eitaa logo
ازدواج گل‌های محمدی
1.4هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
5.5هزار ویدیو
886 فایل
ما واسطه خیر میشویم برای ازدواج مؤمنین ولایی ها #ازدواج_دائم #تک_همسری #سنتی #اسلامی کپی مطالب، با ذکر پنج صلوات هزینه ثبت نام ۱۲۰هزار تومان ارتباط با ادمین جهت ثبت نام 👇 @golnarjec لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/439025716C4a3fc932b2
مشاهده در ایتا
دانلود
اجازه نده دنیا 5 چیز را از تو بگیرد : 1⃣ لحظہ پاڪ بودنت باخدا 2⃣ نیڪے بہ والدین 3⃣ محبت بہ خانواده‌ات 4⃣ احسان ونیڪے بہ اطرافیانت 5⃣ اخلاص در ڪردارت ‍‌@gole_narjec
گل نرجس علیه السلام: 🎀 🎀 👈خيلي ساده و تضميني با گفتن و تكرار اين عبارات : ♦️"تو بايد... ♦️من منتظرم... ♦️كجاااا بودي؟! ♦️انجام دادي يا نه؟" 😏از چشم و دل همسرتان مي افتيد.. مرد ،مرد است، ذاتا عاشق تحكم و قدرت.. نرم و زنانه با همسرتان همراه شويد و فراموش نكنيد كه يك ملكه هيچ گاه نياز به دعوا و شلوغ كاري ندارد. @gole_narjec
گل نرجس علیه السلام: 🔴 اجازه ندهید که دوستان و آشنایان و بستگان با بچه های ما هر طور که می خواهند صحبت کنند . ✔️مواظب باشید به بچه ها هیچ کس حق ندارد لقب بدهد ، باید فوری دخالت کنید البته با آرامش و ادب . ❌اگر آن ها هم بدانند که لقبی که به کودک می دهند چه آسیبی به او می زند ، متوجه اشتباهشان خواهند شد. @gole_narjec
‏عکس از گل نرجس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏عکس از گل نرجس
‏فیلم از طرف گل نرجس
تشرف آیةاللَّه العظمى سید ابوالحسن اصفهانى به محضر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آیةاللَّه العظمى سید ابوالحسن اصفهانى (۱۲۸۴ - ۱۳۶۵ قمرى) مرجع بزرگ شیعیان جهان دروس ابتدایى طلبگى را در روستاى «مدیسه» از توابع لنجان اصفهان نزد یکى از اهل علم آن دیار آغاز نمود. پس از گذراندن دوره ابتدایى تصمیم گرفت به حوزه اصفهان - که در آن عصر یکى از حوزه هاى مهم شیعه به شمار مى رفت - مهاجرت نماید. براى این منظور با پدرش سید محمد به مشورت پرداخت. سید محمد لحظاتى چند غرق در اندیشه شد. آنگاه سر برداشت و در حالى که اندکى خشمگین به نظر مى رسید، به فرزندش گفت: «اگر به اصفهان بروى، من عهده دار هزینه زندگى تو نمى شوم». سید از گفتار پدر شگفت زده شد و به فکر فرو رفت و به وعده هاى الهى در این که ضامن روزى بندگان است و سخنان ارزنده امامان بزرگوار در فضیلت علم و دانش اندیشید. این افکار به او قوت قلب داد و عزمش را براى رفتن به اصفهان جزم تر نمود. لذا سر از دامن تفکر برداشت و با حالتى حاکى از اطمینان نفس به پدر گرفت: «اشکالى ندارد، فقط شما اجازه رفتن به من بدهید، من خود عهده دار دیگر امور آن خواهم شد». گویا اصرار سید ابوالحسن، بر خشم پدر افزود. لذا براى بار دوم گفت: «فرزندم؛ طلبه مشو. گرسنگى دارد، محرومیت به دنبال خواهد داشت، بى خانه و کاشانه و آواره خواهى شد. از اینها گذشته با دورى خانواده و خویشاوندانت چه خواهى کرد؟!»