خواستم بهت بگم ...
من انقدر تورو دوست دارم که
حاضرم تو همیشه خوشحال تر از من باشی
من انقدر تورو دوست دارم که میخوام
همیشه همه چیزای خوب مال تو باشه...
من آنقدر تورو دوست دارم که
دوست دارم همیشه تو
بیشتر از من بخندی...
من انقدر تورو دوست دارم که
میخوام حتی اگه من ناراحت باشم
تو به جاش خوشحال باشی...
من انقدر تورو دوست دارم که
آرزو میکنم همیشه واسه تو همه چی
راحت باشه حتی اگه من سختی بکشم..
خواستم بهت بگم که بدونی من تورو
حتی از خودمم بیشتر دوست دارم
اگر كسی را دوست داری...
رهایش كن...
سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده
#داستان_شب 💫
یک شکارچی، پرندهای را به دام انداخت. پرنده گفت:«ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خوردهای و هیچ وقت سیر نشدهای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمیشوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو میدهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو میدهم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانهات بنشینم به تو میدهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم.»
مرد قبول کرد. پرنده گفت: «پند اول اینکه سخن محال را از کسی باور مکن.»مرد بلافاصله او را آزاد کرد و پرنده بر سر بام نشست.
گفت پند دوم اینکه: «هرگز غم گذشته را مخور، برچیزی که از دست دادی حسرت مخور.»
پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت : «ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متاسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت میشدی. »
مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و نالهاش بلند شد.
پرنده با خنده به او گفت: «مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ آیا پند مرا نفهمیدی یا ناشنوا هستی؟ پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه ی وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟»
مرد به خود آمد و گفت:«ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو.»
پرنده گفت : «آیا تو به آن دو پند قبلی عمل کردی که پند سوم را هم بگویم.» پند گفتن به فرد نادان خوابآلود مانند بذر پاشیدن در شورهزار است.
منبع مثنوی معنوی
آدم هایِ بی معرفتی هستیم !
زود برایِ هم تکراری می شویم
زود از هم خسته می شویم
انگار عاشق شدن را یادمان نداده اند
پایِ حرف ماندن را
وفاداری را یادمان نداده اند
اولش برای به دست آوردنِ هم
به هر دری می زنیم
به هم که رسیدیم
مقایسه می کنیم
دنبالِ عیب هایِ هم می گردیم
و راحت از هم سیر می شویم
انصافا که آدمهایِ بی اراده و سر درگمی هستیم
به حرف و قول هایمان هیچ اعتباری نیست
ما یک مشت بازنده ایم
که انتقامِ نداشته هایمان را
از رابطه ها و آدم هایِ بی گناه می گیریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون به خیر
❌نور نمازشب رو با گناه از بین نبریم
استاد فاطمی نیا
بدانيد هيچچيز جای سَحَر را نمیگيرد.
اگر کسي سَحَر خوابيد، هر کاری در روز انجام دهد، جبران سَحَر نمیشود! «توصيه میکنم - بهخصوص به جوانهاي عزيز- که مواظب باشيد سَحَرتان را از دست ندهيد. خيلی وقت فوقالعادهای است. ظرف نجات انسان سحر است. "نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ". سحر يعنی ثلث آخر شب. مواظب باشيد به هيچ قيمتی اين را از دست ندهيد. اين هم تدبير و برنامهريزی میخواهد. آدمي که برنامهريزي در روز ندارد، طبيعي است که سحر ندارد.
فردی به حضرت علی (علیه السلام) عرض کرد آقاجان، موفق به نافله شب نيستم! فرمود: «أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُك»؛ تو از کساني هستی که گناهانت تو را زنجير کرده است.
بنابراين اگر کسي میخواهد اهل دعا بشود يکي از شرايطش اين است که سعي کند اهل سحر و اهل خلوت با خداي متعال باشد و به هر قيمتي برنامهريزی کند که اين سحر و گنج الهي را دريابد.
👌اگر کسي سحر خوابيد، هر کاری هم در روز کند جبران سحر نميشود. نه اينکه اگر کسي سحر خوابش برد، بلند نشود و استغفار نکند! بلکه اگر در سحر خوابش برد، بلند شود و زود استغفار کند. يک آقايي میگفت من نماز صبحم قضا شد! در همان بسترم که خوابيده بودم مرحوم آيت الله بهجت به من گفتند که بلند شو قرآن بخوان!
عنايت کرديد! اينطور نيست که آدم اگر سحر را از دست داد پس بينالطلوعين را نيز از دست بدهد! يا -العياذ بالله- اگر بينالطلوعين خواب ماند، دم آفتاب هم بلند نشود نماز بخواند. ضرر را از هر کجا بگيريد، نفع است؛
ولي بدانيد هيچچيز جای سحر را نمیگيرد. سحر، موضوعيت دارد»
4_691174505531316446.mp3
5.64M
حزب_صد_و_دهم
سوره حشر آیات 11 الی 24
سوره ممتحنه آیات 1 الی 13
سوره صف آیات 1 الی 14
🌸 صفحه 547 الی 552