9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت شنیدنی اولین خادم زن ایرانی حرمِ حضرت عباس(ع) از بازدید سرزده حاج قاسم
#شهید_حاج_قاسم
#اَللّهمعجّللولیّکالفرَجوفرجنابِه
https://eitaa.com/bisimchi10
سیری در سیره و سبک زندگی پیامبر اکرم
* با ارامي و وقار راه مي رفتند
* هر كه رامي ديدند سلام مي كردند. هرگز كسي در سلام كردن بر ایشان سبقت نگرفت.
* وقتي با كسي دست مي دادند دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي كشيدند.
* با مردم چنان معاشرت مي كردند كه هركس گمان مي كرد عزيزترين فرد نزد ایشان است.
* هرگز خيره به كسي نمي نگريستند
* هرگاه با كسي هم صحبت مي شدند به سخنان او خوب گوش فرا مي دادند.
* چون با كسي سخن مي گفتند كاملاً بر مي گشتند و رو به او مي نشستند.
* با هركه مي نشستند تا او اراده برخاستن نمي كرد از جا بلند نمي شدند.
* در مجلس جاي خاصي به خود اختصاص نمي دادند و هرگز در حضور مردم تكيه نمي دادند.
* اگر در حضورشان رفتار ناپسندي رخ مي داد ان را ناديده مي گرفتند و موجب خجالت ان شخص نمي شدند.
* هرگز خطاي كسي را نزد ديگران نقل نمي كردند.
* كسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي نمودند.
* هرگز با كسي منازعه و جدل نمي كردند.
* هرگز سخن كسي را قطع نمي كردند مگر ان كه لغو و باطل بگويد.
و در نقل نمي گفتند چرا فلاني چنين گفت بلكه مي فرمودند بعضي مردم را چه مي شود كه چنين مي گويند؟!
* دعوت كارگران و غلامان را مي پذيرفتند و با انها سر يك سفره غذا تناول مي كردند.
* اگر بيش از سه روز دوستان و اشنايان را نمي ديدند سراغشان را مي گرفتند. اگر بيمار بودند به عيادتشان مي رفتند و اگر در سفر بودند براي به سلامت بازگشتنشان دعا مي كردند.
* به خويشاوندان خود احسان مي كردند بي انكه انان را بر ديگران برتري دهدند و حقوق بيشتري برايشان قائل باشند.
* هركه عذر مي اورد عذر او را فوراً قبول مي كردند.
* هرگز كسي را تحقير نمي كردند.
* هرگز به كسي دشنام ندادند و ناسزا نگفتند و يا به لقب هاي بد نخواندند.
* هرگز به دنبال عيب جويي ديگران نبودند.
* با همه خوشخو و مهربان بودند و به كساني كه به ایشان بدي و اهانت مي كردند نرمخو بودند و در مواقع بيماري يا سختي از انها عيادت و دستگيري مي كردند.
* در برابر جسارت ديگران صبر مي كردند و بدي ها را با نيكي پاسخ مي دادند.
* از بيماران عيادت مي كردند حتي در دورترين نقطه شهر
* در كارها بسيار مشورت مي كردند و بر انجام اين مهم تاكيد داشتند.
* سعي مي كرد تا ميان ياران خود الفت و انس برقرار كند.
* وفادارترين مردم بر عهد و پيمان و قول خود بودند و مردم را به وفاي عهد بسيار سفارش مي نمودند.
* عزيزترين افراد نزد ایشان كسي بود كه خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد.
* هرگاه كسي از ایشان خواسته اي داشت اگر مقدور بود انرا انجام مي دادند و گرنه با سخني خوش با مهرباني و با وعده اي نيكو او را راضي مي كردند.
* پيران و سالخوردگان را بسيار اكرام مي نمودند و با كودكان بسيار مهربان بودند.
* بسيار مراعات غريبه ها را مي كرد تا احساس ناراحتي و بي كسي نكنند.
* همواره متبسم بودند ولي هرگز قهقهه نمي زدند.
* چون شاد مي شدند چشم ها را بر هم مي گذاشتند و خيلي اظهار فرح نمي كردند.
* مزاح مي كردند ولي به بهانه مزاح سخن لغو و باطل و بي معنا نمي گفتند.
* اگر نام كسي بد بود انرا به نام نيك تغيیر مي داد.
* صبوري و بردباری ایشان همواره بر خشم ایشان سبقت مي گرفت.
* در از دست دادن ماديات و امور دنيوي ناراحت نمي شدند و يا به خشم نمي امدند.
* هرگز براي خودشان و مسائل شخصي خود از كسي انتقام نگرفتند مگر انكه حريم حق و عدالت شكسته مي شد.
* هيچ خصلتي نزد ایشان از دروغگويي منفورتر نبود.
* در زمان خوشحالي يا ناخشنودي جز حق بر دل و زبان نداشتند.
* هر مركبي كه برايشان مهيا مي شد سوار مي شدند و برايش فرقي نمي كرد.
* اكثر جامه ها و لباس هايشان سفيد بود.
* همواره موهاي خود را مرتب كرده و از ژوليده بودن كراهت داشتند.
* هميشه خوشبو و معطر بودند و بيشترين مخارجشان براي خريد و تهيه عطر بود
* هميشه با وضو بود و قبل از وضو گرفتن مسواك مي زدند.
* موقع غذا هر چه حاضر مي كردند تناول كرده شكر مي كردند و هرگز از هيچ غذايي بد نگفتند.
* تا گرسنه نمي شدند غذا ميل نمي كردند و قبل از سير شدن در حاليكه هنوز ميل به تناول غذا داشت از خوردن دست مي كشيد.
* هرگز دو نوع غذا را با هم ميل نمي كردند غذا را به خوبي و بطور كامل مي جويدند تا هضم و جذب كاملتري داشته باشد.
* قبل از تناول غذا و بعد از آن حتماً دست هاي خود را مي شستند
* اب را در سه جرعه مي نوشيدند
* چون مي خواست وارد منزل شود سه بار اجازه مي خواست.
* بسيار با حيا و عفيف و مهربان بودند.
* اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسيم مي كردند: بخشي براي عبادت، بخشي براي خانواده و بخشي براي استراحت.
من محمد صلی الله علیه و آله را دوست دارم
هدایت شده از عنترنشنال | antarnational
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هرآنچه که باید از سردار شهید مدحی مخوفترین افسر اطلاعاتی ایران بدانید
🔹روایتی از مرموز ترین عملیات سپاه پاسداران در موساد / نفوذ سردار محمدرضا مدحی در سیستم امنیتی غرب تا حدی بود که وی جواهرات و الماس ملکه انگلیس را نیز تهیه میکرد
🇮🇷 کانال رسمی #عنتر_نشنال 👇🏻
@antarnational
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا ایران نمیتواند مثل امارات پیشرفته باشد؟
⁉️سهم مردم از درآمدهای نفتی چقدر است؟
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
┄┅═✧☫✧═┅┄
🇮🇷 کانال #اساتید_انقلابی/عضو شوید👇
@asatidenghlabi
@asatidenghlabi
وزوز دشمنان.mp3
8.56M
#تلنگری
• حوادثی که رخ میدهند و خواهند داد؛ به سمت پیچیدگی به پیش میروند!
• دشمن با تمام آنچه در چنته دارد پای کار آمده است و این حوادث، تمام نخواهند شد.
☜ آیا این برهه از زمان، مصداق آخرالزمان است؟
☜ آیندهی خودم و خانوادهام چه میشود؟
☜ وظیفه و نقش من در این بخش از تاریخ چیست؟
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
@gole_nargesaa
💠 ریاست و اهلیت
🔹 پیامبر اکرم صلی الله و علیه واله و سلم:
هر کس ریاست و مسئولیتی را بپذیرد و بداند که اهلیت آن را ندارد، در قبر و قیامت جایگاه او پر از آتش خواهد شد.
✨ مَنْ تَوَلّي عَمَلا وَ هُوَيَعْلَمُ أنَّهُ لَيْسَ لَهُ بِأهْل، فَلْيتُبَّوَءُ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ؛
📚 أمالی طوسی/ج 2/ص 142
✍🏼 برای به عهده گرفتن یک مسئولیت، هم تخصص لازم است و هم تعهد.
اگر هر کدام از این دو نباشد، نتیجه عکس گرفته می شود.
اخبار را در#منتخب_اخبار ببینید↙️
eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
25.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظات نفسگیر احیای نوزاد شش ماهه توسط عوامل اورژانس اصفهان
@gole_nargesaa
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوای غلبه بر ترس در برزخ!
#فاطمی_نیا
اینستای مذهبی را اینجا دنبال کنید👇
@insta_mazhabi
🔘 خُلق نیکوی حضرت محمد صلیالله علیه و آله
🔳 آیت الله ناصری (ره):
▫️ خداوند، چند چیز را در قرآن عظیم شمرده است. خدایی که خود عظیم است، اگر چیزی را عظیم بشمارد، عظمت آن فوق العاده است.
یکی از مواردی که خداوند عظیم، آن را عظیم شمرده خُلق عظیم نبی اکرم است. در قرآن فرمود:
📜 اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم. (سوره قلم، آیه چهار: و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری.)
❇️ زمانی که نبی اکرم به مدینه آمدند و اسلام رونقی گرفت، روستای دور افتادهای بود که حدود هزار نفر جمعیت داشت. یک نفر از اشرار این منطقه بود که بسیار بد و خونریز بود. آن شرور دید که اهل این منطقه، خیلی ناراحتند. پرسید:
🔹 چه شده است؟ چرا اینقدر ناراحتید؟
▫️ گفتند:
🔸 یک نفر به مدینه آمده و ادعای پیغمبری میکند و همه خدایان ما را زیر سؤال برده و منکر شده است. ما از این ناراحتیم که تمام خدایان ما را کنار زده است و دین تازه ای آورده و میگوید:
🔶 خدا یکی است.
▫️ گفت:
🔹 شما چه میخواهید؟
▫️ گفتند:
🔸 اگر بتوانی خون این شخص را بریزی و او را بکشی، آنچه دلت بخواهد، به تو میدهیم.
▫️ گفت:
🔹 فردا سر او را برای شما میآورم.
▫️ آن شرور، حرکت کرد و بعد از ظهر مدینه رسید. نماز پیغمبر در مدینه تمام شده بود و عربها به منزل خود رفته بودند. حضرت هم داشتند، به منزل میرفتند. عرب شرور به پیغمبر رسید؛ در حالی که آن حضرت را نمیشناخت؛ لذا از خود پیغمبر پرسید:
🔹 این محمد که میگویند، کجاست؟
▫️ حضرت فرمودند:
🔸 او را چه کار داری؟
▫️ عرض کرد:
🔹 من از فلان منطقه هستم و شنیدهام ادعای پیغمبری کرده و منکر خدایان ما شده است. آمده ام سر او را برای خویشانم سوغات ببرم.
▫️ فرمودند:
🔸 الآن بعد از ظهر است و هوا گرم. شما هم تازه رسیدهای و خسته هستی. غذا هم که نخوردهای. بیا برویم منزلِ ما استراحت بکن، غذایت را بخور، خوابت را برو. سر حال که شدی، من دست محمد را در دستت میگذارم.
✨ حضرت او را به منزل آوردند و عبای خود را پهن کردند و گفتند:
🔸 روی آن بنشین.
▫️ آن عرب غذایش را خورد و مشغول استراحت شد.
☀️ کم کم آفتاب او را گرفت. حضرت، مقابل آفتاب ایستادند و با بدن مبارکشان، روی صورت این عرب، سایه انداختند، تا آفتاب به او نتابد.
⏳ خواب آن عرب طول کشید و پیغمبر عرق کردند. عرقهای پیغمبر، روی صورت این جوان چکید و بیدار شد. دید که این آقا بالا سر او نشسته و از شدت گرمای آفتاب صورت او از عرق خیس شده است. بلند شد و گفت:
🔹 آقا! چرا این طور کردی؟ چرا من را شرمنده کردی؟ خدمتی به من کردی که احدی نکرده است.
▫️ و عذر خواهی کرد.
حضرت فرمودند:
🔸 دیدم خستهای و خواب هستی. نخواستم بیدارت کنم و بگویم آفتاب تو را گرفته است. بالای سر تو نشستم که آفتاب تو را اذیت نکند.
▫️ آن عرب بلند شد و گفت:
🔹 وعده کردی که دست محمد را در دستم بگذاری. برویم محمد را پیدا کن و دست او را به دست من بده.
🤝 حضرت دستشان را آوردند جلو و فرمودند:
🔸 بگیر.
▫️ جوان نگاهی نکرد و گفت:
🔹 چه را بگیرم؟
▫️ گفت:
🔸 دست من را. من محمدم.
▫️ این جوان به حضرت نگاهی کرد و با خودش گفت:
🔹 عجب! این زندگی و این اخلاق او است؟!
❇️ شهادتین را جاری کرد و به حضرت ایمان آورد و گفت:
🔹 من میروم همه مردم شهرمان را مسلمان میکنم.
💡 حضرت، همه اعمال و رفتارشان بهگونهای بوده است که برای ما معلم و الگو باشند.
⬅️ اپلیکیشن آیت الله ناصری
🏷 #شهادت_حضرت_محمد صلیالله علیه و آله #آیت_الله_ناصری (ره) #خودسازی
🌷@shahedan_aref