🤲 اعمال مشترک و مخصوص شبهای قدر
📿 برای شبهای قدر بسیار صلوات فرستادن تاکید شده
𝐉𝐎𝐈𝐍 𝐂𝐇𝐀𝐍𝐍𝐄𝐋
@golchintap
یکی از سخت ترین سوال هایی که جوابی واسش نمیتونی پیدا کنی، وقتیه که مغزت بهت میگه صبر کن قلبت میگه تا کی ...!
ریاضی خوندم و نمیدونم با چه منطقی عاشقت شدم!
حسابداری خوندم ولی نفهمیدم رو چه حسابی ادم حسابت کردم!
جغرافیا خوندم، اگه ارومیه بشی روت ارس میکشم!
پزشکی خوندم ولی هنوز نمیدونم نبودنتو چجوری درمان کنم!
هوافضا خوندم ولی نمیدونم چطور توو مدارت قرار بگیرم!
اقتصاد خوندم ولی نمیدونم بودنت چه سودی داشت!
نجوم خوندم ولی هیچ ستاره ای مثل تو ندیدم!
پرستاری خوندم ولی تو تب نکردی برام!
معماری خوندم ولی نتونستم طرح لبخندتو بکشم!
عمران خوندم ولی نمیدونم چجوری پایههای رابطهمونو بسازم!
ژنتیک خوندم، ولی نمیدونم شما چه ژن جهش یافته ای دارید که اینقد نابید!
گفته بودم بی تو میمیرد دلم ، اما نمرد
زنده ماند اری ولی دیگر برایم دل نشد...
یچیزی میگمو میرم :
هیچی مثل منتظر موندن
سر پا نگهت نمیداره ؛
و در عین حال هیچی مثل منتظر بودن
از پا درت نمیاره....
آدمها ممکنه خیلیها رو دوست داشته باشن
ولی عاشق یه نفر میشن!
تو برای من اون یه نفر بودی :)
ومن برای تو یکی از اون خیلــــی ها ...
دیدی بعضی وقتا اینقدر یه آدم برات قشنگه
وهمه چیشودوس داری
انگار وقتی خداداشته می آفریدش،
توهم نشستی کنارش نظر دادی
توبرای من این شکلی هستی :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🍃یکشنبه ۲۰ فروردین ماهتون عالی
🍃🌼امروزتان زیبا و پراز موفقیت
🌷🍃لحظه هایتان سرشار
🍃🌷آرامش و دلخوشی
🌼🍃 امیدوارم امروز خدا
🍃🌷سرنوشتی دوستداشتنی
🌼🍃 زندگی پراز عشـق
🍃🌷روزی فراوان ، لبی خندان
🌼🍃و دلی مهربون براتون رقم بزنه
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
دوستان گلم سلام
امروز یکشنبه دومین روز از هفته مون رو معطر میکنیم به
ذکر 🌺 گل صلوات
هدیه به
🌺حضرت علی علیه السلام و
🌺حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه
به نیت سلامتی و ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
و برآورده شدن حاجات قلبهای مهربانتان ان شاء الله
🤲🤲🤲🤲
لطفا تعداد صلوات هارو در پی وی اعلام بفرمایید ممنون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنههای اکشن دریا
📝
بد دهانی عصاره بیشعوری!
بله دهان خودت است، اصلا اختیارش را داری که هر چیز کثافت و پلشتی را به آن داخل یا از آن خارج کنی، اما فراموش نکن که گوشها نیز صاحبانی دارند و آنها نیز دارای حقوقی هستند.
اهمیت ندادن به دیگران، عبور کلامی و رفتاری از حریم دیگری، این روزها شدهاند برای جمع بزرگی ارزش؛ نوجوان، جوان و بزرگسال هم ندارد.
هر چه چرندگو تر و هرز رفتارتر، هر چه متجاوزتر به آزادی دیگران، به قول خودشان با حال تر و با ارج و قرب تر!
یعنی هر چه کمتر به خودت زحمت رعایت حال دیگری را بدهی ، هر چه زشت رفتار و گفتارتر باشی، هر چه بی شخصیت تر باشی ، انگار ارزشت بالاتر است.
کجا داریم می رویم؟ چطور شد که تنبل مقام پیدا کرد؟ آنقدر تنبل که حتی دهان خودش را نمی تواند لجام بزند، درست نوشتن و درست گفتن نمیداند و نمیخواهد بداند، هر چه پست تر باشد و بیشتر از خود پستی نشان دهد، هر چه سست تر باشد و از خود بی قیدی و بدی نشان دهد، محبوبتر است.
خانم و آقای با افتخار نادان، دهان مال خودت است، اما گوش ها متعلق به دیگرانند. زمانی که در مکان عمومی هستی و دیگران حضور دارند، زبالههای درونت را همان جا نگاه دار. واژگان زشت، بی خاصیت و آلوده خود را اطراف آن سطل زباله که نامش را دهان گذاشته ای نریز.
رعایت حال دیگران، استفاده نکردن از واژگان زشت در حضور دیگران و عابران ناشناس، دشوار نیست. کسی هم بابت بد دهانی به شما جایزه نمیدهد. چندش آور بودن هم هیچ کجا ارزش نیست. پارک، خیابان، فلان مرکز خرید، بهمان مجتمع را تنها برای من و تو نساخته اند. این ها متعلق به همه هستند. اگر تو میپسندی که هر کس هر چه دلش خواست مقابل عزیزان تو بگوید، دلیل نمیشود که دیگران هم مانند تو این را دوست داشته باشند.
ادب مرد، به ز دولت اوست.
خواهشمند است از ریختن زبالههای کلامی و رفتاری تان اکیدا خودداری فرمائید !
👤ایرج نوروزی
📝
اثر شوفر چیست؟
ماکس پلانک بعد از اینکه جایزه نوبل را در سال ۱۹۱۸ میگیرد یک تور دور آلمان می گذارد و در شهرهای مختلف درباره کوانتوم مکانیک صحبت میکند.
چون هر دفعه دقیقا یک محتوا را ارائه میکند راننده اش احساس می کند که همه مطالب را یاد گرفته است.
و روزی به آقای پلانک می گوید«شما از تکرار این حرفها خسته نمیشوید؟ من الان می توانم به جای شما این مطالب را برای دیگران ارائه کنم.
می خواهید در مقصد بعدی که شهر مونیخ است من سخنرانی کنم و شما لباس من را بپوشید و در جلسه بنشینید ؛ برای هردوی ما تنوعی ایجاد میشود». پلانک هم قبول میکند!
شوفر خیلی خوب در جلسه درباره کوانتوم مکانیک صحبت میکند و شوندهها هم خیلی لذت میبرند. در انتهای جلسه فیزیکدانی بلند میشود و سوالی را مطرح میکند.
شوفر که جواب سوال را نمی داند در نهایت خونسردی میگوید «من تعجب میکنم که در شهری پیشرفته مثل مونیخ سوالهایی به این اندازه ساده میپرسند که حتی شوفر من هم میتواند جواب بدهد! شوفر عزیز، لطفا شما به سوال ایشان پاسخ دهید».
🔑امروزه در علم مدیریت اسم این اثر را «اثر شوفر» گذاشته اند. این اثر ناشی از نوعی توهم دانايی است که افراد همه چیز دان بیشتر به آن مبتلا می شوند.
باید توجه کرد که دانش مانند کوهی یخی است که بخش کمی از آن قابل رویت است و بخش اعظم آن را نمی توان مشاهده کرد. افراد سطحی نگر صرفا بخش قابل مشاهده دانش را می بینند و گمان می کنند که کل دانش را دریافت کرده اند در حالی که این فقط توهمی از دانايی است.
👤دکتر عادل صلواتی
𝐉𝐎𝐈𝐍 𝐂𝐇𝐀𝐍𝐍𝐄𝐋
@golchintap
📝
درباره ی یک خدای مهربان تر!
▫️توی دانشگاه ارواین یک نقطه ی استراتژیک وجود دارد که ظهرها، مهمان چندتا جانماز میشود و دانشجوهای انگشت شماری که آمده اند برای نماز. یک فضای کوچولو و جمع و جور که سقفش آسمانِ خداست و آفتابِ ملسِ کالیفرنیا. از سه طرف پوشیده شده با گلهای رازقی و برگهایی که دیوار راست را گرفته اند و رفته اند بالا. حالا به این صحنه چندتا دختر و پسر جوان را اضافه کن که توی شلوغ پلوغی دنیا در حال قنوت هستند یا یک قرآنِ جیبی را زیر لب زمزمه میکنند. انقدری این منظره انرژی مثبت دارد که دین و پیغمبر و معاد که هیچ، حتی آدم خداناباور هم وقتی از اینجا رد میشود سرعتش را کم میکند تا سهمیه ی آرامش روزش را ذخیره کند.
▫️راستش این روزها، ظهرهای ماه رمضان، این نمازخانه ی باصفا من را خیلی یاد "بهنام" یکی از رفیقهای نزدیکم توی ایران می اندازد. بهنام مغز متفکر کامپیوتر بود و هر وقت هرجا کارم گیر میکرد میرفتم سراغش. آرزوهای دور و درازی هم داشتیم که یک روز با هم شرکت بزنیم و من مدار الکترونیک طراحی کنم و بهنام هم کد کامپیوتر بنویسد، که خب طرح هایمان همه در نطفه خفه شدند. یک بار ماه رمضان رفته بودم سراغش و خیلی پکر بود. پاپِی شدم که چی شده؟ تعریف کرد که از شرکتشان آمده بیرون و داشته از گشنگی به خودش میپیچیده. رفته توی یک بقالی و کیک و ساندیس را انداخته توی مشمای مشکی و سوار ماشین شده. بنده خدا طاقت نیاورده تا خانه صبر کند. همانجا با کله رفته توی کیک و ساندیس و همینطوری که دو لپی مشغول بوده یک نفر میزند به شیشه ی ماشین: "تق تق". بهنام خیلی اسلوموشن، شبیه قاتلی که اثر انگشتش روی تمام وسایل خانه جا مانده، سرش را برمیگرداند و زل میزند توی چشمهای مامور. پنج ثانیه ی تمام مامور و بهنام که یک نصفه کیک گوشه ی لپش جا خوش کرده روی هم قفل میشوند و کسی حرفی نمیزند. بهنام میگفت تنها کاری که در آن شرایط طاقت فرسا از عهده اش برآمده این بوده که با همان حالت اسلوموشن لقمه را قورت بدهد و بعد مثل مرغ بال و پرکنده ای که از توی قفس به دنیا نگاه میکند، منتظر بشود تا ببیند دست تقدیر چه خوابی برایش دیده. خلاصه ی ماجرا اینکه مامور کوتاه نیامد و کار بهنام و ماشینش بیخ پیدا کرد و چه و چه.
▫️داشتم فکر میکردم که اگر یک روزی بخواهم از خدا بنویسم، ترجیح میدهم از خدای دانشجوی دانشگاه ارواین بنویسم، نه خدای آن ماموری که بهنام را خِفت کرد. به من حق بده و بگذار که بروم دنبال خدایی که مهربان تر بود. خدایی که بنده هایش به خداناباورها آرامش هدیه می دادند.
👤 #مهدی_معارف
𝐉𝐎𝐈𝐍 𝐂𝐇𝐀𝐍𝐍𝐄𝐋
@golchintap
ریاضی خوندم و نمیدونم با چه منطقی عاشقت شدم!
حسابداری خوندم ولی نفهمیدم رو چه حسابی ادم حسابت کردم!
جغرافیا خوندم، اگه ارومیه بشی روت ارس میکشم!
پزشکی خوندم ولی هنوز نمیدونم نبودنتو چجوری درمان کنم!
هوافضا خوندم ولی نمیدونم چطور توو مدارت قرار بگیرم!
اقتصاد خوندم ولی نمیدونم بودنت چه سودی داشت!
نجوم خوندم ولی هیچ ستاره ای مثل تو ندیدم!
پرستاری خوندم ولی تو تب نکردی برام!
معماری خوندم ولی نتونستم طرح لبخندتو بکشم!
عمران خوندم ولی نمیدونم چجوری پایههای رابطهمونو بسازم!
ژنتیک خوندم، ولی نمیدونم شما چه ژن جهش یافته ای دارید که اینقد نابید!
یکی از سخت ترین سوال هایی که جوابی واسش نمیتونی پیدا کنی، وقتیه که مغزت بهت میگه صبر کن قلبت میگه تا کی ...!
گفته بودم بی تو میمیرد دلم ، اما نمرد
زنده ماند اری ولی دیگر برایم دل نشد...