eitaa logo
ازدواج گل‌های محمدی
1.5هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
5.4هزار ویدیو
877 فایل
ما واسطه خیر میشویم برای ازدواج مومنین وولایی ها #ازدواج_دائم #تک_همسری #سنتی #اسلامی کپی مطالب، با ذکر پنج صلوات هزینه ثبت نام ۷۵ هزار تومان ارتباط با ادمین جهت ثبت نام 👇 @golnarjec لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/439025716C4a3fc932b2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥عنایت به دختر دانشجو 🔻در محل کار نشسته بودم که دختر دانشجویی وارد شد و انتظار کمک داشت. 🔻متوجه شدم او در جریان ارتباط با یک پسر، علاوه بر اینکه دچار نوعی کلاهبرداری مالی، ضرب و شتم شده بود؛ در لبه آسیب های اخلاقی هم قرار گرفته و با برخی اشتباهات دیگری که انجام داده بود، کارش به کمیته انظباطی هم رسیده بود. 🔻احساس کردم از لحاظ «خانواده‌» در رده سطح بالای اقتصادی است ولی به لحاظ امور دینی چندان پشتیبانی نمی شود؛ به عنوان مثال با رفتن دانشجو به سفر کربلا همراهی نشده و او‌ به سفر به برخی کشورهای دیگر ترغیب شده بود. 🔻مشکلش را پیگیری و او را به مشاوره و بخش های مرتبط راهنمایی نمودم و در ضمن با توجه به وضعیت سخت روحی او به وی پیشنهاد کردم علاوه بر توسل به اهلبیت (ع)، قدری و خصوصا دعای بیستم را بخواند... 🔻بعد از مدتی متوجه شدم او نه تنها خودش صحیفه سجادیه را می خواند، بلکه یک صفحه از دعای بیستم را به تعداد زیاد پرینت گرفته و پرس نموده و به درب اتاق های دانشجویان در خوابگاهی که ساکن بود می رود و خواندن صحیفه را به ایشان پیشنهاد می کند!! 🔻دختر دانشجو با لطف امام سجاد توانست در مدتی کوتاه خود را از آن بحران نجات دهد و در مسیر معنویت و پیشرفت موفقیت های خوبی کسب نماید و تا حدی که اطلاع دارم در مقاطع بعدی ادامه تحصیل داده و حتی شغل مناسبی را دارد.
عليه السلام فرمودند: 🍃 عمّه ام ، زينب ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد ، حتّى يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت . 📖 بحارالانوار، ج 35 @gole_narjec
عليه السلام فرمودند: 🍃 عمّه ام ، زينب ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد ، حتّى يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت . 📖 بحارالانوار، ج 35 @gole_narjec
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🏷 علیه السلام سلام الله علیها🇮🇷