از بوسه گلگون تو خون میچکد ای تیر!
جان و جگرم سوخت! به این سینه چه گفتی؟
#فاضل_نظری
@golchine_sher
گاه با کوشش بسیار، غزل ساخته ام
فارغ از هرچه بگویی به تو پرداخته ام
تو همانی که مرا بر سر ذوق آوردی
هیچکس را بخدا مثل تو نشناخته ام
باز با باز چرا؟ عشق مگر فلسفه است؟
کفتری گفت به من: عاشق یک فاخته ام
عشق معنای قمار است، قماری واجب
بردی از من دل و حالا به تو دل باخته ام
عاقلان! در ته این چاه دگر سنگی نیست
من در این چاه که عشق است دل انداخته ام
#علی_رفیعی
@golchine_sher
از زمانی که تو را بینِ خلایق دیدم
مثلِ یک فاتحِ مغرور به خود بالیدم
عشق یک بار به من گفت: برو! گفتم: چشم!
عقل صد بار به من گفت: نرو! نشنیدم
پدرم هی وصیت کرد که عاشق نشوم
تو چه کردی که به گورِ پدرم خندیدم؟
سال ها درد کشیدم که به دردم بخوری
آخرش رفتی و از درد به خود پیچیدم
تشنه بودم که تو ساکِ سفرت را بستی
حیف از آن آب که پشتِ سرِ تو پاشیدم
آه ای کعبه ی از چشمِ خدا افتاده
کاش اینقدر به دورِ تو نمی چرخیدم
از دهانم که پر از توست بدم می آید
تُف بر آن لحظه که لب های تو را بوسیدم
از خودی زخم نمی خوردم اگر بی تردید
از سگم بیشتر از گرگ نمی ترسیدم
اینکه بخشیده ام ت فرقِ میانِ من و توست
من اگر مثلِ تو بودم که نمی بخشیدم
داستانِ من و زیباییِ تو یک خط است:
"بچگی کردم و از لای لجن گُل چیدم..."
#حسین_طاهری
@golchine_sher
روزی
هر قضاوت کننده ای
قضاوت می شود
” اکنون
تو برای حساب کشیدن از خود بسنده ای…
#فاضل_نظری
@golchine_sher
مَن اگر با مَن نباشم می شَوَم تنها ترین
کیست با مَن گر شَوَم مَن باشد از مَن ماترین
مَن نمی دانم کی ام مَن ، لیک یک مَن در مَن است
آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن ، روشن است
مَن اگر از مَن بپرسم ای مَن ای همزاد مَن !
ای مَن غمگین مَن در لحظه های شاد مَن !
هرچه از مَن یا مَنِ مَن ، در مَنِ مَن دیده ای
مثل مَن وقتی که با مَن می شوی خندیده ای
هیچ کس با مَن ، چنان مَن مردم آزاری نکرد
این مَنِ مَن هم نشست و مثل مَن کاری نکرد
ای مَنِ با مَن ، که بی مَن ، مَن تر از مَن می شوی
هرچه هم مَن مَن کنی ، حاشا شوی چون مَن قوی
مَن مَنِ مَن ، مَن مَنِ بی رنگ و بی تأثیر نیست
هیچ کس با مَن مَنِ مَن ، مثل مَن درگیر نیست
کیست این مَن ؟ این مَنِ با مَن زمَن بیگانه تر
این مَنِ مَن مَن کنِ از مَن کمی دیوانه تر ؟
زیر باران مَن از مَن پر شدن دشوار نیست
ورنه مَن مَن کردن مَن ، از مَنِ مَن عار نیست
راستی ! این قدر مَن را از کجا آورده ام ،
بعد هر مَن بار دیگر مَن ، چرا آورده ام ؟
در دهان مَن نمی دانم چه شد افتاد مَن
مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من
ناصر_فیض
@golchine_sher
چون غم و شادیِ
جهان در گذر است
بهتر آن است که من
خاطرِ خود خوش دارم
#حافظ
@golchine_sher
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
به خیابان شلوغی که نباید، رفتیم
میشنیدیم صدای قدمش را اما؛
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم
زندگی سرخیِِ سیبی است که افتاده به خاک
به نظر، خوب رسیدیم؛ ولی بد رفتیم
آخرین منزل ما کوچه ی سرگردانیست
دربهدر در پی گم کردنِ مقصد رفتیم
مرگ، یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن، باشد، باشد، رفتیم
# فاضل نظری
@golchine_sher
چقدر خوب و قشنگی، چقدر زیبایی!
من از خدا که تو را آفرید، ممنونم...
فرامرز عرب عامری
@golchine_sher
درین سرای بی کسی، کسی به در نمیزند
به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمیزند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمیزند
نشستهام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمیزند
گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم
یک صلای آشنا به رهگذر نمیزند
دل خراب من دگر خرابتر نمیشود
که خنجر غمت از این خرابتر نمیزند
چه چشم پاسخ است از این دریچههای بستهات؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمیزند
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمیزند
هوشنگ ابتهاج
@golchine_sher
هر شب از عمرم به سختیِ هزاران شب گذشت
عمر آنقدری که می گویند هم کوتاه نیست...
محمد پورمرادی
@golchine_sher
به کدامین گناه؟
با برادر زیارت آمده بود
دست در دست مادر و پدرش
وقت ناب اذان، غروبِ حرم
مثل باغ بهشت در نظرش
ناگهان با صدای غُرّش تیر
ریخت آرامش دعا بر هم
باغی از لاله و شقایق شد
سنگفرش رواقهای حرم
نالۀ یا حسین و یا زهرا
و صدایی که در فضا پیچید
پسرم آرتین خداحافظ
بغض در بین لحظهها پیچید
مادر افتاده در کنار پدر
آرشام آنطرف سراپا خون
نقش بسته به سنگفرش حرم
جملهای که نوشته شد با خون:
به کدامین گناه کشته شدند؟
سیزده تا کبوتر مظلوم
در حضور غریب شاهچراغ
تازه شد داغ بیسر مظلوم
شیعه در طول قرنها بسیار
داغ دیدهست، شعلهور شده است
چه پسرها که دیده داغ پدر
چه پدرها که بی پسر شده است
نسل سلمان، ابوذر و عمار
از تبار شهادت و دردیم
بارها از میان شعلۀ قهر
مثل ققنوس سر بر آوردیم
#کمیل_کاشانی
@golchine_sher
شیشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی
هر شکستی که به هر کس برسد از خویش است
#صائب تبریزی
@golchine_sher