پدر و پسر
از مهدی سهیلی
باغبان گرید، تا غنچه بخندد در باغ
پدر از پای فتد، تا که ببالد پسری
پسرم، وقت تو خوش باد که در عرصهی عمر
جز دل خرّم فرزند، نخواهد پدری
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست، سهیلی، ص ۹۴ و ۹۵.
#پدروپسر
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
به که باید گفتن؟
از مهدی سهیلی
قصهی دیدهی تَر را، به که باید گفتن؟
نالهی شام و سحر را، به که باید گفتن؟
سالها رفت و غم از سینهی من پا نکشید
این غمِ دیرگذر را، به که باید گفتن؟
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست، سهیلی، ص ۱۰۰.
#غم
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
پدر و پسر
از مهدی سهیلی
خاری به جهان، اگر به پای پسر است
آن خار، چو ناوَکی* به چشم پدر است
در رنج پسر، پدر به جان آید؛ لیک
از درد پدر، روح پسر، بیخبر است
*ناوک: تیر.
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست، سهیلی، ص ۷۱.
#پدروپسر
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بلاغت نگاه
از مهدی سهیلی
مرا شرمنده میدارد وفایش
ز چشم بد، نگه دارد خدایش
نگاهش، صد زبان دارد؛ تو گویی
بلاغت میچکد از چشمهایش!
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست، سهیلی، ص ۱۷۷.
#نگاه
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
ناز بیجا
از مهدی سهیلی
هر مرد دلیر، ناتوان خواهد شد
هر قامتِ چون تیر، کمان خواهد شد
بر نرگس چشم و سنبل زلف، مَناز
کاین باغِ پر از غنچه، خزان خواهد شد
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست، سهیلی، ص ۱۲۵.
#ناتوانی
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
خندهی او
از مهدی سهیلی
شب نورفشان، ز روی تابندهی او
گلها همه در جمال، شرمندهی او
در فصل خزان، اگر بخندد در باغ
صد غنچه دمد به شاخه، از خندهی او!
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست، سهیلی، ص ۴۵.
#خنده
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
نَفَس صبح
از مهدی سهیلی
هنگام سحر، گل به چمن خنده کند
ذکر سحری، دل تو تابنده کند
این نکته شنیدم که سحرخیزی گفت:
چون صبح، نفس کشد، تو را زنده کند
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست، سهیلی، ص ۷۱.
#صبح
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
مهرگان
از مهدی سهیلی
نام خزان، به باغ و چمن، لرزهافکن است
نامهربان نگر، لقب مهرگان گرفت!
بوی بهار میدهد، سهیلی، ص ۱۴۸.
#خزان
#مهرگان
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
رمز بزرگی بشر
از مهدی سهیلی
مهترا، رمز بزرگی در بشر، دانی که چیست؟
مردمِ محتاج را بر خود مُقدّم داشتن
هزار خوشه عقیق، مجموعهی شعر مهدی سهیلی، ص ۸۱.
#بزرگیبشر
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
راحت گیتی
از مهدی سهیلی
گر راحت گیتی طلبی، عدل در این است
کز مال جهان، از دگران پیش نباشی
در کار معیشت، به خرد کوش و چنان باش
کز وسوسهی فقر، به تشویش نباشی
خوش زیستنت، بسته به آن است که مردم
گنجور ندانندت و درویش* نباشی
*درویش: فقیر.
خوشههای اندرز، حبیبالله جنتی، ص ۳۰۴.
#راحتگیتی
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
عشق خدا
از مهدی سهیلی
تشنهی عشق خدا شو، نه خریدار بهشت
یار را در طلبِ سِدره و طوبا مَفُروش
مشاعره، مهدی سهیلی، ص ۱۰۳.
#خداوبهشت
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
مشتاق سحر
از مهدی سهیلی
در باطن تاریک، جهان تاریک است
در دیدهی پاک، آفرینش نیک است
با یاد خدا، چراغ دل روشن دار
مشتاق سحر، به روشنی نزدیک است!
گزینهی موضوعی اشعار فارسی، ص ۱۰.
#مشتاقسحر
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae