سیب و گندم
از محمدعلی بهمنی
نه احتیاج به سیب و نه گندم است این جا
هُبوط، تجربهای در تداوم است این جا
نپرس وسوسهی آدم است یا حوّا؟
چه فرق؟ چهرهی بازیگران، گُم است این جا
من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم، بهمنی، ص ۷۰.
#هبوط
#محمدعلیبهمنی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
پیوستن
از عمران صلاحی
روی خطی که دریا
با رودخانه ملاقات میکند
خواندم سرود پیوستن را.
ناگاه یک نگاه، ص ۱۶۱.
#دریا
#عمرانصالحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شمع ماتم
از واعظ قزوینی
به گرمیهای ظاهر، چشمِ دلسوزی مدار از کس
برای اهل ماتم، دل نسوزد شمعِ ماتم را
حشمت فقر، ص ۵۶.
#شمعماتم
#واعظقزوینی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
کودکی
از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
هستی چه ساده بود، در ایّام کودکی
هر چیز شادمانه، به هنگام کودکی
میبُرد تا کجا ز کجا خاطر تو را
یک نقش از کتابِ پُر الهام کودکی...
از عمر، آن چه مانده، بگیر از من و بیار
یک روز از آن چه رفته، ز ایّام کودکی.
نامهای به آسمان، شش دفتر شعر، بارانی از درون، شفیعی کدکنی، ص ۳۱۲ و ۳۱۳.
#کودکی
#شفیعیکدکنی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
کفران نعمت
از حاجب شیرازی
هر محنتی که میکشم از تنگی قفس
کفران نعمتی است که در باغ کردهام
مشاعره، خرّمی، ص ۳۰۳.
#کفراننعمت
#حاجبشیرازی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
رانده از بهشت
از عمران صلاحی
من رانده از بهشتم و گندم نخوردهام
این هم خلافِ قصّهی حوّا و آدم است!
ناگاه یک نگاه، ص ۱۵۱.
#بهشت
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
دو گونه دوست
از دکتر شفیعی کدکنی
هستند دوستانِ فراوان که قاه قاه
در جمعشان، به خنده و شاباش زیستیم
اما کمند و سخت گرامیتر آن گروه
که گاه گاه، همرهِ ایشان گریستیم
نامهای به آسمان، شش دفتر شعر، بارانی از درون، ص ۲۴۷.
#دوست
#شفیعیکدکنی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae