در قهقهه مستانهٔشان عند ربهم یرزقوناند ...
#شهید_مهدی_ثامنی_راد🥀
#معرفی_شهید🥺
#همسفرعشق💞
در اولین روز ماه رجب عقد کردیم
و صادق که روزه هم بود...
در هنگام خواندن خبطه عقد چندین بار در گوش من زمزمه کرد که «آرزوی من را فراموش نکنید و دعا کنید»
اولین مکانی که بعد از عقد رفتیم
گلزار شهـــــدا بود....
وقتی که در گلزار شهدا با هم قدم می زدیم
فقط در ذهنم با خود کلنجار می رفتم که می شود انسان کسی را که دوست دارد برایش یک چنین دعایی بکند که با شهادت از کنارش برود؟؟؟
با خود گفتم اگر در بین این شهـــــدا شهیدی را هم نام آقا صـــــادق ببینم این دعا را خواهم کرد...
دقیقا همان لحظه ای که به این مسئله فکر می کردم مزار شهید صـــــادق جنگی را دیدم...
در آن لحظه حال عجیبی پیدا کردم اما بعداز آن به این دعا مصمم شدم....
همسر شهید
#معرفی_شهید
#شهیدصادق_عدالت_اکبری🌷
هدیه صلوات ✨
شهید بهنام محمدی
بهنام در تاریخ 12 بهمن ماه 1345 در منزل پدر بزرگش در خرمشهر بهدنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. در مقاومت خرمشهر به همراه سایر مدافعین حضور اثرگذاری داشت.بهنام میرفت شناسایی. گاهی گیر عراقیها میافتاد. چند بار گفته بود: «دنبال مامانم میگردم، گمش کردم.» عراقیها فکر نمیکردند بچه 13 ساله برود شناسایی؛ رهایش میکردند.یکبار رفته بود شناسایی، عراقیها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند. وقتی بر میگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچچیز نمیگفت فقط به بچهها اشاره میکرد عراقیها کجا هستند و بچهها راه میافتادند.
#معرفی_شهید
شهید محمد حسین محمد خانی درنهمین روز ازتیرماه ۱۳۶۴ در خانواده ای مومن و رزمنده چشم به جهان گشود. پدرش از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است.
محمدحسین چند ماهه بود که عمویش، «ولیالله محمدخانی» و سه ساله بود که داییاش، «سردار ساعتیان» به شهادت رسیدند. به همین خاطر حال و هوای خانه محمدخانی از همان سالها با جنگ و جهاد و شهادت آمیخته بود.
دوران تحصیل
روحیه بسیجی و سابقه دانشآموزی، پای محمدحسین را در همان روزهای اول به بسیج دانشجویی دانشگاه باز کرد. حضور پررنگ در برنامههای بسیج و روحیه جهادی و توان مدیریتی، باعث شد مسئولیت حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد یزد را به او بسپارند.
مسئولیت در بسیج دانشجویی و برنامهها و فعالیتهای مداوم، او را از درس و تحصیل دور نکرد و در سال ۸۴ در مقطع کارشناسی در همان دانشگاه پذیرفته شد.
#معرفی_شهید
مهدی زینالدین (۱۸ مهر ۱۳۳۸– ۲۷ آبان ۱۳۶۳)، نظامی ایرانی و فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب بود، وی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در طول جنگ ایران و عراق محسوب میشد. وی در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ در مسیر کرمانشاه به سردشت در پی درگیری با گروههای مسلح کشته شد.
#معرفی_شهید
محسن فخریزاده مهابادی (۱ فروردین ۱۳۴۰ – ۷ آذر ۱۳۹۹) فیزیکدان هستهای اهل ایران بود. او معاون وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران و سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و یکی از شخصیتهای اصلی برنامه هستهای ایران محسوب میشد.
فخریزاده در عصر ۷ آذر ۱۳۹۹ در شهر آبسرد، شهرستان دماوند ترور شد.[۶۱] در جریان این ترور در میدان خلیج فارس شهر آبسرد، ابتدا یک خودروی نیسان کنار خودروی فخریزاده منفجر شده و بعد از آن شخصی [یا اشخاصی] دیگر از داخل یک خودرو در سمت دیگر خیابان خودروی حامل فخریزاده را به رگبار بستهاند.[۶۲][۹] بر اساس گزارش خبرگزاری تسنیم در جریان این درگیری یکی از محافظان فخریزاده ۴ تیر خورده و خود او هم بعد از انفجار و اصابت گلوله، با بالگرد به بیمارستان منتقل شده و در آنجا جان باختهاست.[۹] وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در بیانیهای، کشته شدن فخریزاده در جریان ترور را تأیید کرد.[۶۳][۶۴] در جریان این درگیری تعداد دیگری از افراد هم کشته شدند که هویت آنها هنوز معلوم نیست.
#معرفی_شهید
علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد.علی خلیلی از سنین نوجوانی با موسسه فرهنگی دینی بهشت آشنا شده و وارد این مجموعه ی فرهنگی شد. او که انگیزه و استعداد خوبی در انجام فعالیت های فرهنگی داشت خیلی زود به یکی از مربیان موفق این مجموعه تبدیل شد و پس از اخذ مدرک دیپلم وارد حوزه علمیه امام محمد باقر(ع) شد
شهید علی خلیلی ناهی امر به معروف نهی از منکر قبل از نائل شدن به درجه رفیع شهادت
علی خلیلی، طلبه جوانی که به خاطر نهی از منکر در جریانی در 25 تیر سال 90 در یکی از محلات شرق تهران به وسیله سلاح سرد زخمی شده بود پس از 32 ماه تحمل جراحات وارده، سوم فروردین امسال دعوت حق را لبیک گفت و در قطعه 24 بهشت زهرا به خاک سپرده شد
#معرفی_شهید
از پنجره وارد نماز خانه شده بود!
داخل پادگان که بودیم نیمه شب ها برای سرکشی به مسجد آسایشگاه می رفتم و میدیدم در باز است وعلی یزدانی در تاریکی نماز شب می خواند.
یکی از همین شب ها که برای سرکشی به مسجد رفتم در بسته بود! ناگهان دیدم شخصی داخل مسجد است خوب که دقت کردم دیدم علی یزدانی است که مشغول خواندن نماز شب است و به خاطر اینکه ما متوجه نشویم این بار از پنجره وارد نماز خانه شده است!۰
#شهید_علی_یزدانی
#معرفی_شهید