گاه با کوشش بسیار، غزل ساخته ام
فارغ از هرچه بگویی به تو پرداخته ام
تو همانی که مرا بر سر ذوق آوردی
هیچکس را بخدا مثل تو نشناخته ام
باز با باز چرا؟ عشق مگر فلسفه است؟
کفتری گفت به من: عاشق یک فاخته ام
عشق معنای قمار است، قماری واجب
بردی از من دل و حالا به تو دل باخته ام
عاقلان! در ته این چاه دگر سنگی نیست
من در این چاه که عشق است دل انداخته ام
#علی_رفیعی
@golchine_sher
بسمه تعالی
آنقَدَر گریه کرد و اسماء دید ، این علی آن علی خیبر نیست
مثل زهرا علی پر از درد است ، گر چه مانند یاس پرپر نیست
گرچه این خانه عطر زهرا داشت ، بین دیوار و در ولی حالا
با فشاری که در به او آورد ، هیچ جا مثل آن معطر نیست
داغ بابا به سینه ی او بود ، داغ شد از آتشِ در ، میخ
داغ روی داغ آوردند ، مگر او بضعه پیمبر نیست ؟؟؟
پهلویش را شکست با پا وُ ... ، نَفَس اش را گرفت با مسمار
عین گودال قتلگاهِ حسین ، ولی این میخ مثل خنجر نیست
تخته ی در شکست و باسرعت، چون سه شعبه به سمت مادر رفت
رد شد از مادر و به کودک خورد ، گرچه لب تشنه مثل اصغر نیست
موقع غسل آن تن لاغر ، بغض مردانه ای ترک برداشت
بس که خونابه شسته فهمیده ، جای سالم به روی پیکر نیست
تا کفن کرد جسم زهرا را ، بچه هایش به گریه افتادند ...
بخدا لحظه ی غم انگیزی ، مثل این لحظه حزن آور نیست
"خوب شد شانه های سلمان بود ، تا نیفتد امیرمان از پا ..."
باید این روزها مراقب بود ، تکیه گاه علی که دیگر نیست
#علی_رفیعی(حبیب)
#عضوکانال
@golchine_sher
ما زخم عمیق ایم و شما مرهم مایی
تنها تو فقط تکیه گه محکم مایی
هر چند زیاد از تو به ما میرسد آقا ...
اما تو کریمانه رضا از کم مایی
"ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم
ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی"
آدم شدنم خون جگرت کرده ببخشید
تو خیمه نشینِ عمل دَرهَم مایی
ما از تو به غیر از تو نمودیم تمنا ...
این شد که شما فکر زر و دِرهَم مایی
#علی_رفیعی(حبیب)
#عضوکانال
@golchine_sher