تماشایت میکردم،
با چشمانی که لهجهی بوسه داشتند. ...
#یغما_گلرویی
@golchine_sher
يكي از روزهای چهل سالگیات
در ميان گير و دار زندگیِ ملالآورت
لابهلای آلبوم عكسهايت
عكس دختری مو بلند را پيدا میكنی
زندگی برایِ چند لحظه متوقف میشود
و قبضهای برق و آب برايت بیاهميت
تازه میفهمی بيست سالِ پيش
چه بیرحمانه
او را در هياهویِ زندگی جا گذاشتهای...
#یغما_گلرويى
@golchine_sher
در عبور از
زمستانهاے زندگی
صداے تو شالیست ڪه
دور شانههاے من می پیچد...
#يغما_گلرويی
@golchine_sher
این برگهاي زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و انها
پیشی می گیرند از یک دیگر
برای فرش کردن مسیرت
#یغما_گلرویی
@golchine_sher
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟
گلهها را بگذار... نالهها را بس کن...
روزگار گوش ندارد که تو هی شکوه کنی...
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را...
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود!
تا بجنبیم تمام است! تمام!!
مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت...
یا همین سال جدید! باز کم مانده به عید!
این شتاب عمر است...
من و تو باورمان نیست که نیست!
زندگی گاه به کام است و بس است؛
زندگی گاه به نام است و کم است؛
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به کام و چه به نام و چه به دام...
زندگی معرکهی همت ماست... زندگی میگذرد...
زندگی گاه به نان است و کفایت بکند؛
زندگى گاه به جان است و جفایت بکند؛
زندگی گاه به آن است و رهایت بکند؛
چه به نان و چه به جان و چه به آن...
زندگی صحنهی بیتابی ماست... زندگی میگذرد...
زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد...
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد...
زندگى گاه به ناز است و جهانت بدهد...
چه به راز و چه به ساز و چه به ناز...
زندگى لحظه بیداری ماست... زندگی میگذرد...
زندگی فرصت نیست، تجربه است؛
تا بدانیم حقیقت، نیستیم! «خاطرهایم»
#یغما_گلرویی
@golchine_sher