eitaa logo
ازدواج گل‌های محمدی
1.4هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
5.4هزار ویدیو
877 فایل
ما واسطه خیر میشویم برای ازدواج مومنین وولایی ها #ازدواج_دائم #تک_همسری #سنتی #اسلامی کپی مطالب، با ذکر پنج صلوات هزینه ثبت نام ۷۵ هزار تومان ارتباط با ادمین جهت ثبت نام 👇 @golnarjec لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/439025716C4a3fc932b2
مشاهده در ایتا
دانلود
👌🏻 اثر مهم "احترام و محبت " بر روی 🌱 اینکه مرد دل خانم را نشکند و زن غرور مرد را دو اثر بر روی فرزندان خواهد داشت. که محبت به را در محیط خانه دیده است، می‌داند اساساً خانم‌ها دارای یک جایگاهی خاصی هستند، چون رفتار پدر با مادر را دیده است، در نتیجه به خودش اجازه نمی‌دهد به خانم‌ها در کند. از طرف دیگر که احترام و مادرش از پدرش را در خانه دیده است، او در ذهنش دارای قرار می‌گیرد. محبت این پدر که دارای احترام و عزت مناسبی در خانه است، دختر را از دیگران در سطح جامعه می‌کند. @gole_narjec❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
در روز !! همسایه و در روز چه کسی می‌باشد؟ اگرچه تمام در جوار هستند، اما در منابع اسلامی، گروهی از بهشتیان به صورت ویژه، همسایه خدا به شمار آمده‌اند: (علیه السلام) از (صلی الله علیه و آله) همسایگان خداوند را چنین معرفی می‌کند: «هنگامی که برپا شود، خداوند تمام مردم را در یک سرزمین جمع خواهد کرد. ندا دهنده‌ای از جانب خداوند صدا می‌زند به گونه‌ای که تمام مردم هم‌زمان خواهند شنید. منادی می‌گوید کجایند؟ در این هنگام گروهى از جاى خود برمی خیزند. در این لحظه گروهی از فرشتگان از آنها استقبال مى‌‏کنند و مى‏‌گویند صبر شما چه بود؟ آنها مى‌‏گویند ما خود را در به واداشتیم و در او هم صبر کردیم. در این هنگام منادى صدا مى‌‏زند راه آنها را باز کنید تا وارد شوند و براى آنها نیست. پس از آن ندا دهنده‌ دیگری از جانب خداوند صدا می‌زند، به گونه‌‌ای که تمام مردم هم‌زمان خواهند شنید. می‌گوید کجایند؟ گروهى از جاى خود برمی‌خیزند. در این لحظه گروهی از فرشتگان از آنها استقبال مى‌‏کنند، می‌گویند فضل شما چه بود که به آن خوانده شدید؟ می‌گویند در دنیا با ما می‌کردند، ولی ما می‌کردیم، به می‌شد ولی ما می‌نمودیم،و در می کردیم ندا از طرف خدا ندا می‌دهد من می‌گویند، راهشان را باز کنید تا وارد بهشت گردند، و برای آنان حسابى نیست. بعد از آن ندا دهنده‌ دیگری از جانب خداوند صدا می‌زند به گونه‌ای که تمام مردم هم‌زمان خواهند شنید. می‌گوید همسایگان خداوند کجایند؟ در این لحظه عده‌ای از جاى خود برمی خیزند، گروهی از فرشتگان از آنها استقبال مى‏‌کنند و مى‌‏گویند شما در دنیا چکار کردید که امروز همسایه خدا شدید؟! آنان می‌گویند ما در راه خدا نسبت به هم دوست بودیم. ما در راه خدا به همدیگر و می‌نمودیم. ما در راه خدا و هم بودیم. در این هنگام ندا دهنده‌ای از طرف خدا ندا می‌دهد بندگان من راست می‌گویند، راهشان را باز کنید تا به جوار خدا در بهشت وارد شوند. پس.... به بهشت وارد می‌شوند به غیر حساب. امام باقر(علیه السلام) فرمود اینان همسایگان خدا در خانه خدا(بهشت) هستند، در حالی‌که در آنان هیچ هراسی ندارند، مردم مورد حساب‌رسی قرار می‌گیرند در حالی‌که آنان قرار نمی‌گیرند.[1] @gole_narjec
🔴 پاداش از شوهر 💠 زنی با شوهر مسافرش عهد بست که از خانه بیرون نرود در همین عهدش پدرش بیمار شد و از دنیا رفت و این زن عهدش را نشکست. 👈 رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله خطاب به این زن فرمودند: 💠 اِنَّ اللهَ قَد غَفَرَ لَکِ وَ لِابِیکِ بِطَاعَتِکِ لِزَوجِکِ خداوند بخاطر تو از شوهرت، هم تو و هم پدرت را بخشید. 📙وسائل الشیعه؛ ج۲۰؛ ص ۱۷۵ @gole_narjec❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
💕چشمش به ارباب افتاد! ✍ چند نفر که همگی پیکان داشتیم، در پمپ بنزین به نوبت ایستاده بودیم. در این بین یک ماشین بنز با رنگ متالیک سر رسید و پولی به کارگر پمپ بنزین داد که بنزین بزند. او درب ماشین را نیمه‌باز گذاشته و با ژست متکبرانه‌ای آرنج خود را به سقف ماشین تکیه داد، از داخل ماشین پیپی را برداشت و روشن کرد و در حالی که با افاده و تکبر به ما نگاه می‌کرد، شروع به پُک‌زدن آن نمود. در این حال بود که یکباره چشمش به آن طرف خیابان افتاد و باعجله پیپ را خاموش و سپس دستمالی برداشت و شروع کرد به پاک‌کردن اطراف ماشین و با نگرانی به آن طرف خیابان خیره شده بود. پس از مدت‌زمان کوتاهی متوجه شدیم که این آقا راننده‌ی ماشین است و ارباب او از آن طرف خیابان می‌آید تا سوار ماشین شود و این آقا به محض اینکه چشمش به ارباب افتاد، همه‌ی پَک و پوزش فرو ریخت و... ✅ اگر ما احساس کنیم و چشممان به افتد، حتی انتظار و هم از خدا نداریم و می‌گوییم: را باید، بدون چون‌وچرا، و زمزمه خواهیم کرد: ما گدایان خیل سلطانیم شهر بند هوای جانانیم بنده را نام خویشتن نبود هرچه ما را لقب دهد آنیم گر براند و گر ببخشاید ره به جای دگر نمی‌دانیم
💕چشمش به ارباب افتاد! ✍ چند نفر که همگی پیکان داشتیم، در پمپ بنزین به نوبت ایستاده بودیم. در این بین یک ماشین بنز با رنگ متالیک سر رسید و پولی به کارگر پمپ بنزین داد که بنزین بزند. او درب ماشین را نیمه‌باز گذاشته و با ژست متکبرانه‌ای آرنج خود را به سقف ماشین تکیه داد، از داخل ماشین پیپی را برداشت و روشن کرد و در حالی که با افاده و تکبر به ما نگاه می‌کرد، شروع به پُک‌زدن آن نمود. در این حال بود که یکباره چشمش به آن طرف خیابان افتاد و باعجله پیپ را خاموش و سپس دستمالی برداشت و شروع کرد به پاک‌کردن اطراف ماشین و با نگرانی به آن طرف خیابان خیره شده بود. پس از مدت‌زمان کوتاهی متوجه شدیم که این آقا راننده‌ی ماشین است و ارباب او از آن طرف خیابان می‌آید تا سوار ماشین شود و این آقا به محض اینکه چشمش به ارباب افتاد، همه‌ی پَک و پوزش فرو ریخت و... ✅ اگر ما احساس کنیم و چشممان به افتد، حتی انتظار و هم از خدا نداریم و می‌گوییم: را باید، بدون چون‌وچرا، و زمزمه خواهیم کرد: ما گدایان خیل سلطانیم شهر بند هوای جانانیم بنده را نام خویشتن نبود هرچه ما را لقب دهد آنیم گر براند و گر ببخشاید ره به جای دگر نمی‌دانیم