در پایانه جان داد یک سوژه بی شک دست عکاس جوان داد هی حرف پشت حرف جنجالـی به پا شد هی عکس پشت عکس دست عابران داد تقدیر شومی بر مدار شب رقم خورد انگار سرمایـی مضاعف بر خزان داد یک زن نگــاه کودکش را دورتر کرد وقتی که اشکش لحظه ای او را امان داد راننده ای  از  دور  با  فرضیه هایش افسانه ای مبهم به خورد این و آن داد معتاد یا بدکاره، مجنون یا فراری این صحنه را اخبار یک لحظه نشان داد حالا چه فرقی می کند یک مرد یا زن این واقعیت شهر را یکجا تکان داد یعنی به وجدان های بی دردی که خوابند گاهی تلنگر یا تکانی می توان داد @golchine_sher
خوب من، ای غزلم، شیرینم من در آئینه تو را می بینم سمت چشمان تو رو خواهم کرد جز تو حتی به خودم بدبینم مثل شب در هوس خورشید و بر سر قله ی دل شاهینم قصه از نیمه که رد شد برگرد تا نگویی که چرا غمگینم گرچه پاگیر زمستان بودم از ازل عاشق فروردینم خواستم از تو کمی یاد کنم این غزل هم که نشد تسکینم ای صمیمیت جاری! ای رود خوب یا بد چه کنم؟ من اینم @golchine_sher
برگرد و عکس دیگری از گنجه رو کن گاهی مرا در خاطراتت جستجو کن خود را پس از یک عمر دوری مثل سابق با این پلنگ لنگ لنگان رو برو کن من روی تپه گیج و تنها می نشینم اما تو هر شب برکه را بی تاب قو کن در انجمادم گُر بگیر از عشق رد شو با خون سرد شعر من کمتر وضو کن عادت ندارم با خودم درگیر باشم شلیک کن من را بکش یا آرزو کن قانون جنگل ظاهرا رحمی ندارد حرفی بزن یا سرب داغی در گلو کن هی کینه، بدبینی، دورنگی؛ عشق مشروط بوی تعفن می دهد این قصه، بو کن ! @golchine_sher
تا بی نهایت می رود روزی همین احساس ها با عشق زیبا می شود بر شاخه ها گیلاس ها روزی وضو می گیرد این ذهن زلال پنجره با بوی شب بوها و با عطر نجیب یاس ها ما می توانیم از خطر بی هر بهانه بگذریم حتی اگر زخمی شود دشت غزل با داس ها شاید همین شوریدگی مرهم شود بر شعر ما فردا که از هر صخره ای سر می زند ریواس ها فکری به حال عشق کن، در این قمار لعنتی یکبار دیگر بُر بزن تا رو شود این آس ها آدم! به حوا دل نبند حوا به آدم خو نکن فرقی نمی کرد از ازل سر تا ته کرباس ها @golchine_sher