#داستان_شب 💫 شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره، دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد. امیر علت این خنده را پرسید. مرد پاسخ گفت: "در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم.روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم. در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت:" شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است!!" اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم... امیر پس از شنیدن داستان، رو به مرد میکند و میگوید: "کبکها شهادت خودشان را دادند."پس از این گفته، امیر دستور داد؛ سر آن مرد را بزنند.

انتهای شب نگرانی هایت را به خدا بسپار🌷 آسوده بخواب خدا بیدار است شبتون بخیر و سرشار از آرامش آسمونی🌷

🌸 سلام یک روزقشنگ 💗یک دل آرام 🌸یک شادی بی پایان 💗یک نور از جنس امید 🌸میهمان خانه هایتان روزتون بخیرو شادی🌹 🗣 @tootiter

🗓۱۴۰۲/۳/۳۱ 🌺 امروز خوب‌تر باش 🌸 برای خودت، 🌺 برای همه، 🌸 برای زمینی که 🌺 به خوب بودنت نیاز دارد... 🌸 سلام صبح بخیر 🌺 چهارشنبه‌تون گلباران @Loveyoub

تقدیم به تیرماهی عزیز تولدت مبارک 💖 پیشاپیش تابستان و تیرماه فصل آتش و عشق مبارک💖

🌼صبح...☀️ 🍃یعنی 🌼طلوع دوباره امید 🍃امیـد به قدرتی که 🌼محبتش بی انتهاست 🌼ســـلام 🍃صبحتون پر از محبت خدا 🌼روزتون سرشاراز شادی و آرامش

صبح 31 خرداد

کردستان زیبا و دلنشین💚 اینجا روستا بلبر در منطقه‌ی اورامانات

ولی این دنیا یه اتاق اینجوری ب من بدهکاره :)