eitaa logo
ازدواج گل‌های محمدی
1.5هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
5.4هزار ویدیو
877 فایل
ما واسطه خیر میشویم برای ازدواج مومنین وولایی ها #ازدواج_دائم #تک_همسری #سنتی #اسلامی کپی مطالب، با ذکر پنج صلوات هزینه ثبت نام ۷۵ هزار تومان ارتباط با ادمین جهت ثبت نام 👇 @golnarjec لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/439025716C4a3fc932b2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه مرد خوب وقتی دعوا میشه. وقتی زنش غر میزنه و عصبی ش میکنه. وقتی زنش هی نصیحتش می کنه و اونو عصبی می کنه و گاهی منفجر میشه و داد می زنه 🌀هرچی به دهنش اومد نمیگه. 🌀 یه نفس عمیق می کشه. 🌀 از موقعیت دور می شه. 🌀 یه لیوان آب خنک می خوره. 🌀 بعد بر می گرده و دوباره صحبت می کنه. اون با خودش نمیگه: این زنم که همه ش غر میزنه و به هیچ دردی نمی خوره. اون میدونه زنش خیلی خوبی داره برای همین باهاش ازدواج کرده ولی خب! یه بدی هایی هم داره عین خودش که هم صفات خوب داره هم صفات بد. گل بی عیب خداست. @gole_narjec ‌‌‌ ‌
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💞با زنت شوخی کن, سر به سرش بگذار 💕از غذایش بچش, از دستپختش تعریف کن و بدان که اگر گاهی هم ظرف ها را تو بشوری آسمان خدا به زمین نمی آید ! آخر می دانی؟ 💞او همان دختر رویاهای دیروزت است که به آشپز خانهء زندگی امروزت آمده 💞باور کن بدون او اجاق خانه ات حسابی کور کور است @gole_narjec
❓چگونه دو نفر در کنار هم می توانند احساس آرامش کنند؟ برای این که نفر در کنار هم احساس آرامش کنند، باید در و عقاید، همتای یکدیگر باشند که در زبان دینی به این همتایی «کفویّت» گفته می‌شود. اگر یکی از دو پایۀ کفویّت، یعنی در اخلاق یا عقاید، استحکام لازم را نداشته باشد، ساختمان زندگی دچار تزلزل خواهد شد. 🔹وقتی زن و شوهر، خُلقیات متفاوتی داشته باشند، سازش با هم نخواهند داشت. 🔹موافق بودن در و اخلاق، موجب می‌شود، بسیاری از دغدغه‌های زاید، از زندگی انسان بیرون برود و دل انسان، بیش از آنچه مربوط به هدف آفرینش او می‌شود، نداشته باشد. 🔹خُلقیات متفاوت، یعنی آنچه مرا می‌کند، در همسرم حالت خاصّی ایجاد نمی‌کند و یا حتّی حالتی متضاد با من تولید می‌کند. اگر من نسبت به مسئله‌ای حسّاسیت مثبت دارم، همسرم نسبت به آن، است یا حسّاسیت منفی دارد. اگر چیزی به من احساس می‌دهد، به همسرم احساس خاصّی نداده یا احساس ناکامی و ناخوشایندی می‌دهد و ... . 🔻خُلقیات، معمولاً ریشه در دارند. وقتی نوع نگرش زن و مرد به# دین و خدا و زندگی و آخرت و ... متفاوت باشد، در بسیاری از نقاط زندگی به هم برخورد می‌کنند. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۷۶ @gole_narjec 🌷🌸🍃💐🍃🌸🌷
💟 12 موضوعی که باید به آنها فکر کرده و پاسخ دهید: 👇 1- معنی ازدواج و تعهد 2- تعیین و روشن کردن اهداف بلند مدت در زندگی 3- انتظارات متقابل از همسر 4- سلسله مراتب زندگی 5- آیا شما تمایلی به داشتن فرزند دارید و اگر تمایل دارید چه تعداد 6- وضعیت مالی و درآمد در زندگی 7- والدین و اقوام و ارتباط با آنها 8- انتظاراتی که از نقش جنسیتی خود و همسرتان دارید 9- مسائل جنسی و انتظارات طرفین از این رابطه 10- نحوه حل و فصل تعارضات مهم 11- اعتقادات و زندگی معنوی 12- توافق در زمینه روابط خارج از محیط خانوادگی @gole_narjec
🦋🍃🦋🍃🦋🍃 راه‌های به همسر ❣ اگر بیان جملات احساسی و عاشقانه به همسرتون سخته، با ارسال یا نوشتن کلمات عاشقانه روی آینه یا یخچال احساساتتون رو بهش بگید. ❣به نحوه صداکردن همسرتون بیشتر توجه کنین و با الفاظ زیبایی مثل «عزیزم، جانم» حس محبتتون رو بهش منتقل کنید. ❣ با گذاشتن به خانواده همسر، گوش دادن به حرف‌هاش و توجه به ظاهرتون عشق و محبتتون رو به همسرتون ابراز کنید. ❣محبت و احساساتتون رو با گرفتن هدیه به شکل غیرکلامی به همسرتون نشون بدید. ❣با انجام کارهای مورد علاقه همسرتون و کمک کردن تو کارهای خونه، عشقتون رو تو عمل بهش نشون بدید. @gole_narjec 🍃 💞
به شیعیان و دوستان ما بگویید يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۳۳ ب.ظ حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حق عمه ام حضرت زینب سلام الله علیها قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند. شیفتگان حضرت مهدی ج 1 ص 251 آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساکن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا کردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمودند: به شیعیان و دوستان بگویید که خدا را به حق عمه ام حضرت زینب سلام الله علیها قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند. ستاره ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ: بر اساس روایات وقتی این دختر بزرگوار امیرمؤمنان علی(علیه السلام) متولد شد، حضرت زهرا(علیها السلام) از ایشان خواست، تا نامی برای این نوزاد انتخاب نماید که حضرت علی(علیه السلام) می‌گوید در نامگذاری فرزندانم بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پیشی نمی‌گیرم. چون پیامبر از سفر بازگشت، حضرت زهرا(علیها السلام) بچه را به ایشان دادند و پیامبر فرمود واللّه در نامگذاری خودت و بچه‌هایت بر خدا پیشی نگرفتم و پیامبر از جانب خدا نام زینب برای این دختر قرار داد، و فرمود علی، خودش زینت اهل دنیاست، اما این دختر به جایی می‌رسد که زینت پدر می‌شود. [۱] پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در مورد فرزندان حضرت فاطمه(علیها السلام) می‌فرماید: «وُلدِ فاطِمَةَ فَانَا وَلِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، وَ هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی ویل للمکذبین بفضلهم، من أحبهم أحبه اللّه و من أبغضهم أبغضه اللّه؛ فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امّ کلثوم)، که من ولی و سرپرست نَسَبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شده‌اند، وای بر آن کسان که فضل و بزرگواری ایشان را تکذیب کند و هر که آنها را دوست بدارد، خدا او را دوست می‌دارد، و هر که با آنها دشمن باشد، خدا او را دشمن دارد».[۲] همچنین پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره حضرت زینب چنین فرمود: «مَن بَکی عَلی مصائبِ هذِهِ البِنتِ کانَ کَمَن بَکی عَلی أخَوَیهَا الحَسَنِ و الحُسَینِ؛ هر کس بر مصیبت‌های این دختر (زینب) بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش، حسن و حسین گریسته باشد».[۳]      رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در جائی دیگر می‌فرماید: «زینب با هزار سختی به انواع بلاها گرفتار خواهد شد».[۴] از آن حضرت روایت دیگری وجود دارد: «وصیّت می‌کنم حاضرین و غائبین امّت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند، همانا وی مانند خدیجه کبری است».[۵] رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در علت گریه‌اش در تولد حضرت زینب فرمود: گریه‌ام به این علت است که این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتی دردناکی رو به رو می‌شود و چه مصیبت‌های بزرگی را به خاطر رضای خداوند با آغوش باز استقبال می‌کند. [۶] از نگاه حضرت علی(علیه السلام) نیز حضرت زینب، دارای جایگاه خاصی بود و به او احترام بسیاری قائل می‌شد. چنانکه نقل شده وقتی اهل بیت(علیهم السلام) می‌خواستند به زیارت مرقد پیامبر(صلی الله علیه و آله) بروند، امام علی(علیه السلام) جلوتر می‌رفتند، تا راه را باز کنند و حسنین(علیهما السلام) اطراف حضرت زینب را می‌گرفتند و امیرمؤمنان چراغ‌های حرم پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خاموش می‌کرد، تا کسی قد و قامت حضرت زینب را مشاهده نکند. [۷]      از منظر حضرت علی(علیه السلام) دخترش دارای جایگاه ممتاز علمی بود به طوری که این شایستگی را داشت تا برای بانوان کوفه تفسیر قرآن بگوید. یک سال پس از استقرار حضرت علی(علیه السلام) در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به امام پیام فرستادند و گفتند: «ما شنیده‌ایم که دختر شما، حضرت زینب‌ همانند مادرش، زهرای مرضیّه، منبع سرشار دانش و دارای علوم و کمالات است. اگر اجازه بدهید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره‌مند شویم». امام علی‌(علیه السلام) نیز اجازه داد، تا دختر عالمه‌اش، بانوان مسلمان کوفه را آموزش داده و مشکلات علمی و دینی آنان را حل کند. زینب‌(علیها السلام) آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشکیل داد و پرسش‌ها و شبهات آنان را جواب می‌داد. [۸] بنابر روایتی حضرت علی(علیه السلام) در هنگام شهادت خود حضرت زینب(علیها السلام) را از وضعیتی که برای او پیش می‌آید، آگاه می‌کند، در این روایت آمده: «در واپسین لحظات عمر مبارک امام علی(علیه السلام) دخترش زینب از پدر می‌خواهد تا حدیثی که ‌ام ایمن برایش نقل کرده را بازگوید. علی(علیه السلام) می‌فرماید دخترم، گویا تو و دختران اهل بیت را می‌نگرم که به صورت اسیر و در نهایت پریشانی وارد این شهر (کوفه) می‌کنند، به گونه‌ای که بیم دارید مردم به سرعت ‌شما را بربایند. دخترم! آن روز صبر کنید، صبر کنید، سوگند به خداوندی که دانه را می‌شکافد و انسان را خلق می‌کند، در آن روز در سراسر روی زمین غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، دوستی دیگر برای خدا نخواهد بود...».[۹]      حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز درباره دخترش زینب چنین می‌فرماید: «محبت دخترم زینب به حسین بی‌نهایت است، که بی‌دیدار حسین آرام نمی‌گیرد. اگر بوی حسین را نشنود، قالب تهی می‌کند».[۱۰]
امام حسین(علیه السلام) نیز نسبت به خواهرش حضرت زینب(علیها السلام) توجه و علاقه خاصی داشت و همین طور زینب کبری نیز ادب و احترام و محبت ویژه‌ای برای برادرش قائل بود که این مطلب از القاب حضرت زینب آشکار است: نائبة الحسین؛ جانشین و نماینده حضرت حسین(علیه السلام) و عدیلة الخامس من اهل الکساء؛ همتای پنجمین نفر از اهل کساء (امام حسین) از این جمله است. [۱۱] ادب و احترام حضرت زینب‌(علیها السلام) به برادر خود آن‌چنان بود که هنگامی که عبداللَّه بن عباس به امام حسین(علیه السلام) گفت: شما که به این سفر خطرناک می‌روید چرا زن‌ها را با خود می‌برید؟ حضرت زینب‌ با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: «ای پسر عباس! آیا می‌خواهی بین من و برادرم جدایی بیندازی؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد».[۱۲]      محبت امام حسین(علیه السلام) و زینب(علیها السلام) علاقه‌ای متقابل و استثنایی بود. امام نیز فوق العاده حضرت زینب را عزیز و گرامی می‌داشت، [۱۳] ایشان را محرم راز و امین خود می‌دانست و ودایع خویش را به ایشان سپرد و اسرار امامت را به ایشان سپرد. [۱۴] این مسئله مقام و شأن حضرت زینب(علیها السلام) را گواهی می‌دهد. به حدی که هنگام دیدار امام با خواهر خویش برای او جا باز می‌کرد و با شادمانی ایشان را در کنار خود می‌نشاند و در قرب جوارش بود. [۱۵] امام حسین(علیه السلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است و مقام بالای دارد، هنگام وداع آخر به خواهرش زینب کبری فرمود: «یا اُختاه لا تَنْسِینی فِی نافِلَةَ اللَّیْل؛ خواهرم! در نماز شب مرا فراموش نکن».[۱۶]      امام زین‌العابدین(علیه السلام) که در طول اسارت فداکاری‌های حضرت زینب را بارها مشاهده کرده بود درباره ایشان می‌فرماید: «عمه‌ام، زینب‌ در مدت اسارت، غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره می‌دادند، بین کودکان تقسیم می‌کرد؛ زیرا در شبانه‌روز به هر یک از ما یک قرص نان می‌دادند. او سختی‌ها و تازیانه‌ها را به جان خود می‌خرید و نمی‌گذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند. [۱۷] در روایتی از حضرت زین العابدین (علیه السلام) که گویای جایگاه رفیع ایشان می‌باشد، آمده است: «عمتی زینَب ما تَرکت تَهجدَها طولَ دَهرها حتّی لیلة حادی عشر من المُحَّرم؛ عمه جانم زینب در طول زندگی‌اش نماز شبش را ترک نکرد؛ حتی شب یازدهم مُحرّم».[۱۸] در شب یازدهم محرم، علی‌رغم آن‌همه خستگی و فرسودگی و مشاهده آن‌همه آلام روحی، نماز شب خود را خواند. امام سجادعلیه السلام فرمود: «عمه‌ام، زینب‌ در مسیر کوفه تا شام تمام نمازهای واجب و مستحب را اقامه می‌کرد و در برخی منازل به سبب گرسنگی و ضعفی که بر وی عارض شده بود، نماز را نشسته خواند».[۱۹]      امام سجاد(علیه السلام) در روایتی دیگر در بیان جایگاه حضرت زینب می‌فرماید: «خدا حق عمه‌ام زینب را بر ما و شیعیان ما حلال بگرداند!».[۲۰] فاطمه دختر امام حسین(علیه السلام) می‌گوید: «عمّه‌ام زینب در آن شب (شب عاشورا)، در محراب عبادتش ایستاده دعا می‌خواند و به خدا استغاثه می‌کرد، آن شب دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله‌ ما فرو ننشست».[۲۱] در روایت دیگری درباره عمه اش فرمود : ای عمه خدا را شکر که تو دانشمندی هستی که بدون استاد به این مقام نایل شدی و تو فهمیده‌ای هستی که به ذات خود در این فضل برتری داری. [۲۲] از سخنان حضرت‌ زینب(علیها السلام) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام، خطبه‌ها و سخنرانی‌هایی که در فرصت‌های مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم می‌شود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم و اکتسابی نبوده است. [۲۳] از طرفی می‌دانیم که برترین درجه علم، علمی است که از ذات الهی به انسان افاضه می‌شود که به تعبیر قرآن مجید، علم «لَدُنّی» می‌باشد: «و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلما؛ علم فراوانی از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختیم» [۲۴] درباره زینب کبری‌(علیها السلام) باید گفت علاوه بر اینکه ایشان بانویی سرشار از بینش و بصیرت بود، به شهادت امام سجاد(علیه السلام) ایشان «علم لَدُنّی» را داشت چرا که خطاب به عمّه‌اش فرمود: «أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة؛ به حمداللَّه تو دانشمند معلم‌ندیده و فهمیده‌ای فهم نیاموخته هستی».[۲۵] و این سخن امام سجاد(علیه السلام) در تأیید مقام علمی عمه بزرگوارش حضرت زینب می‌باشد. امام صادق(علیه السلام) نیز در تبیین جایگاه حضرت زینب فرموده است «اگر کسی بر مصیبت عمّه‌ام زینب که با برادر شریک بودند گریه کند و تشکیل مجالس ذکر ما بدهد یا بشنود و گریان شود اگر به قدر بال مگس چشمش در این مصیبت تر شود خداوند او را بیامرزد، این است ثواب و اجر گریه‌کنندگان بر مصیبت حضرت زینب.