اسکان ۴۰۰۰ نفر در زائرشهر و زائرسرای رضوی*
*آدرس : مشهد شهرک طرق روبروی کارخانه قند شیرین نرسیده به عوارضی مشهد زائرسرای رضوی*
*جهت اسکان زائر؛ شبی ۵۰ هزار تومان هر سوئیت؛ و هر اتاق ۶ نفر ظرفیت دارد*
*سرویس رفت برگشت تا حرم رایگان می باشد*
*لطفا به دوستان تان ارسال کنید که مورد استفاده قرار بدهند*
*شماره تلفن های زائر شهر رضوی*
لطفا در شبکه های گروهی به اشتراک بگذارید تا زائرین از این مکان با قیمت مناسب استفاده کنند .
جهت رزرو با این شماره ها تماس بگیرند
05133392673
09151191990
09155096930
نایب زیاره ودعا گوی ما هم باشید .
التماس دعای مخصوص
*معرفی یک زائر سرای بسیار خوب و بسیار ارزان در #مشهد مقدس*
✅ هم افرادی که با خانواده قصد زیارت داو رند؛ هم گروههای دانش آموزی و دانشجویی، و هم هیئت ها و سازمانها ...
✅ هیچ محدودیتی بابت پذیرش نیست و نیاز به هیچ سفارش و یا داشتن معرف نیست...
........
🌀 #مشخصات_زائر_سرا
🔸این مجموعه در زمینی به مساحت ۱۰۰۰ مترمربع.
🔹ساختمانی در ۷ طبقه .
🔸دارای ۴۴ اطاق .
🔹 دارای یک حسینیه به مساحت ۲۰۰ متر مربع و یک فاطمیه به مساحت ۱۰۰ مترمربع جهت پذیرش زائرین گروهی می باشد که مجهّز به آسانسور و سرویس های بهداشتی و حمّام جداگانه جهت مکان های عمومی فوق نیز هست.
....................................
🌀 #امکانات :
🔹اتاق و #سوئیت های ۲ ، ۳ ، ۴ و ۵ تخته
🔸#یخچال و جارو برقی و ... در هر اتاق
🔹دارای #حسینیه و فاطمیه و سالن همایش
🔸دارای سامانه تهویه مطبوع
🔹سرویسهای عمومی جداگانه در هر طبقه
🔸#آبدار_خانه جهت سالنهای حسینیه و فاطمیه و همایش
🔹رختشویخانه (لاندری)
🔸#آشپزخانه در هر طبقه جهت گرم کردن غذا و تهیهی آب جوش
🔹سرویس خواب (پتو، ملحفه و...)
🔸#حمام و سرویس بهداشتی (فرنگی و ایرانی) مجزا برای هر واحد
🔹تلویزیون LED و استفاده از سیستم IPTV در هر اتاق
🔸تلفن داخلی جهت ارتباط اتاقها و صحبت با پذیرش
🔹#سیستم_صوتی در هر طبقه جهت پخش اذان
🔸مجهّز به #دوربین_مدار_بسته
....................................
#هزینه_اقامت
هزینه هر شب اقامت در این زائرسرای زیبا به ازای هر نفر در شبانه روز تنها ۱۰ هزار تومان می باشد.
*البته در سفر اول نفری شبی ۱۰ هزار تومان است*
اما از سفر دوم به بعد نفری شبی
*فقط و فقط ۱۵ هزار تومان*
هزینه دریافت میکنند.
🌀 ضوابط پذیرش
ضوابط خاصی وجود ندارد فقط یکی از مواردی که خیلی تاکید دارند #لزوم_پوشش_چادر_برای_بانوان محترم هست و افرادی که متقاضی سکونت در زائرسرا هستند از استعمال دخانیات در اتاق یا لابی و راهروهای طبقات پرهیز کنند.
🔸🔸🔸مصوبه ای که فعلا وجود دارد این هست که حداکثر مدت استفاده از زائرسرا چهار شبانه روز است.
*جهت رزرو اتاق در زائرسرای گل نرجس فقط با تلفن* *05132219051*
*(زائرسرای گل نرجس مشهد)*
*یا تلفن 02155380534*
*(دفتر بنیاد خیریه الزهراء)*
*تماس حاصل فرمایید...*
*نشانی : #مشهد مقدس - خ امام خمینی -امام خمینی ۷ (یا خیابان سجادی) ، سجادی ۴ ، زائرسرای گل نرجس*
ارسال برای دوستانتون و اشناهاتون در سراسر کشور
ـ ﷽
حکایت "وصالِشیرین"
اسمـش عبدالله بود…
توی شهر، معروف بود به عبداللهدیوونه؛
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
(خانمش هم مثل خودش بود)…
…وضع مالی درست و حسابیهم نداشت؛
به زور خرج شکم خودش و خانمشو میداد
…شهر این آقاعبداللهدیوونه؛
ی هیأتی داشت که
هر هفته خونهی یکی از خادمهای هیأت بود!
نمیدونم از کجا و چطور؛
ولی هر جا که هیأت بود
عبدالله هم خودشو به اونجا میرسوند.
یه شب (بعد هیأت)
مسئول هیأت اعلام کرد که
هر کی میخواد هفتهی بعد مجلس خونهاش باشه،
بیاد اعلام کنه
دیدن عبداللهدیوونه رفت پیش مسئول هیأت،
(نمیتونست درست صحبت کنه)
به زبون خودش میگفت:
حسینحسینخونهیما…
مسؤول هیأت با خادمها تعجب کرده بودن،
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتـو خانمتو زوری میدی،
هیأت تو خونه گرفتن
کجا بود این وسط… !؟!
عبداللهدیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت
میگفت: آقا! حسینحسینخونهیما…
خــونــهی مـا؛ خــونــهی مـا
بعد از کلی گریه و اصرار
قبول کردن حسینحسین
خونهی عبداللهدیوونه باشه…
اومد خونه
وقتی خانمش شنید، عصبانی شد و گفت:
عبدالله تو پول یه چائیِ خشک و خالی نداری،
خونه هم که اجارهست…!
آخه چجوری حسینحسینخونهیما باشه؟!؟
…کـتـکــش زد؛
گفت: عبدالله من نمیدونم؛
تا هفتهی دیگه، میری کار میکنی؛
پول هیأت رو در میاری؛
…و اِلّا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبداللهدیوونه قبول کرد…
…معروف بود تو شهر،
واسه همین، هر جا که میرفت
قبول نمیکردن و کسی بهش کار نمیداد!
هرچی به همه میگفت:
آقا حسینحسین قراره خونهیما باشه،
بیفایدهای بود…
روز اول گذشت،
روز دوم گذشت،
تا روز آخر خانمش گفت:
عبدالله وقتت داره تموم میشه؛
تا امشب فقط وقت داری؛
اگه پول آوردی، آوردی…
نیاوردی؛ درو به روی خودت و هیأتیها باز نمیکنم…
عبدالله راه افتاد تو شهر
هی گریه میکرد و میگفت حسینحسینخونهیما…
انقدر رفت تا از شهر خارج شد
بیرون از شهر ی آقایی رو دید
آقا بهش سلامکرد و پرسید:
آقاعبدالله کجا؟!؟
مگه قرار نیست که حسینحسینخونهیشما باشه؟!؟…
عبداللهدیوونه گریهش گرفت و
برا اون آقا سفرهی دلش رو باز کرد…
با لکنت و دست و پا شکسته تعریف کرد
که چی شده و قضیه از چه قراره…
آقا بهش گفت:
برو پیش حاجأکبر
(تو بازار فرشفروشا)
بهش بگو:
یاٱبنٱلحسن سلام رسوند؛
گفت امانتی منو بهت بده،
بعد بفروشش؛
خرج حسینحسین خونه رو بده
عبدالله خوشحال شد؛
دوید به سمت راستهی فرشفروشها
به هر کی میرسید، با اشتیاق میگفت:
حسینحسین خونهیما… خونهیما…
… رسید به مغازهی حاجاکبر فرشفروش و گفت:
یاٱبنٱلحسن سلام رسوند و گفت که
امانتی منو بده!
حاجأکبر، برق از چشماش پرید
…آخه عبداللهدیوونه رو میشناخت
گریهش گرفت؛
چشمای عبدالله رو بوسید…
عــــبـــــدٱلــــلّٰــــه!!!
امانتی یاٱبنٱلحسن رو بهش داد؛
رفتش و تو بازار فروخت
(با پولش، میشد خرج صد تا حسینحسین دیگه رو هم داد)…
با خوشحالی، دوید سمت خونه…
نمیدونم گریه میکرد، میخندید…
فقط میگفت: حسینحسین خونهیما
…به خونهش که رسید
دیگه شب شده بود؛
دید خادمهای هیأت، خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله سریع رفت شیرینیو چایی خرید
(چه هیأتیشد اونشب)
آره…
یاٱبنٱلحسن خرج هیأت اونشب خونهی عبداللهدیوونه رو مرحمت کرد
عَبْدُٱللّٰه…
خودشکه متوجه نشده بود چیشده…
ولی…
از اون به بعد…
دیگه عبدالله دیوونه نبود؛
دیگه خیلی خوب صحبت میکرد
از هزار تا عاقل هم، عاقلتر شده بود…
آخه اون یاٱبنٱلحسن رو زیارت کرده بود
میخوام بگم…
یاٱبنٱلحسن (جانمبفِدات)
شما حواستون به عبداللهدیوونه بود
حواستون بود که خرج هیأت حسینی رو نداره
(اینجوری هواشو داشتین)
آقاجان حتماً حواستون هست
بقیهی نوکراتون هم
خیلی بیقرار شما هستن آقا
دلبیتابشون براتون ی ذره شده…
…یعنی میشه
توی یکی از این حسینحسینها
(که شما تشریف میارین)
چشم ما منوّر شه به جمال نورانیتون!؟!
یٰامَولٰانـٰا مـَــدَدي
یٰامَولٰانـٰا أدرِکْني
✍🏼 #امیرحسین_مولانا
#هیات ؛ #هیأت ؛ #هیئت ؛
#حسین ؛ #حسینیه ؛ #کرامت؛
#حرم ؛ #محرم ؛ #عزا ؛ #مرثیه؛
⛳️
أللّٰهُمَّﷻ
صَلِّیعَلٰیٰمُحَمَّدٍ وَآلِمُحَمَّدٍﷺ
وَ عَجِّلْ فيفَرَجِ مَولانــٰامَهدي
𖧌 #امیرحسین_مولانا 🚩↴
https://Eitaa.Com/MawLaNa_14 ↵
𖧌 📵 (حذفلینك)