eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
1.9هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
27.6هزار ویدیو
154 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز ای دی مدیر کانال و گروه جهت انتقاد یا پیشنهاد @bondar1357 @golchintap1
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 • وقتی تونستم خودم رو از باتلاق افکار منفی نجات بدم که عمیقاً این گفته مندی هیل رو درک کردم : وقتی خوندمش حس کردم راهمو پیدا کردم :) 1- دردناک است، تغییر دردناک است اما هیچ چیزی دردناک تر از ماندن و گرفتار شدن در وضعیتی نیست که به آن تعلق ندارید. 2- هر چقدر هم خودم یا دیگران رو مقصر بدونم گذشته تغییر نمیکنه و از دردم کم نمیشه. 3-یعنی از یه جایی به بعد متوجه شدم که هر چقدر منتظر بمونم که رنج ها از بین برن، هیچ فایده ای نداره. 4- دیگه صبر نکردم که همه چیز خوب بشه تا بتونم برای اهدافم تلاش کنم. 5- پس دیگه منتظر نموندم تا آدمها برگردن یا اصلاح بشن تا احساس خوشبختی کنم. 6- چون قرار نیست معجزه ای رخ بده و زندگیم رو کاملا دگرگون کنه. 7- پس از یک جایی به بعد، باید بپذیریم که سختی حرکت کردن و کنار اومدن با اضطراب ها خیلی کمتر از رکود و تکراره. چون آبی که در جریانه آلودگی هارو با خودش می‌بره. 8- در واقع من متوجه شدم اگه برای رشد و تغییر تلاش نکنم بیشتر توی باتلاقی از غم و خشم فرو میرم. 9- از یک جایی به بعد با تن زخمی رو به جلو رفتن رو یاد گرفتم و با اضطرابم کنار اومدم :)))))
و خداوند برای تماشای تـــــــو مرا آفرید...
وقتی ردپای مهربانی ات را در قلب کسی باقی بگذاری همیشه بیشتر از حاضرین حاضر خواهی بود حتی اگر غایب باشی ...
📝 اثر قیمت صفر فریب قیمت صفر را نخورید! تصور کنید یکی از همکاران شما در محیط کار، همه کارمندان را با یک جعبه شیرینی و فنجان قهوه مهمان میکند. همه از این اتفاق خوشحال و راضی هستند.اما تصور کنید همین شخص روز بعد با همان شیرینی سرکار بیاید. اما این بار هر شیرینی را ۱۰۰۰ تومان بفروشد. با وجود قیمت بسیار ارزان، فقط تعداد محدودی از او شیرینی میخرند. به عبارتی بهتر، تقاضا برای یک کالا، در قیمت صفر و قیمتی نزدیک به صفر بسیار متفاوت است. اثر قیمت صفر یا Zero Price Effect یک اثر مهم اقتصادی است. نکته اینجاست که در ذهن عموم مردم قیمت یک ریال با کالای رایگان بسیار متفاوت است. اثر قیمت صفر به طور کلی یعنی با کاهش قیمت، تقاضا رفتهرفته افزایش پیدا میکند، اما با رسیدن به قیمت صفر، شاهد رشدی عجیب در حجم تقاضا خواهیم بود. قیمت صفر باعث میشود تصمیمات احمقانه بگیریم. تصمیم میگیرید شیرینیجات مصرف نکنید. تصمیمی کاملا عاقلانه است، برای کاهش وزن. چون به این نتیجه رسیده اید که لذت مصرف شیرینی به رنج دیابت و بیماری قلبی نمیارزد و میدانید هزینه مالی و جانی ناشی از این بیماریها خیلی تلختر از طعم یک شیرینی است. اما همکارتان یک شیرینی مجانی تعارف میکند. پیش خودتان میگویید که مدتهاست شیرینی نخوردم و از این به بعد هم نیت خوردن شیرینی را ندارم، پس ایرادی ندارد اگر امروز این پیشنهاد رایگان را بپذیرم. حتی شاید دلتان بخواهد دو تا بردارید! چرا یک دفعه آدمی به این حد منطقی و عاقل، به آدمی غیرمنطقی، احساسی و هیجانی تبدیل میشود؟ اثر قیمت صفر قادر است تصمیمهای منطقی ما را کنار بزند و از ما انسانی غیرمنطقی بسازد. جالب اینجاست که اگر آن شیرینی هزار تومان قیمت داشت، آن را نمیخریدید. اما چند توصیه: ۱.در دنیا هیچ چیز رایگانی وجود ندارد: زمانی که با چیزی رایگان مواجه میشوید باید به آن شک کنید، چون در واقع هزینههای پنهان دیگری باید برای آن پرداخت کنید. برای مثال اگر تلویزیون به صورت رایگان فوتبال پخش میکند، توجه شما را مصرف میکند تا بتواند تبلیغات را به نمایش بگذارد. ۲.در دام بازاریابها نیوفتید: شعارهایی مثل “یکی بخر ، دوتا ببر” یا “بستههای عیدانه همراه اول و ایرانسل” یا اینکه در فودکورتها یک تکه پیتزا رایگان برای تست به شما داده میشود، همگی برای به کار گیری اثر عدد صفر هستند. شما آن کالا را مصرف میکنید چون هزینهای برایش پرداخت نمیکنید ولی برای ادامه دادن وسوسه میشوید. ۳.با برچسب قیمت صفر وسوسه نشوید: بسیاری از کارهای ما مثل رانندگی برچسب قیمت صفر دارند. اکثر متخصصان جامعه، راننده شخصی ندارند یا اسنپ نمیگیرند ولی ساعتها در ترافیک میمانند. در صورتیکه میتوانند در آن زمان خیلی بیشتر از پول اسنپ و حقوق راننده شخصی پول در بیاورند. ۴.دچار هزینه روانی نشوید: میتوانید هر روز خودتان غذا درست کنید یا ماهانه یک میلیون به آشپز بدهید و این زمان را به انجام کار دیگری بپردازید که ۱.۲۰۰ درآمد ماهانه دارد. ولی عموم افراد این پیشنهاد را قبول نمیکنند چون رنج از دست دادن یک میلیون، از لذت به دستآوردن ۱.۲۰۰ بیشتر است. (یا همینطور برای استفاده از تمیزکار در شب عید) 👤پوریا بختیاری
📝 کارآموز بودیم، بخشِ جراحیِ کودکان... بیمارستان دولتی بود و خانواده ی بعضی از بیمارا بی بضاعت و من دل نازک! دوست داشتم کاری بکنم براشون، دوست داشتم دردشونو کمتر کنم؛ برای همین هرصبح، با همون دارایی اندکِ دانشجویی، در حدِ وسع، با دستِ پر می‌رفتم بخش، با دفتری، مداد رنگی ای، عروسکی، عکس برگردونی، نقاشی ای، چیزی... یه روز بچه ی چند ماهه ای رو آوردن که پدر و مادرش رهاش کرده بودن، نه دست داشت و نه پا، از بهزیستی اومده بود. از لحظه ای که رسیده بود، گریه می‌کرد و قرار نداشت... نمی‌دونستم چه کاری از دستم برمیاد برای آروم کردنش، از استادم پرسیدم: چرا گریه ش بند نمیاد وقتی درد نداره؟ چرا ناآرومیش تمومی نداره با اینکه مشکلی نداره؟ باید چیکار کنیم براش؟ چه دارویی بدیم بهش؟ چی هست که بتونیم براش تهیه کنیم و خوب شه حالش؟ خندید؛ گفت: هیچی! رفت نزدیک تر و بچه ای که از گریه داشت کبود می‌شد رو آروم بغل کرد و سرشو گرفت به شونه ش و گریه تموم شد، بی قراری تموم شد، ناآرومی تموم شد... به همین سادگی! گفت: خیلی از این بچه ها، کسی رو ندارن که دوستشون داشته باشه... یادت نره! گاهی وقتا نیازی به دارو نیست، نیازی به پول یا هیچ چیزِ دیگه ای نیست، فقط یه ذره محبت کافیه، یه گوشه ی دنج آغوش کافیه، چند کلام محبت آمیز، یه لبخندِ دلگرم کننده، کمی توجه... همینا کفایت می‌کنه! گفت: این بچه ها چیز زیادی از دنیا نمی‌خوان، فقط دنبالِ محبتن، منتظرِ توجه،‌ دلتنگ آغوش... چیزی که خیلیا دارن و قدرشو نمی‌دونن! گفت: از من به تو نصیحت جوون، اگه دستی رو داری که همیشه برای به آغوش کشیدنت بازه، اگه کسی رو داری که با هربار دیدنت از ته دل چشماش برق بزنه و لبهاش بخنده، اگه جایی کسی همیشه انتظارِ اومدنتو می‌کشه، اگه هنوز سایه ی پدر و مادر و خانواده و رفیق و دلبری بالا سرت هست، قدرشو بدون که خیلیا حسرتشو می‌خورن... همین! 👤
📝 ماجرای عجیب فرمول کوکاکولا — کشف فرمول کوکاکولا حاصل یک اتفاق بامزه بود. خالق این ترکیب، آقای جان پمبرتون، به مورفین اعتیاد داشت. در اصل داروساز و شیمی‌دان بود اما بخاطر شرکت در یکی از جنگ‌های داخلی آمریکا به شدت زخمی شد. هم بهش شلیک کردن و هم با شمشیر زخمی شد. زخم عمیقی برداشت که تا آخر عمر باهاش موند. پمبرتون برای اینکه درد این زخم عمیق رو تاب بیاره رو آورده بود به استفاده از مورفین. مورفین دردش رو ساکت میکرد و پیدا کردن مورفین برای پمبرتون هم کار راحتی بود چون خودش داروساز بود. حرفه‌ای اصلیش همین بود و به همین خاطر دسترسی خوبی به مورفین داشت. اون موقع خیلی از سربازان جنگی بخاطر تروماهای رخ داده در جنگ رو به استفاده از مورفین آوردن. پمبرتون هم از این قاعده مستثنی نبود و درد زخم‌های خودش و تروماهای جنگی همگی باعث شده بود به مورفین اعتیاد پیدا کنه. اما پمبرتون خوب از خطرات اعتیاد به این مخدر آگاه بود. به همین خاطر دنبال یک داروی جایگزین بود. یک ترکیب که بی‌ضرر باشه یا حداقل ضرر کمتری داشته باشه ازینرو دنبال ترکیبات و داروهایی بود که در اونا نیاز به استفاده از تریاک نباشه. . سال ۱۸۶۶ با ترکیب چند ماده‌ی شیمیایی یک معجونی رو ساخت و در فرمت شربت راهی بازار کرد. این ترکیب حاوی دو عنصر بود: یکی مغز کولا و دیگری برگ کوکا بود. در دانه‌ی کولا کافئين وجود داره و از برگ کوکا هم کوکائین استخراج میشه. محصول نهایی چیزی بود که خاصیت تسکین‌ دهنگی و آرام بخش داشت و ظاهرا پمربرتون برای اولین بار در مراسم ختم همسرش از این ترکیب نوشیده بود. طی چند سال، شیمی‌دان‌های بسیاری هم کوکا رو تایید و از اون در داروهاشون استفاده می‌کنن و ترند شده بود که جایگزین مناسبی برای تریاک بود. همین روز به روز بیشتر به پمبرتون این تاییدیه‌ رو می‌داد که کوکا امنه و مشکلی نداره. اما هفت سالی از این ماجرا گذشت تا اینکه روزی به طور تصادفی هنگامی که میخواست یک لیوان از این شربت درست کنه، اون رو با آب گازدار قاطی کرد و ترکیب نهایی انقدر جذاب در اومد که باعث شد ایده‌ی جدیدی توی ذهنش شکل بگیره: به جای اینکه اون رو به عنوان شربت و دارو بفروشه، تصمیم گرفت از این ترکیب یک نوشیدنی خوشمزه بسازه. نهایتا پمبرتون سال ۱۸۸۵ ترکیب نهایی رو به نام «شراب فرانسوی کوکا» رو در آتلانتا به اسم خودش ثبت میکنه. جالبه بدونید سال بعدش یک قانون منع الکل در اون ایالت مقرر شد و پمبرتون مجبور شد الکل رو ازش حذف کنه و چیزی که باقی موند، به کوکا کولا معروف شد. پمبرتون ادعاهای سلامتی زیادی برای محصول خود داشت و اون رو به عنوان یک نوشیدنی ارزشمند که سردرد رو درمان می‌کنه، خستگی رو از بین می‌بره و اعصاب رو آروم می‌کنه، تبلیغ کرد. در توصیفش میگفت: خوشمزه، با طراوت، شادی خالص و نشاط آور. اما پمبرتون بخت این رو نداشت که از این ترکیب جذابش بتونه لذت ببره. کمی پس از ورود تجاری کوکاکولا به بازار، پمبرتون بیماری سختی گرفت و تقریبا ورشکسته شده بود. حالا که سخت بیمار و ناامید شده بود، فکر فروش حقوق این فرمول جادویی به ذهنش خطور کرد. پمبرتون این تصور رو داشت که فرمولش بالاخره روزی یک نوشیدنی ملی خواهد شد. هنگام فروش، پمبرتون تلاش کرد تا بخشی از سهم رو برای پسرش حفظ کنه اما پسرش هم که اون زمان ظاهرا پول لازم بود. همه‌ی سهام رو فروختن به آقایی به اسم آسا کندلر. رقم فروش دقیق مشخص نیست اما چیزی مابین ۳۰۰ دلار تا ۲۵۰۰ دلار بوده و درست همونطور که بنیانگذاران برند مک دونالد نتونستن برندشون رو جهانی کنن، پمبرتون هم در این کار ناکام بود و این آسا بود که با تاسیس شرکتی به اسم کوکاکولا، این نوشیدنی رو به محبوب‌ترین نوشیدنی دنیا تبدیل کرد. نکته‌ی اضافی: به مرور طی سالیان کوکا از این ترکیب حذف شد و تغییرات زیادی در ترکیبات اون انجام شده. کوکا کولا سال ۲۰۲۱ درآمدش از فروش جهانی حدود ۳۹ میلیارد دلار بوده. 👤 فریدهاب
هدایت شده از عصر تاریخ
اين يك نقاشی نيست!! تصويری فوق العاده از مسير جاده گورستان تاريخى خالد نبی در كلاله استان گلستان است. @AsrTarikh
🍃🌲🕌قبرستان خالد نبی پایین‌تر از زیارتگاه خالد بن سنان و روی تپه‌ای ساخته شده 🍃🌲🕌 برای رسیدن به محوطه قبرستان باید خودتون رو برای یک کوهپیمایی متوسط آماده کنین، 🍃🏔🕌 و باید تا قله ۷۰۰ متری گوگجه داغ (قله قدرت) از توابع مراوه تپه بالا برید یا با کمک نیسان‌های مردم بومی به گورستان برسید. بارگاه خالد نبی-شهرستان کلاله –گلستان نام عکاس : محمد رضا سمائی یکی از پیغمبران عرب بعد از عیسی خالد نبی غیث بن سنان عبسی بود، که در گفتگوی محاوره‌ای ترکمنان، ایشان را «حالت نبی» می گویند. به نقل از کتاب ناسخ التواریخ، خالد بن سنان شش هزار و یکصد و بیست و سه سال بعد از به دنیا آمدن آدم و در سال ۵۳۰ میلادی بر تخت نبوت نشته و مردم زمان خود را به شریعت «اسماعیل ذبیح اله» می‌رسد. او در سرزمین عدن که در یمن می‌باشد، می زیسته‌ است و از قبیله «بنی عبس بغیض» می‌باشد. از آنجایکه ایشان در زمره پیامبران تبلیغی بدون کتاب و آخرین مبلغ زین مسیح بوده و وظیفه اش ایجاب می‌کرد که بعنوان مبلغ دینی به همه جا سفر کند و مردم را به پذیرش دین مسیح دعوت کند. در آن زمان در ایران، خسرو انوشیروان پادشاهی می‌کرد و آیین زرتشت مذهب رسمی اکثر ایرانیان بود. فاصله زمانی بین ظهور خالدنبی و ولادت خاتم‌الانبیاء چهل سال است. به عبارت دیگر خالد بن سنان چهل سال پیش از ولادت خاتم‌الانبیاء به ظهور می‌رسد. به طوریکه دختر خالد نبی در دوران پیری به خدمت رسول الله (ص) می‌رسد، و در حضور مبارک پیامبر ایمان می‌آورد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💓ســلام صبح تون عالی و پر از آرامش 🌸 🌸ان شاءالله تعالی 💓در پناه قاضِیَ الْحاجات 🌸امروزتون بخیر و نیکی 💓حال دلتون خوب خوب 🌸رزق و روزیتون زیاد 💓جسم و جانتون سلامت 🌸و زندگیتون غرق در 💓سعادت و آرامش باشه دوشنبه تون پراز خیر و برکت💓🌸 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهشا گوش کنید بسیار زیباست خودم خوشم اومد گفتم براتون بفرستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸نسیم صبح 🌺بوی عطرخوش زندگی میدهد 🌸امروز تا میتوانی شادباش 🌺محبت کن عشق بورز 🌸وشکرگزار باش 🌺امیدوارم صبحی شـاد 🌸همراه با تندرستی 🌺و سراسر عشق داشته باشید 🌸صبحتون بخیر و سرشار از آرامش
صبح آمد و باغِ خانه را تَرگُل کرد آغوش ِحیاط را پُر از سنبل کرد ماه از تب و تاب ِخواب‌هایش افتاد خورشید دمید و طبع ِشعرم گل کرد
‍ ﷽♥️﷽♥️﷽ ♥️ ﷽ ♥️ ﷽ ﷽♥️ ﷽ ♥️  ﷽ ﷽ بِسم الله الرَّحمنِ الرَّحیم 🔆 دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ هجری خورشیدی 🌛الاثنین ۰۲ ربیع‌الاول ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 Monday 18 September 2023 AD 🔹 ۱۸۲مین روز سال، ۱۸۳روز مانده از سال 🔸 ۲۶مین هفته سال، ۲۶هفته مانده از سال روز وسط سال 🌹 امروز متعلق است به : حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام و حضرت امام حسین علیه‌السلام 📿 اذکار توصیه شده :: الف) ۱۲۹ مرتبه : « یا لطیف » بعد از نماز صبح که موجب "یافتن مال کثیر" می‌گردد. ب ) ۱۰۰ مرتبه : « یا قاضِیَ الْحاجات » « ای برآورنده‌ی حاجت‌ها » ج ) ۱۰۰۰ مرتبه : « سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُلِلّهِ » 📿 اوقات استخاره دوشنبه : الف) از طلوع فجر تا طلوع آفتاب ب) از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر ج) از ساعت ۱۶ تا عشای آخر (وقت خوابیدن) 🌱‌⃟🌸๛ =====🍃🌺🍃===== ♥️ @TTANNHA ♥️ =====🍃🌺🍃=====
56947930 (1).mp3
643.6K
.مرا ندیده برفتی، ندیده ام بگرفتی 🍃🌺🎼
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی سر به زیرانداختی و گفتی آهسته سلام لب فروبستی نگاه شرمساری داشتی خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی صبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بود کاش می شد باز در خوابم گذاری داشتی عشق یعنی بی گلایه لب فرو بستن، سکوت دلخوش از اینکه شبی با او قراری داشتی.....
اعتماد کن به خدا 🤍 یک سری اتفاقا ما از نظر خودمون خیر می بینیم ولی چن روز و چن ماه و شاید سال ها بعد حکمت خدارو ببینیم ... اولش گله میکنیم که چرااااا من ؟؟؟؟ من که تو این دنیا به کسی بدی نکردم ولی چرا باید روند زندگی من اینجوری میرفت جلو ؟ باور کن رفیق من خدا چیزایی رو می بینه که من و شما نمی بینیم خدا خودش میفرماد: « إِنِّی مَعَکمْ » همیشه باهات هستم ... رفیق جان وقتی چترت خـــــداست بزار بارون سرنوشت هر چه میخواد واست بباره ...
در نهایت تنها کسی که می‌خواهم دل به دلش بدهم تویی تو تغییر نور را در آسمان تماشا می‌کنی من چشم‌های تو را ...